جنگ ستارگان؛ مدل تقلیدی رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران؟

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل در گفتگویی با نشریه تایمز مدعی شده است که مدل مواجهه او با ایران، طرح جنگ ستارگان در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در دهه 1980 است، البته اینکه امکان تحقق ادعای تقلید این مدل چقدر است بحث دیگریست.

به باور بسیاری از مورخان و تحلیل­گران سیاسی، طرح یاد شده در تسریع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقش بسیار مهمی داشت. با توجه به اظهارات و خود بزرگ بینی بنت، بازخوانی طرح جنگ ستارگان و مقایسه ایران با شوروی و رژیم صهیونیستی با آمریکا با در نظر گرفتن ملاحظات زمانی و مکانی و اینکه اساسا رژیم صهیونیستی با بهره‌­گیری از چه روش‌­هایی مدعی اجرایی کردن جنگ ستارگان علیه ایران است، می­تواند مهم باشد.

واقعیت این است که مقدمه جنگ ستارگان آمریکا علیه شوروی یک برنامه سیاسی بود. طبق سند امنیت ملی آمریکا در اوایل دولت ریگان، بر این نکته تاکید شده است که می‌­‌بایست در حوزه­‌های مهم با شوروی گفتگو کرد و به توافق رسید اما اجازه نداد دشمن ایدئولوژیک آمریکا به صورت کامل از منافع اقتصادی آن بهره گیرد. این سند همچنین باتوجه به نارضایتی جوامع اروپای شرقی از حاکمیت کمونیسم بر خود، خواهان تقویت پویایی‌­های درونی جوامع اروپای شرقی می­شود. در واقع، مواجهه سخت شوروی با حرکت­‌های اعتراضی در اروپای شرقی سبب کاهش نفوذ شوروی در این بخش از اروپا شده بود. از طرفی، ترس از اعتراضات داخلی در جوامع اروپای شرقی، دولت­ها و احزاب کمونیستی حاکم در اروپای شرقی را بیش از پیش مجبور می­کرد که به سمت امنیتی کردن فضای داخلی حرکت کنند و امنیتی کردن فضای داخلی به صورت مداوم سبب کاهش نفوذ شوروی شد. بدین ترتیب یک دور باطل شکل گرفته بود که امکان بهره­‌برداری آمریکا را فراهم می‌کرد.

رهبران شوروی و شخص گورباچف به ناکارآمدی­های سیاسی و اقتصادی خود آگاهی پیدا کرده بودند و به این خاطر جهت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی طرح گلاسنوست و پروستریکا را در دستور کار قرار داده بودند تا بدین طریق هم اقتصاد شوروی بهبود پیدا کند و هم با باز شدن فضای سیاسی، از امنیتی شدن فضای جوامع به ویژه در اروپای شرقی جلوگیری شود. اصلاحات شوروی که با تاخیر آغاز شده بود، با موانع داخلی و فشارهای بیرونی مواجه بود. در این بین فشار بیرونی که از طرف آمریکا بود کار را برای شوروی سخت‌­تر کرد.

اولا اینکه آمریکا مانع از بهره­برداری شوروی از منافع اقتصادی توافق با غرب می­شد خود سبب تشدید شرایط بد اقتصادی در شوروی شد. ثانیا ریگان در کنار طرح سیاسی یاد شده، طرح جدیدی علیه شوروی آغاز کرد که به جنگ ستارگان معروف است. رونالد ریگان با تعبیری مذهبی، شوروی را شر و شیطان نامید که ایالات متحده آمریکا نباید به دنبال توافق و جلب رضایت آن باشد. تا پیش از ریگان، تمام روئسای جمهور آمریکا بر این باور بودند که باید در مقابل شوروی توازن قدرت حفظ شود تا جنگ هسته‌­ای رخ ندهد. توازن قوا بدین معنی بود که آمریکا از یک سو نباید ضعیف­تر از شوروی باشد که سبب تحریک مسکو برای حمله به آمریکا شود و از سوی دیگر آمریکا در عرصه نظامی نباید چنان قدرتمندتر از شوروی باشد که سبب حس ناامنی در رهبران شوروی شود و آن‌ها را به جنگ پیش‌­دستانه علیه آمریکا تشویق کند.

رونالد ریگان این باور را قبول نداشت و گفت نباید امنیت شهروندان آمریکایی در اختیار تصمیم­‌گیران در مسکو باشد. در واقع امنیت مطلق آمریکا باید صرفا تابعی از تصمیمات مقامات این کشور باشد. از این رو مدعی شد باید به سمتی رفت که آمریکا دارای چنان سلاح­‌های باشد که از یک سو بتواند در صورت نیاز شوروی را مورد حمله قرار دهد و از سوی دیگر با تقویت سامانه‌­های دفاعی خود اجازه توان حمله را به شوروی ندهد.

ثالثا آمریکا با بالا بردن هزینه­‌های شوروی در بحران­‌هایی مانند جنگ افغانستان از یک سو و حمایت از جوامع کشورهای تحت کنترل شوروی به ویژه در اروپای شرقی، بیش از پیش اتحاد جماهیر شوروی را در تنگنا قرار دهد. آنچه که سبب جسارت ریگان در پیگیری طرح­‌های یاد شده به ویژه طرح پر هزینه جنگ ستارگان شد، شکوفای اقتصادی این کشور در دهه 1980 بود که می­‌توانست تمام هزینه­‌های تشدید رقابت با شوروی را پرداخت کند. این در حالی است که اقتصاد بیمار شوروی در اثر ناکارآمدی درونی و فشارهای بیرونی فاقد چنین توانی بود. لذا دهه 1980 برای شوروی دهه‌­ای بود که اقتصاد ضعیف آن با هزینه­‌های بسیاری در عرصه نظامی و سیاسی مواجه بود که اقتصاد شوروی قادر به تامین آن نبود.

بر مبنای آنچه که آمد از حیث مولفه­‌های زمانی و مکانی، دشمنی ایران و رژیم صهیونیستی با یکدیگر با دشمنی شوروی و آمریکا در دهه 1980 تفاوت­‌ها و اشتراکات مهمی دارد. طبیعی است آنچه که سبب شده است نفتالی بنت تصور کند می­تواند به اصطلاح مدل جنگ ستارگان ریگان را در رابطه با ایران تقلید نماید، اشتراکات و نه تفاوت­‌های بین ایران و شوروی سابق است. مهمترین وجه اشتراک ایران با شوروی که هدف جنگ ستارگان بود، مواجهه با بحران­‌های مختلف در شرایط بد اقتصادی به خاطر تحریم‌های آمریکا و غرب است. اما سوال اساسی این است که اسرائیل برای پیگیری و اجرایی کردن طرح به اصطلاح جنگ ستارگان علیه ایران به چه اقداماتی متوسل می­‌شود؟ پیش از پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه داشت که اساسا اسرائیل به تنهایی و بدون حمایت و همراهی آمریکا فاقد این ظرفیت و توان است که ایران را در وضعیتی مشابه شوروی در دهه 1980 قرار دهد. اما احتمال دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا بخواهند با یکدیگر سیاست ریگان در دهه 1980 در مقابل شوروی را علیه ایران پیاده ­کنند. روش­‌های آنها برای اجرای پروژه خود شامل موارد زیر است:

ناکارآمد نشان دادن ایده جمهوری اسلامی: در دهه 1980 یکی از اهداف اساسی آمریکا این بود که نشان دهند ایده کمونیسم کارآمد نیست و ناتوان از تامین نیازهای جوامع خود است. اینکه نفتالی بنت نیز مدعی است که حکومت ایران ناتوان از تامین آب و برق مردم خود است و به شاخصه­‌های اقتصادی ایران ارجاع می­دهد، ناشی از چنین ذهنیتی است.

اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی ایران: اسرائیل و آمریکا تلاش دارند این تصور که جمهوری اسلامی ایران یک قدرت بزرگ است که بر امور مرتبط با خود تسلط دارد، زیر سوال ببرند. در دهه 1980 نیز آمریکا سعی داشت شوروی را یک ابرقدرت کاغذی نشان دهد. انجام اقدامات تروریستی در داخل ایران، خرابکاری در تاسیسات هسته‌­ای ایران و حمله به منافع ایران در سوریه از جمله اقداماتی است که اسرائیل برای اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی به مثابه یک قدرت منطقه‌­ای به کار می­گیرد.

تقویت مخالفت­‌های مردم منطقه­ با جمهوری اسلامی ایران: اشاره شده که در دهه 1980 مردم بسیاری از جوامع اروپای شرقی مخالف نفوذ شوروی بودند. اسرائیل امیدوار است که مخالفتی مشابه علیه ایران در کشورهای لبنان، سوریه و عراق شکل بگیرد.

درگیر شدن جمهوری اسلامی ایران در بحران­‌های منطقه‌­ای: مناطق پیرامونی ایران درگیر بحران­‌های مختلفی است که اسرائیل تلاش می­‌کند ایران در شرایط بد اقتصادی درگیر بحران­های بیشتر بشود. برای مثال موضوع اخیر در ارتباط با آذربایجان می­‌تواند یکی از این تلاش‌­ها باشد.

حملات سایبری: اسرائیل به دنبال درگیر کردن ایرا‌ن در جنگ سایبری است. حملات سایبری اسرائیل علیه ایران در صورت موفقیت نه تنها می­‌تواند سبب کاهش اعتبار نهادهای نظامی – امنیتی ایران شود بلکه می­‌تواند سبب تحریک و تشویق نارضایتی­‌های داخلی بشود. مورد اخیر در ارتباط با جایگاه‌­های سوخت از جمله این اقدامات است. اسرائیل ممکن است در زمستان تاسیسات برق و گاز ایران را نیز هدف قرار دهد. شرط موفقیت در عملیات سایبری اختصاص هزینه­‌های زیاد است که اسرائیل تصور می‌­کند جمهوری اسلامی ایران توان پرداخت آن را ندارد.

با توجه به مراتب فوق و برای جلوگیری از اجرایی شدن نقشه دشمنان لازم است جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری بیشتری برخورد کند. در این زمینه عدم ورود به تحولات اجتناب­‌ناپذیر افغانستان و نیز عدم ورود به جنگ آذربایجان و ارمنستان، کاملا هوشمندانه بود.

برای مثال اقدام کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس علیه لبنان که همسو با اقدامات غرب است، اقدامی در جهت تشدید بحران داخلی در لبنان است. کشورهای عرب و اسرائیل امیدوارند این موضوع سبب درگیری بیشتر ایران در بحران لبنان شود. به طور خلاصه ایران به منظور تضمین تامین امنیت خود باید تعداد جبهه‌­های منطقه‌­ای که در آن درگیر است را کاهش دهد و مراقبت کند درگیر بحران‌­های ساختگی هزینه‌­بر نشود.

 

 

منبع:https://www.scfr.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟