اندیشکده آمریکایی واشینگتن انستیتو برای سیاست خاور نزدیک در تحلیلی به قلم «ریچارد بورو» به تبیین و بررسی آینده گروههای جهادی افراطی در افغانستان پرداخته است که در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی آن اشاره خواهیم کرد.
سلطه طالبان بر افغانستان باعث فرار زندانیان شد. سقوط پایگاه هوایی بگرام در این زمینه از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ زیرا مهمترین زندانیان القاعده در آنجا حضور داشتند و خروج آنها بهاحتمالزیاد باعث میشود تا القاعده تلاشهای خود را برای بازسازی زیرساختهای محلی افزایش دهند. برای ارزیابی بهتر آینده القاعده در افغانستان، ایالاتمتحده باید اسامی شخصیتهای کلیدی زندانیشده در بگرام و دیگر تأسیسات را محرمانه کند. یک مسئله مرتبط این است که اکنون طالبان کنترل افغانستان را بر عهده دارد؛ چند تن از نیروهای القاعده در خارج از افغانستان سعی خواهند کرد به افغانستان بازگردند. سیف العدل از زمان حملات یازده سپتامبر در ایران مستقر بوده و بهعنوان وارث احتمالی ایمن الظواهری رهبر القاعده شناخته میشود، مورد توجه است. تهران ممکن است هم برای تأمین منافع خود در افغانستان و هم برای اطمینان از رفاه شیعیان هزاره محلی، از سیف العدل بهعنوان ابزار چانهزنی با مقامات طالبان استفاده کند.
«زیرساختهای اطلاعاتی قوی میدانی که واشنگتن در بیست سال گذشته به آن متکی بود، اکنون در حال تغییر یا از بین رفتن است؛ بنابراین ممکن است جلوگیری از عملیات خارجی آینده توسط القاعده و دیگر گروهها دشوارتر باشد. بر این اساس، دولت ایالاتمتحده باید به طالبان فشار بیاورد تا به ادعای خود مبنی بر عدم استفاده از افغانستان برای برنامهریزی حملات تروریستی در خارج از کشور ادامه دهند، درحالیکه در صورت عدم تمایل یا ناتوانی گروه به تعهد خود، اقداماتی را برای مقابله با این تهدید آماده میکند. درهرصورت، بازگشت امارت اسلامی افغانستان کادرهای القاعده را تقویت خواهد کرد.»
https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/return-islamic-emirate-afghanistan-jihadist-state-play
منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.