راه نجات برجام

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
مقامات غربی نگرانی خود را مبنی بر اینکه ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور جدید ایران در مذاکرات بین کشورش و قدرتهای بزرگ جهانی برای احیای توافق هسته ای 2015 وقفه ایجاد کرده است،اعلام کرده اند. آنها نگران هستند که رئیسی از سرگیری مذاکرات را به تعویق بیندازد و زمانی که مذاکرات سرانجام از سر گرفته شد، دولت وی خواسته های بیشتری را مطرح کند.اما مانع واقعی پیش روی مذاکرات، دیدگاه های دولت رئیسی نیست، بلکه عدم موفقیت واشنگتن و تهران در حل اختلافات اساسی است که در آخرین دور مذاکرات در وین در ماه ژوئن ، توافق را ناکام گذاشت؛ حتی در دولت  حسن روحانی.

در واقع ، به نظر می رسد دولت جدید ایران مصمم به ادامه مذاکرات است و احتمالاً از همان جایی که مذاکرات پیشین را متوقف کرده بود ، ادامه خواهد داد. تهران همچنان در مسیر پیشرفت مذاکرات هسته‌ای خود بین آوریل و ژوئن طی شش دور مذاکرات با هدف احیای توافق موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) سرمایه گذاری کرده است.اما اگر ایالات‌متحده و ایران نتوانند مواضع خود را برای پر کردن شکاف بین خود با یکدیگر تطبیق دهند ، در بن بست خواهند ماند و در ادامه این روند با نتایج بالقوه فاجعه بار برای هر دو کشور و کل خاورمیانه مواجه خواهند شد.اگر آنها به دنبال نتیجه ای متفاوت هستند ، به رویکرد متفاوتی نیاز دارند.در قلب این اختلاف، نظرات غلط در هر دو طرف وجود دارد. دولت بایدن با ایران همان گونه رفتار می کند که با هر شریک مذاکره‌ای مخالف رفتار می کند و ایران، زخم‌خورده خروج دونالد ترامپ از برجام و آسیب‌دیده از اعمال تحریم های شدید است و خود را طرف آسیب دیده می داند.

از سوی دیگر ، ایران احتمالاً معتقد است که گذر زمان به نفع اوست: واشنگتن قبلاً ایران را به شدت تحریم کرده است ، اما به نظر می رسد که اقتصاد ایران سرپا مانده و در حال رشد است و با توجه به رشد چشمگیر برنامه هسته‌ای، مقامات تهران فکر می کنند که موقعیت مناسبی برای ایجاد اهرم فشار بیشتر و گرفتن امتیازات بیشتر از غرب دارند.

پیامدهای فروپاشی برجام

اما حقیقت این است که فروپاشی برجام نمایشی از بدترین وضعیت برای هر دو کشور است. اگر دو کشور در از سرگیری مذاکرات نتوانند روش خود را تغییر دهند، مذاکرات به بن بست می رسد. در صورت عدم وجود راهی برای برقراری مجدد توافق هسته ای، دولت بایدن با فشار سیاسی زیادی روبرو خواهد شد، چرا که وی سیاست ترامپ در اعمال “فشار حداکثری” را یک شکست فاحش توصیف کرده است. علاوه بر این ، واشنگتن مجبور خواهد شد حتی تصمیمات سخت تری اتخاذ کند زیرا برنامه هسته ای ایران به نقطه بحرانی رسیده و درخواست های مکرر اسرائیل برای اقدام نظامی بلندتر و طنین اندازتر شده است.

ایران در پی پیروزی طالبان در افغانستان، در حال حاضر برتری در توازن قدرت منطقه‌ای را احساس می کند. ایران می تواند متحدان و نیروهای نیابتی خود در عراق و سوریه را تشویق کند تا نیروهای آمریکایی را برای خروج بیشتر تحت فشار قرار دهند. افزایش تنش ها اما می تواند برای ایران پرهزینه باشد. پیشرفت‌های هسته ای این کشور نیز تهران را به وضعیت بین‌المللی گذشته باز می‌گرداند؛ با عبور ایران از خط قرمزهای بیشتر برجام ، اروپایی ها تحریم های سازمان ملل را که به موجب برجام لغو کرده بود، بازگردانده و تحریم های چندجانبه خود را اعمال می کنند. در نتیجه ، سایر کشورها برای حفظ تجارت با ایران مشکل خواهند داشت. همه اینها باعث رنج بیشتر مردم ایران می شود که در بحران های بی شماری غرق شده اند، از رکود اقتصادی گرفته تا تخریب محیط زیست و تشدید پاندمی کووید -19. تهران همچنین در معرض خطر عملیات‌های پنهانی قرار می گیرد که تاسیسات هسته‌ای، زیرساخت های حیاتی و حتی دانشمندان آن را تهدید می کند.

پیامدهای منطقه ای وخیم خواهد بود. در شرایطی که تهران و واشنگتن دچار تشدید تنش شده باشند، به جای مشاهده پیشرفت در زمینه کاهش تنش بین ایران و برخی از همسایگان عرب،منطقه درگیر منازعات و بی ثباتی بیشتری خواهد شد.

سپس واشنگتن نظاره‌گر مسیری پرهرج و مرج، از افغانستان تا مرزهای اسرائیل خواهد بود. برای دولت بایدن ، شکست مذاکرات وین، برنامه سیاست خارجی گسترده تری را که می خواهد تمرکز خود را از خاورمیانه به مسائل جهانی، مانند مبارزه با تغییرات آب و هوایی و رقابت قدرت های بزرگ ، به ویژه با چین تغییر دهد، از مسیر خود منحرف می کند. رئیس‌جمهور جو بایدن حتی ممکن است خود را در راه مداخله نظامی دیگری در خاورمیانه ببیند که به صراحت قول داده از آن اجتناب کند.

شر در میان جزئیات خوابیده است

چالشی که واشنگتن و تهران با آن روبرو هستند نحوه بازگرداندن برجام در پی گسست ناشی از دولت ترامپ است. پس از شش دور مذاکره ، ایالات‌متحده موافقت کرد اکثر ، اما نه همه تحریم های دوران ترامپ علیه ایران را لغو کند. تهران معتقد است که برخی از تحریم‌هایی که آمریکا قصد لغو آن‌ها را ندارند، آشکارا توافق هسته‌ای اصلی را نقض می‌کند. به عنوان مثال ، پس از آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه آمریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی منقضی شده سازمان ملل را رد کرد، دولت ترامپ تحریم یکجانبه ای را برای تهیه یا خرید تسلیحات متعارف به و از ایران اعمال کرد. ایران این سیاست را تلاشی برای ممانعت از تبادلات با سایر کشورها در فعالیتی می‌داند که قوانین بین المللی دیگر آن را ممنوع نمی کند. اما با توجه به [اتهام ادعایی] نقش ایران در جنگ های سوریه و یمن‌، اقدامات نیروهای متحد تهران علیه منافع آمریکا در عراق و درگیری های دریایی بین ایران و اسرائیل ، دولت بایدن می ترسد که لغو تحریم ها مخالفت شدیدی را در داخل و بین شرکای منطقه ای ایجاد کند.

حل برخی از اقداماتی که غرب از ایران انتظار دارد در جبهه هسته ای انجام دهد به همان اندازه مشکل است. به عنوان مثال ، قدرتهای غربی از ایران می خواهند که “زمان گریز هسته‌ای” خود را بازگرداند. برجام آن را به یک سال رساند و اکنون تخمین زده می شود که ایران تنها یک ماه تا گریز فاصله دارد. با توجه به پیشرفت هایی که ایران از سال 2019 در زمینه تحقیق و توسعه به ویژه در مورد سانتریفیوژها داشته است، بنابراین برچیدن ماشین آلات احتمالاً کافی نیست تا زمان گریز را به یک سال برساند. آنچه مورد نیاز است خنثی سازی زیرساخت ها و خطوط مونتاژ سانتریفیوژهای پیشرفته است، گامی که تهران آن را هم تحقیرآمیز و هم فراتر از تعهدات برجام می داند.اگر ایالات متحده و ایران امیدوارند که توافق هسته ای را نجات دهند، باید تمایل خود را برای کشف ایده های جدید نشان دهند.

دو طرف همچنین از نظر پروسه ای از مراحل که باید برای بازگشت به تعهدات کامل برجام انجام دهند ، با یکدیگر فاصله دارند. با توجه به اینکه ایالات متحده بود که از برجام خارج شد، تهران انتظار دارد که واشنگتن اولین قدم را با لغو تحریم های دوران ترامپ برداشته و سپس به ایران زمان کافی برای بررسی لغو موثر تحریم ها را بدهد. رهبر ایران صراحتا این خواسته را مطرح کرده است. این ناشی از بی اعتمادی عمیق ایران به وعده های ایالات متحده است: مقامات ایرانی مدعی هستند که باید به جای پذیرفتن وعده‌های تجاری و سرمایه‌گذاری که هرگز به بار نمی نشیند، منافع اقتصادی مورد نظر این توافق را ببینند.ازآن سو به نظر می رسد مذاکره کنندگان آمریکایی مایلند تا حدی لغو تحریم ها را اعمال کنند، اما مایل نیستند همه تحریم‌ها را فوراً لغو کنند و سپس هفته‌ها منتظر بمانند تا ایران به تعهدات خود بازگردد؛ در حالی که برنامه هسته‌ای آن همچنان در حال رشد است.

 علاوه بر این ، هر دو طرف به دنبال تعهداتی هستند که در چارچوب اصلی برجام نیستند؛ واشنگتن خواهان تعهد صریح ایران است که در مذاکرات بعدی برای دستیابی به یک توافق “قوی تر و طولانی تر” مشارکت خواهد کرد. و تهران به دنبال این است که واشنگتن بار دیگر از برجام خارج نشود یا با اعمال تحریم های جدید به طور مستمر آن را تضعیف نکند. بدون اطمینان از عدم تداوم تحریم‌ها در دراز مدت، تعداد کمی از مشاغل خارجی در ایران سرمایه گذاری می کنند و سود اقتصادی ناشی از احیای این توافق حداقلی خواهد بود.خواسته‌های هر دو طرف قابل درک است اما موافقت طرف مقابل بدون وجود تصمیمات دشوار سیاسی در بالاترین سطح، ممکن نیست.

نجات برجام

بدترین سناریو برای واشنگتن و تهران اجتناب ناپذیر نیست. بایدن باید شخصاً در سیاست واشنگتن در قبال ایران مشارکت داشته باشد و هزینه سیاسی برای پیشبرد منافع اصلی ایالات متحده را با قرار دادن مجدد برنامه هسته‌ای ایران در جعبه بپذیرد.دکترین نوظهور جو بایدن مبنی بر اجتناب از باتلاق‌های نظامی از طریق دیپلماسی، و شجاعتی که او علی‌رغم همه هجمه‌ها در پایان جنگ افغانستان نشان داد، حاکی از این است که وی با این چالش کنار آمده است. در همین حال ، همتای ایرانی او نباید اجازه دهد که حامیان اصولگرایش با مطالبات حداکثری، مانع از توافق شوند.تهران همچنین باید از اقدام نمادین خود برای رد مذاکره مستقیم با آمریکایی‌ها خودداری کند، این سیاستی است که تنها روند مذاکرات را کند کرده و آن را مستعد سوء تفاهم کرده است.برای خروج از بن بست ، هر دو طرف باید از خطوط قرمز خود عقب نشینی کنند.

هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران مذاکرات بعدی در آینده را رد کند، زیرا این تعهد نه از نظر حقوقی الزام‌آور است و نه از نظر زمانی. در همین راستا ، به نفع ایالات‌متحده نیست که یک فرصت واقعی برای محدود کردن توانایی ایران در توسعه سلاح‌های غیرمتعارف را در ازای تحریم تسلیحات متعارف که نتوانسته صنعت تسلیحات بومی ایران و تقویت شرکای منطقه‌ای تهران را مهار کند، هدر دهد.

ایالات‌متحده و شرکای اروپایی آن نیز باید با یک بازه زمانی کوتاهتر کنار بیایند: اگر جدول زمانی یکساله دست نیافتنی است، آنها باید به یک بازه زمانی ۹ یا ۱۰ ماهه برسند که بر زمان گریز یک ماه یا کمتر که بدون توافق وجود خواهد داشت، ترجیح داده می‌شود. تهران همچنین باید به سؤالات بی پاسخ آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد آثار مواد هسته ای موجود در سایت‌های گزارش نشده ایران که به فعالیت های هسته ای ایران قبل از 2003 برمی‌گردد، پاسخ دهد.

خارج از مذاکرات هسته ای ، دولت بایدن باید گفت وگو بین ایران و همسایگان عرب را تشویق کند تا به برخی از مسائل حل نشده آنها در مورد نقش تهران در منطقه رسیدگی شود. دولت عراق میزبان سه دور مذاکرات بین مقامات ایرانی و سعودی بود و همچنین اجلاس اخیر محل اجتماع کشورهای بیشتری از منطقه‌ بوده است. واشنگتن باید از آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل بخواهد که پشتیبان طرح گفتگوی منطقه ای باشد که ایران، عراق و شش همسایه آنها در خلیج فارس (بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) را گرد هم می آورد تا از آن برای اقدامات اعتمادسازی که می تواند به معماری امنیتی پایدار برای منطقه خلیج فارس منجر شود، استفاده کنند.

هیچ یک از امتیازات مورد نیاز برای خروج مذاکرات از بن‌بست آسان نخواهد بود. اما اگر ایالات متحده و ایران امیدوارند که توافق هسته ای را نجات دهند، باید تمایل خود را برای کشف ایده های جدید نشان دهند.دیپلماسی باید به منظور استفاده از لحظه، بر اساس این درک باشد که مذاکرات وین آخرین فرصت آنها برای نجات توافقی است که با وجود همه کاستی‌ها، بسیار ارجح و کم‌هزینه‌تر از گزینه های جایگزین است.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟