ایران و امیرنشین های امارات، سابقه مراودات تاریخی با هم دارند، اما عمدتا از اواخر دهه 50 تا به امروز با مهاجرت شهروندان و تجار ایرانی به دبی، عملا یک جامعه ایرانی در امارات متحده عربی شکل گرفته است.
برآورد شده که بیش از ۱۰ درصد اماراتی ها ایرانی تبار هستند که زمینه مراودات بیشتر دو کشور را مهیا ساخته است. حضور پرشمار ایرانیان در دبی و از آن سو روابط ویژه امارات با آمریکا و در مقابل تنش های ایران با آمریکا باعث گردید، در دههی 80 (شمسی) امارات نقش منحصر به فردی را در حوزه صادرات و واردات ایران به دست آورد. گرچه این نقش به ویژه از سال 2011 متاثر از افزایش نفوذ ابوظبی در دبی، تشدید فشارهای آمریکا علیه ایران، تحریم های هدفمند و افزایش ایران هراسی در منطقه کمرنگ تر شد.
اهمیت امارات را می توان در موقعیت جغرافیایی و اقتصادی آن دید. امارات از شرق با عمان و از شمال با خلیج فارس همسایه است، که هم نزدیک ایران است و هم به سبب دسترسی به خلیج فارس فرصت تجارت با نقاط دوردست جهان را دارد.
جایگاه اقتصادی امارات نیز در جذب سرمایه گذاری ها، نقل و انتقالات مالی و خدماتی به عنوان یک مرکز تجاری جهانی خلاصه می شود. به بیانی در کمتر از یک قرن امارات توانست از یک کشور کوچک توسعه نیافته به یک کشور پیشرفته مبدل شود، که یکی از توسعه یافته ترین شبکه های حمل ونقل کالا و ارائه دهنده خدمات منطقه را در اختیار دارد. بنادر پیشرفته، فرودگاه های رده اول و زیرساخت های لازم در چندین سال باعث گردید حاکمان امارات بتوانند موقعیت منحصر به فردی برای خود رقم بزنند و منابع مالی و اقتصادی سرشاری را به داخل کشور خود جذب نمایند.
در این میان نقش دبی بسیار مهم و تاثیرگذار است. دبی که دومین امیرنشین بزرگ امارات بعد از ابوظبی است امروزه به عنوان قطب تجاری خاورمیانه شناخته می شود. گرچه از نظر ثروت طبیعی ابوظبی دارای ذخایر نفتی فراوان است که به اقتصاد آن کمک ساخت، اما آنچه در نهایت دبی را بالاتر از ابوظبی قرار داد، رویه خاندان حاکم آل مکتوم در جهت تبدیل ساختن دبی به یک شهرتجاری بین المللی بود. حاکمان دبی از ابتدا با ایجاد مناطق آزاد تجاری همچون جبل علی سنگ بنای پیشرفت دبی را رقم زدند که نهایتا به مرکزی برای جذب سرمایه های کلان از کشورهای منطقه و فرامنطقه تبدیل شد.
برای بررسی روابط ایران و امارات آنچه مهم است تمایز دادن روابط ایران با دبی و ایران با سایر شیخ نشین های امارات به خصوص ابوظبی است که مرکز امارات محسوب می شود. عمده روابط اقتصادی که از ایران و امارات مطرح می شود معطوف به روابط ایران و دبی است. از دیرباز ایران و دبی روابط خوبی را داشته اند و اکثر ایرانی های ساکن امارات عمدتا ساکن دبی و یک گروه نفود حساب می شوند و پیش ازانقلاب در دبی مراودات بازرگانی داشته اند که در نهادینه ساختن روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و دبی نیز تاثیرگذار بوده است. اهمیت دبی همچنین در داشتن سیاست های سهل گیرانه و فرصت های تجاری در زمان تحریم است.
اوج روابط اقتصادی ایران و دبی را می توان در دهه 1380 دانست که به سبب نیاز ایران به صادرات مجدد و استفاده از دبی برای کمرنگ کردن تحریم ها بود. امارات در این مدت توانست از شرکای تجاری ایران چون آلمان و ایتالیا پیشی بگیرد و حتی کشوری چون چین نیز عمده ارتباط تجاری خود با ایران را از طریق امارات برقرار میکرد.
سهم امارات متحده عربی از تجارت با ایران در دهه 1380 به خصوص در سه سال پایانی آن حدود 30 درصد از کل واردات ایران بوده است. طبق آمار گمرک ایران، در طی دهه 1380 (عمدتا سه سال آخر آن)، واردات ایران از امارات 93 میلیارد دلار و 18 میلیارد دلار صادرات ایران به امارات بوده است که حاکی ازکسری بالای تجاری ایران به امارات به ارزش 75 میلیارد دلار نیز است. میزان واردات ایران از امارات در این دوره هم واردات قانونی و هم قاچاق را در برمی گرفته است. برآورد شده از مجموع واردات 57 میلیارد دلاری از امارات بین سال های 1388 تا 1390 سهم قاچاق حدود 20 میلیارد دلار بوده است. به بیانی دیگر امارات در این سال ها و به لطف تحریم برای آن، مرکز تجارت سیاه با ایران بوده است.
مجموع کل تجارت غیرقانونی (تحریم شده) ایران با امارات در دهه 1380 حدود 127 میلیارد دلار برآورد شده است. به خصوص آنکه دبی به مانند هنگکنگ و سنگاپور توانسته برای خود نقش مبدا صادرات مجدد را شکل دهد که این امر در دوران تحریم برای ایران بسیار حائز اهمیت بود؛ به نحوی که در سال 2009 امارات حدود ۸/۵ میلیارد دلار کالا را به مقصد ایران صادرات مجدد نمود. در طول این دهه ایران با سهم ۱۷ درصد کل حجم صادرات مجدد، دومین بازار صادرات مجدد امارات بود که در جهت کمرنگ کردن تحریم توانست کمک فراوانی به ایران کند، در عین اینکه امارات نیز از این ترانزیت پرسود، درآمدهای بالا کسب ساخت به همین سبب دبی بسیار مایل به حفظ روابط با ایران علی رغم تحریم در آن دوره بود.
علاوه بر سود بردن از صادرات مجدد، دبی مقصد اول صادرات غیر نفتی ایران به بازارهای جهان نیز بود، تجار ایرانی به جای ارسال مستقیم کالا به اروپا و دیگر نقاط دنیا از طریق دبی کالاهای خود را به بازارهای جهان می فرستادند. علت دیگری که ایران در این سالها توانست از امارات برای دور زدن تحریم استفاده سازد به نقش ایرانیان امارات و اموال آنها باز می گردد.
بااین وجود از سال 2011 به بعد روابط تجاری ایران و دبی و در اصل نقش دبی در دور زدن تحریم ها علیه ایران، متاثر از بحران مالی جهانی سال 2008، وقوع بهار عربی، تحولات بحرین، شدت گرفتن تحریم ها علیه ایران در سال 2011، و هدفمند ترشدن تحریم های آمریکا علیه ایران از سال 2018، کمرنگ شد. به دنبال بحران اقتصادی جهانی سال 2008، دبی نیز به عنوان یک مرکز اقتصادی جهانی دچار زیان های بسیاری شد که درنهایت با اخذ وام و کمک های مالی از ابوظبی توانست شرایط ثبات خود را بدست گیرد، اما این امر به نفود بیشتر ابوظبی بر سیاست های دبی منجر شد و این درحالی است که برخلاف دبی که به لحاظ تاریخی روابط خوبی با ایران داشته، در برابر آن ابوظبی از حامیان عربستان و آمریکا و مخالفان ایران محسوب می شود.
محمد بن زاید نیز که از مخالفان سرسخت ایران است در دبی نفوذ بالایی را بدست آورد. در نتیجه دبی مجبور به همسویی بیشتر با ابوظبی در تعهد به تحریم ها علیه ایران شد. گرچه در همان زمان نیز دبی یک مقصد برای تجارت غیرقانونی ایران بود با این وجود این روابط نیز به دنبال سخت گیری های بیشتر دولت مرکزی امارات کمرنگ شد، امری که به زیان گسترده تجار ایرانی مقیم در دبی منجر شد و برای دبی هم زیان اقتصادی به دنبال داشت.
تشدید و همه جانبه شدن تحریم ها علیه ایران بر تعهدات بینالمللی امارات افزود و نگرانی ابوظبی از برنامه هسته ای و سیاست منطقه ای ایران آن را همسوتر با آمریکا جهت مهار ایران قرار داد، در نتیجه به دنبال تهدید آمریکا مبنی بر اعمال محدودیت برای کشورهای ترانزیت ایران، دولت امارات با وضع قانون کنترل صادرات اعلام ساخت که سخت گیری بیشتری نسبت به شرکت هایی که فروش کالاهای دوگانه به ایران را داشته باشند، خواهد داشت.
محدودیت های بانکی امارات نیز علیه ایران اعمال گردید و دفتر خدمات مالی دبی نیز برخلاف گذشته ایرانیان را در دسته مشتریان با ریسک بالا معرفی ساخت و به تدریج بانک های امارات انتقال ارز به ایران را نیز متوقف ساختند و موسسات مالی امارات قوانین بسیار سختگیرانه ای را پیش روی تجار ایرانی قرار دادند که همگی روابط تجاری با ایران را سخت تر و محدودتر ساخت.
این وضعیت نه تنها ارتباط دبی را به عنوان مرکز تجاری امارات با ایران محدود ساخت بلکه تمامی شیخ نشین های دیگر نیز به تحریم ها علیه ایران پیوستند. برای مثال رأسالخیمه که توسعه تجاری خود را در چند سال اخیر مدنظر دارد و در جهت جذب سرمایه گذاری و تجارت فعال بوده است اما در برابر شرکت ها و تجار ایرانی ممنوعیت هایی وضع نمود. همچنین در تحریم های از 2011 بدین سو، آمریکا از رویه ایران در امارات و ایجاد شبکه صرافی و … آگاه شد و با هدفمند کردن تحریم ها و رصد بیشتر امارات مبادلات مالی ایران را بسیار محدود ساخت. طبق آمار روابط ایران و امارات در دهه 1390 روندی کاهشی داشته است، به نحوی که صادرات امارات به ایران از ۲۱.۲ میلیارد دلار در سال ۱۳۸۹ به ۸.۹ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۸ رسید. به نظر می رسد که اگر درگذشته بین رویکرد ابوظبی و دبی درمورد رابطه با ایران اختلاف نظر بود، درچند سال اخیر یک وحدت رویه شکل گرفته است.
با این حال همچنان امارت و ایران روابط تجاری دارند و امارات همچنان جز مقصدهای اول واردات و صادرات ایران است، با این تفاوت که حجم و ارزش این تجارت بسیار کاهش یافته است. حضور امارات را به عنوان شریک تجاری ایران در چند سال اخیر هم می توان به سبب نیاز ایران به امارات در جهت دور زدن تحریم ها دانست و هم اینکه دبی همچنان تمایل دارد در عین همراهی با تحریم علیه ایران، منافع اقتصادی خود را نیز پیش ببرد. برای همین در دو سال اخیر گشایش کمی در روابط تجاری شکل گرفت که می توان به صدور روادید، روند بانک ها برای بازکردن حساب های ایرانیان و تسهیلات گمرکی نام برد.
آمار سال 1399 نشان می دهد که در این سال، امارات در جایگاه سوم مقاصد صادراتی ایران قرار دارد. ایران به ارزش ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار کالا به امارات صادر کرده است. در ۱۰ ماهه 1399 نیز امارات دومین مبدأ وارداتی ایران بوده است. در این مدت ایران ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تن به ارزش 7.4 میلیارد دلار از امارات کالا وارد کرده است. برای پایان سال 1400 نیز ایران صادرات ۸ میلیارد دلاری به امارات را نشانه رفته است. تحلیل ها حتی نشان م یدهد که امکان صادرات بیش از ۱۱ میلیارد دلاری ایران به امارات هم در صورت مدیریت و رفع تحریم ها به خصوص در حوزه کشاورزی که امارات خود درآن تمرکز ندارد، وجود دارد.
روابط اقتصادی ایران و امارات بیش از هرچیزی متاثر از وجود آمریکا در روابط هرکدام از دو کشور است که در تمایل دبی به کسب سود فراوان از صادرات مجدد به ایران در وضعیت تحریم از سوی آمریکا و همزمان شدت عمل ابوظبی علیه ایران در همسویی با آمریکا قابل مشاهده است.
نگاه صرف به امارات به عنوان یک مقصد جهت دور زدن تحریم نشان می دهد به هر میزان که توازن دبی و ابوظبی به نفع ابوظبی شود، شرایط روابط تجاری ایران و امارات سخت خواهد شد و امنیت اقتصادی ایران به خطر خواهد افتاد. و در مقابل روابط تجاری ایران و دبی گرچه راه تنفس اقتصادی ایران در دور زدن تحریم ها بوده اما عملا به کسری تراز تجاری ایران در مقابل امارات انجامیده است.
دیپلماسی فعال اقتصادی و فعال تر کردن بخش اقتصادی وزارت خارجه ایران برای بسط مبادلات (نه فقط جهت دور زدن تحریم) با امارات لازم است، همزمان با تعهد امارات با تحریم های آمریکا، تاثیر تحریم ها علیه ایران شدیدتر شده، درنتیجه جایگزین هایی چون عمان به جای امارات مطرح شد اما بررسی ها نشان می دهد عمان از نظر قدرت اقتصادی، ظرفیت تجاری و حمل و نقل و از آن سو امکان تجارت مجدد بسیار با دبی فاصله دارد که اهمیت دبی را بار دیگر نشان می دهد.
اهمیت دبی انکار ناپذیر است اما نه به این معنا که ایران صرفا مقصدی برای صادرات (و قاچاق) امارات باشد و هر زمان این رابطه قطع شد ایران ضرر ببیند. لزوم بررسی های بیشتر جهت توسعه صادرات کالا و بسط دیگر حوزه های مبادلات تجاری با امارات در شرایط فعلی که جایگزین مناسبی در حد دبی وجود ندارد و از آن سو ایران تحت تحریم است برای تامین امنیت اقتصادی ایران لازم است.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.