حدود ۶ ماه از روی کار آمدن جو بایدن رئیسجمهور آمریکا میگذرد. او که با شعار بازیابی جایگاه آمریکا در جهان راهی کاخ سفید شد همراهی بیشتر با نهادهای بینالمللی و بازگشت به برخی توافقات جهانی را در دستور کار قرار داد، برخی سیاستها را تغییر و برخی را ادامه داده است. برای مثال در موضوع افغانستان توافق آمریکا با طالبان را حفظ کرده و تنها اجرای خروج نیروها را به تأخیر انداخته است. در مورد برجام با وجود اعلام قبلی مبنی بر بازگشت به توافق همچنان از این اقدام سرباز زده است در حالی که بازگشت به توافق اقلیمی پاریس و سازمان بهداشت جهانی را در اولین روزهای ریاستجمهوری انجام داد. به نظر میرسد در مورد روسیه به مدیریت تنشها و در مورد چین به رقابت به جای تقابلِ غیرقابل کنترل روی آورده است. دولت بایدن در این ۶ ماه سعی در اعتمادسازی مجدد با متحدان اروپایی داشته و در مورد رژیم صهیونیستی، بدون تعجیل به دنبال آن است که میوه توافقات ابراهیم را بچیند. به هر حال در حوزههای مختلف شاهد تغییر و یا تداوم سیاستها بودهایم که برای هر یک میتوان مصادیقی را نام برد. مقاله پیشرو به ارزیابی کلی سیاست خارجی دولت بایدن در موضوعات مهم از زمان رویکار آمدن وی میپردازد.
ایران و پرونده هستهای
هر چند مقامات دولت بایدن چه پیش و چه پس از روی کار آمدن این دولت، از خواسته خود برای بازگشت به توافق هستهای سخن میگفتند اما از همان ابتدا، آن چه که به نظر میرسید عدم تعجیل دولت آمریکا در بازگشت به توافق بود که تاکنون نیز تداوم یافته است. این عدم تعجیل از جنبههای گوناگون قابل بررسی است اما میتوان آن را به ارزیابی دولت بایدن از میزان فوریبودن تهدید برنامه هستهای ایران(از دیدگاه آنها) مرتبط دانست. به گونهای که حتی متغیرهایی چون قانون مجلس شورای اسلامی، انتخابات ریاستجمهوری ایران و عدم تمدید قانون نظارتی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز این ارزیابی را دستخوش تغییر نکرد. به نظر میرسد دسترسیهایی که به واسطه برجام به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعطا شد و زمان گریز هستهای که به مدت دستکم یک سال در این توافق جای گرفت تا آیندهای کوتاهمدت نگرانیهای ادعایی غرب را پاسخ داده است هر چند اقدامات اخیر هستهای ایران منجر به کاهش زمان گریز هستهای شده باشد. ضمناً عدم تمایل ایران برای دستیابی به سلاح هستهای نیز در این ارزیابی بیتأثیر نیست.
هر چند مقامات دولت بایدن چه پیش و چه پس از روی کار آمدن این دولت، از خواسته خود برای بازگشت به توافق هستهای سخن میگفتند اما از همان ابتدا، آن چه که به نظر میرسید عدم تعجیل دولت آمریکا در بازگشت به توافق بود که تاکنون نیز تداوم یافته است
از شواهد چنین برمیآید که علاوه بر اقتضائات دوران گذار و تغییر دولت در ایران، چند مورد اصلی وجود دارد که محل اختلاف دو طرف برای احیای برجام بوده است. یک، راستیآزمایی لغو تحریمها که با توجه به تجربه اولیه اجرای برجام، خواستهای منطقی از سوی ایران محسوب میشود. دو، تضمین عدم خروج مجدد آمریکا از توافق و سه، خواسته آمریکا برای تعهد ایران به انجام مذاکرات منطقهای و موشکی. همچنین به نظر میرسد دولت آمریکا چندان بیمیل به توافق با دولت جدید نباشد که شاید ثبات توافق در ایران را افزایش دهد. انتظار ثبات توافق حتی در صورت تغییر دولتها، از جانب ایران نیز مطرح میشود اما دولت آمریکا نشانهای از تمایل به ارائه این تضمین بروز نداده است که در صورت تغییر دولت در آمریکا خطری برجام و لغو تحریمها را تهدید نکند.
با این وصف، عدم اجماع داخلی در آمریکا بر سر توافق هستهای و خطر خروج مجدد آمریکا از توافق در دولتی جمهوریخواه، بزرگترین مانع برای احیای برجام بوده است. دولت بایدن نیز سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفته است تا در نهایت ایران به احیای برجام با شرایط پیشین راضی شود و پس از اطمینان خاطر از کنترل برنامه هستهای، به سایر موضوعات همچون برنامههای موشکی و منطقهای ایران بپردازد. رویکردی که شرایط را پیچیده و موجب سکون فعلی در مذاکرات شده است.
روسیه و چین
آنچه که از سیاست دولت بایدن در قبال چین و روسیه برجسته بوده استفاده از تمامی ابزارهای در دسترسی است که بسیاری از آنها در دولت ترامپ فراهم شده است. روابط آمریکا و چین از پیچیدگیهای بسیاری برخوردار است و اجزای گوناگون این روابط، مواجهه خاص خود را طلب میکند و تلخیص سیاست بایدن در یک عبارت، متناسب با پیچیدگیهای این روابط نیست. با این وجود عملکرد دولت بایدن در برابر چین را میتوان در چارچوب یک «رقابت استراتژیک» دانست که پایههای آن در دولت ترامپ و با اقداماتی چون توافق تجاری آمریکا و چین ایجاد شد. طبعاً بار اصلی این رقابت در حوزه اقتصادی و فناوری است اما این حوزه نیز جدا از حوزههایی چون ژئوپلتیک و نظامی نیست. به عبارت دیگر دولت آمریکا آمیزهای از رقابت، همکاری و تقابل را برگزیده است. آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به رویکرد این کشور در قبال چین، اینگونه اشاره میکند: «رقابت هر زمان که باید باشد، همکاری هر زمان که ممکن باشد و تقابل هر زمان که لازم باشد.»[۱] دولت بایدن در اردیبهشتماه با بازگشت از تصمیم دولت ترامپ، شرکت شیائومی را از فهرست سیاه خود خارج کرد[۲] اما در خردادماه آمریکاییها را از سرمایهگذاری در ۵۹ شرکت چینی از جمله شرکت هوآوی منع کرد[۳] که میتواند نمونهای از رویکرد ترکیبی آمریکا باشد.
در رقابت آمریکا و چین آنچه مهم است نه همراهی یا عدم همراهی کشورهای غربی با آمریکا بلکه نفوذ گسترده اقتصادی چین در بسیاری از کشورها و عدم توانایی آمریکا و متحدان آن در مقابله با این نفوذ است
در ماههای گذشته، دولت بایدن، همانند دولت ترامپ به دنبال همراهکردن متحدان آمریکا در مقابله با پیشرویهای اقتصادی و ژئوپلتیک چین بوده است که نمونه این تلاشها را میتوان در اجلاس اخیر گروه هفت و رونمایی از ابتکار دولتهای غربی در سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت کشورهای در حال توسعه که طرحی برای مقابله با ابتکار «یک پهنه، یک راه» چین است مشاهده کرد. طرح گروه هفت را میتوان طرحی بلندپروازانه دانست که به ثمر نشستن اهداف آن با تردیدهای جدی روبرو است و به نظر میرسد آمریکا در مقابل چین به نوعی سردرگمی مبتلا شده است. در واقع در رقابت آمریکا و چین آنچه مهم است نه همراهی یا عدم همراهی کشورهای غربی با آمریکا بلکه نفوذ گسترده اقتصادی چین در بسیاری از کشورها و عدم توانایی آمریکا و متحدان آن در مقابله با این نفوذ است. البته چین در حوزههای ژئوپلتیک و حقوق بشر، آسیبپذیریهایی دارد که دولت بایدن در تداوم سیاستهای دولت ترامپ سعی در استفاده از آنها داشته است. حمایت بلینکن از گزارش دولت ترامپ در مورد مسلمانان اویغور، پشتیبانی از رقبای چین در دریای چین جنوبی و تلاش برای حضور نظامی گستردهتر در منطقه از جمله این موارد است.
در مورد روسیه دولت بایدن، رویکرد دوگانه تعامل و تقابل را اتخاذ کرده است. در نخستین روزهای آغاز به کار این دولت، پیمان استارت جدید که تنها پیمان محدودکننده کلاهکهای هستهای برد بلند آمریکا و روسیه است به مدت پنج سال دیگر تمدید شد.[۴] همچنین در اردیبهشتماه، تحریمها علیه پروژه نورد استریم۲ را به حالت تعویق درآورد که ملاحظات روابط با آلمان در این تصمیم بیتأثیر نبود.[۵] از سوی دیگر آمریکا به همراه اتحادیه اروپا، تحریمها علیه روسیه به دلیل بازداشت الکسی ناوالنی مخالف پوتین را گسترش داد.[۶] علاوه بر این، اتهامات آمریکا علیه روسیه در مورد حملات سایبری به نهادها و شرکتهای آمریکایی بر تنشها در روابط دو کشور افزود.
دیدار روسای جمهور دو کشور در ژنو نیز همان طور که انتظار میرفت تغییری در این رویکرد دوگانه به وجود نیاورده است. حملات سایبری که آمریکا مدعی انجام آنها توسط روسیه است از موضوعات اصلی این نشسته بوده و آن طور که گزارش شده، بایدن لیستی از ۱۶ بخش زیرساختی حیاتی آمریکا به پوتین ارائه کرده است که حمله سایبری به آنها با واکنش انتقامی آمریکا مواجه خواهد شد.[۷] البته حملات سایبری پس از این دیدار نیز تداوم داشته است و به نظر میرسد پوتین در حال سنجش آستانه تحمل دولت آمریکا است.
روسیه با وجود اینکه یک بازیگر موثر در صحنه جهانی محسوب میشود اما در مقایسه با چین از درجه اهمیت کمتری برای دولت آمریکا برخودار است و این موضوع را میتوان در تفاوت برخورد دولت بایدن با این دو کشور مشاهده کرد. به نظر میرسد آمریکا به روسیه به عنوان بازیگری چالشبرانگیز که میتوان در برخی موضوعات با آن به تعامل پرداخت مینگرد، بنابراین دیداری میان رهبران دو کشور برای حل موضوعات فیمابین برگزار میشود و چراغ سبز برای نهایی شدن پروژهای مهم همچون نورد استریم۲ نشان داده میشود. اما به چین به عنوان رقیبی استراتژیک نگاه میشود و در رابطه با این کشور نه تنها از حجم تحریمها کاسته نشده بلکه تمایلی برای حل اختلافات نیز ابراز نمیشود و راهبرد دولت ترامپ در دریای چین جنوبی، عیناً دنبال میشود.
از هنگام رویکار آمدن جو بایدن، دولت آمریکا سعی در احیای تدریجی روابط فراآتلانتیک نموده است که در دوران دونالد ترامپ با رویکردهای خاص وی، آسیب دیده بود
اروپا و ناتو
از هنگام رویکار آمدن جو بایدن، دولت آمریکا سعی در احیای تدریجی روابط فراآتلانتیک نموده است که در دوران دونالد ترامپ با رویکردهای خاص وی، آسیب دیده بود. با این وجود کاهش سطح اعتماد متقابل دو طرف، رویکرد دولت بایدن را با دشواریهایی مواجه میکند به خصوص اینکه کشورهای اروپایی با تجربه دوران ترامپ سعی در مستقل نشان دادن خود دارند. در اواخر دولت ترامپ و در حالی که نزدیکان جو بایدن خواستار به تعویق افتادن توافق جامع سرمایهگذاری اتحادیه اروپا و چین بودند، اروپا به سرعت این توافق را منعقد کرد.[۸] علاوه بر این خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و خواسته این کشور در ایجاد روابط مستقل با آمریکا، شکلگیری مجدد مناسبات یکپارچه دو سوی اقیانوس اطلس را دشوار میکند.
اختلافات درونی اتحادیه نیز میتواند عامل مشکلزای دیگری در این مسیر باشد. تأکید آلمان بر تکمیل پروژه نورد استریم۲ با وجود کاهش اهمیت ژئوپلتیک اوکراین به عنوان بازیگری چالشبرانگیز برای روسیه و مخالفت کشورهای اروپایی و آمریکا را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. البته همچنان آمریکا و اتحادیه اروپا دارای منافع مشترک بسیاری در مقابله با رقبای خود به خصوص روسیه و چین هستند. بازگشت به سازمان بهداشت جهانی، توافقنامه اقلیمی پاریس، اعمال مالیات بینالمللی بر شرکتهای چندملیتی و تصویب برنامه زیرساختی گسترده در کشورهای در حال توسعه توسط گروه ۷ میتواند به عنوان نمونههایی از همکاری با متحدان اروپایی در چارچوب رویکرد چندجانبهگرایانه دولت جدید آمریکا مطرح کرد. برگزاری مجدد گفتگوهای راهبردی آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد چین، اعمال هماهنگشده تحریمهای حقوق بشری علیه چین به بهانه مسائل سینکیانگ و علیه روسیه به دلیل دستگیری الکسی ناوالنی، زمینههای همکاری دو طرف در حوزه منافع مشترک را نشان میدهد.
در ارتباط با ناتو نیز به نظر میرسد دولت بایدن آمیزهای از تداوم و تغییر در سیاست آمریکا در قبال این اتحاد را دنبال کرده است. علیرغم اینکه مطالبه افزایش سهم نظامی کشورهای عضو پیش از دولت ترامپ مطرح شده بود اما دولت ترامپ بود که توانست به طور رسمی دولتهای عضو اتحاد را به اخصاص دستکم دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود به بخش دفاعی ملزم نماید. دولت بایدن به صورت ملایمتر این رویکرد را دنبال کرده اما از تعهد خود به ناتو نیز سخن گفته است. با این وجود به نظر میرسد اختلافاتی میان اعضا در ارتباط با اولویتها و دشمنان اصلی این اتحاد وجود داشته باشد. آمریکا به دنبال اولویتدادن به چین و گسترش حضور نظامی ناتو در حوزه پیرامونی چین است اما برخی اعضا همچون فرانسه مسائلی مانند «تروریسم اسلامی» را مهمتر قلمداد میکنند.[۹] دبیرکل ناتو نیز بر این موضوع تأکید کرده است که چین دشمن ناتو محسوب نمیشود.[۱۰]
رویکرد منطقهای دولت بایدن
آنچه که از رویکرد دولت بایدن در منطقه غرب آسیا مشهود به نظر میرسد عدم تمایل این دولت به درگیری عمیق در تحولات و بحرانهای منطقهای است. به عبارت دیگر به دلیل اینکه منطقه غرب آسیا برای دولت آمریکا دیگر اولویت اول سیاست خارجی محسوب نمیشود و پیگیری تحولات چین و شرق آسیا از اهمیت بالاتری برخوردار است، بنابراین این دولت با محدود کردن حضور نظامی و دیپلماتیک خود در منطقه مایل است منابع خود را بر بحرانهایی که بیشتر با منافع استراتژیک آمریکا در ارتباط است اختصاص دهد. البته این به معنای کنارهگرفتن و یا خروج از منطقه نیست و این رویکرد تا آنجا که بحرانهای منطقه تبعات فرامنطقهای به خود نگرفته، اثرات بینالمللی بر جای نگذارد و منافع آمریکا در منطقه را با خطر مواجه نسازد دنبال میشود.
علاوه بر مسئله هستهای ایران که دولت آمریکا سعی دارد به یک بحران غیر قابل کنترل تبدیل نشود، رویکرد فوق را در سایر مسائل منطقهای نیز میتوان مشاهده کرد. در مسئله فلسطین، دولت بایدن جدا از آنکه از ایده سنتی دموکراتها مبنی بر راهحل دودولتی حمایت ظاهری میکند، از یکسو بر تصمیمات دولت ترامپ در انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندیهای جولان صحه گذاشته[۱۱] و از سوی دیگر روابط دیپلماتیک با تشکیلات خودگردان و کمکهای مالی به آن را از سر گرفته است.[۱۲] دولت بایدن در این مسئله جدیتی برای حل بحران بر اساس راهحل ادعایی خود نیز بروز نمیدهد و به نظر میرسد حتی تمایلی برای پیگیری روند عادیسازی روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی که در دولت ترامپ به طور جدی دنبال شد ندارد.
این دولت با محدود کردن حضور نظامی و دیپلماتیک خود در منطقه مایل است منابع خود را بر بحرانهایی که بیشتر با منافع استراتژیک آمریکا در ارتباط است اختصاص دهد
تصمیم به خروج نیروهای نظامی از افغانستان تا شهریورماه و از عراق تا پایان سال ۲۰۲۱ را نیز میتوان در راستای رویکرد دولت آمریکا مبنی بر کاهش حضور نظامی در منطقه و چرخش به شرق ارزیابی کرد. به نظر میرسد این دولت نیروهای محدودی در عراق و سوریه باقی بگذارد که هم به باور خود، نیرویی برای کنترل ایران در این دو کشور در اختیار داشته باشد و هم در مواقع لزوم، به مقابله با گروههای مخالف خود بپردازد. در ماههای گذشته، دولت بایدن حملاتی هوایی علیه گروه الشباب در سومالی انجام داده است که یادآور حملات پهپادی آمریکا در منطقه در دوران ریاستجمهوری اوباما است. اخیراً و پس از پیشرویهای طالبان در افغانستان نیز به حملاتی علیه این گروه دست زده است که به نظر میرسد جهت حفظ جای پای خود در این کشور پس از خروج نیروها باشد.
با این وصف میتوان نتیجه گرفت که دولت بایدن تا زمانی که بحرانهای غرب آسیا تهدیدی مستقیم علیه منافع آمریکا ایجاد نکند به دنبال مهار بحرانها و نه حل آنهاست.
نتیجهگیری
دولت آمریکا در عرصه سیاست خارجی با محدودیتهای اقتصادی و ژئوپلتیک و در کنار آن با فشارهای داخلی روبرو است که این دولت را ناچار به تغییر اولویتها نموده است. دولت بایدن، رقابت با چین را به عنوان اولویت نخست سیاست خارجی خود قرار داده و در این مسیر سعی در تجمیع همه ابزارها و امکانات از جمله همراه کردن متحدان به خصوص اتحادیه اروپا و ایجاد بحران در مناطق پیرامونی چین و وادار کردن این کشور به اختصاص غیربهینه تولید ناخالص ملی به هزینههای نظامی دارد. در این میان، اختلاف با متحدان در نحوه مواجهه با چین یکی از موانع پیشروی آمریکا محسوب میشود. چرخش آمریکا به شرق، موجب تغییر نگاه این کشور به تحولات غرب آسیا نیز شده که این موضوع خود را در کاهش حضور نظامی در منطقه نشان داده است. با این وجود، نگرانی از گسترش نفوذ بازیگرانی چون ایران در منطقه، آمریکا را از خروج کامل نظامی باز میدارد. اما آنچه در سیاست خارجی دولت آمریکا مشهود به نظر میرسد، تغییر اولویتها و همچنین محدودیتهای داخلی و خارجی است که این دولت با آنها مواجه است.
پینوشت و ارجاعات:
[۱] Blinken Says Only China Can Truly Challenge Global System, Available at:
https://www.bloomberg.com/news/articles/2021-03-03/blinken-calls-china-competition-a-key-challenge-for-the-u-s
[۲] U.S. removes Chinese smartphone-maker Xiaomi from blacklist, Available at: https://www.nbcnews.com/tech/tech-news/us-removes-chinese-smartphone-maker-xiaomi-blacklist-rcna919
[۳] Biden blocks 59 Chinese companies including Huawei in amended Trump order, available at: https://www.business-standard.com/article/international/biden-blocks-59-chinese-companies-including-huawei-in-amended-trump-order-121060400185_1.html
[۴] New Start: US and Russia extend nuclear treaty, available at:
https://www.bbc.com/news/world-us-canada-55923481
[۵] Nord Stream 2: US to waive sanctions against leading company, available at:
https://www.dw.com/en/nord-stream-2-us-to-waive-sanctions-against-leading-company/a-57577345
[۶] Imposing Sanctions on Russia for the Poisoning and Imprisonment of Aleksey Navalny, available at:
https://www.state.gov/imposing-sanctions-on-russia-for-the-poisoning-and-imprisonment-of-aleksey-navalny/
[۷] Biden says he gave Putin list of 16 sectors that should be off-limits to hacking, available at:
https://www.cyberscoop.com/biden-putin-summit-russia-geneva/
[۸] Biden team voices concern over EU-China investment deal, available at:
https://www.ft.com/content/2f0212ab-7e69-4de0-8870-89dd0d414306
[۹] Macron Says Russia, China Not NATO Allies’ Common Enemies — Terrorism Is, available at:
https://www.rferl.org/a/macron-says-russia-china-not-nato-allies-common-enemies—terrorism-is/30297520.html
[۱۰] NATO Summit: Stoltenberg says China not enemy but poses security challenges, available at:
https://www.trtworld.com/europe/nato-summit-stoltenberg-says-china-not-enemy-but-poses-security-challenges-47511
[۱۱] White House confirms Biden will keep embassy in Jerusalem, available at:
https://www.rollcall.com/2021/02/09/white-house-confirms-biden-will-keep-embassy-in-jerusalem/
[۱۲] U.S. restores assistance for Palestinians, to provide $235 million in aid, available at:
https://www.reuters.com/article/us-palestinians-usa-blinken-idUSKBN2BU2XT
منبع:http://tabyincenter.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.