تغییر نگاه و درک امنیتی در سیاست خارجی ایران پس از انقلاب

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357/ 1979 به تغییر رژیم و گفتمان سیاست خارجی منجر شد. مفهوم امنیت که بخشی از سیاست خارجی است نیز تغییر یافت. در این مقاله نگرش و سیاست امنیتی ایران را در قبل از انقلاب سالامی و بعد از انقلاب اسلامی بررسی و سپس سپاه پاسداران انقلاب را که مهمترین قدرت نظامی در داخل ایران و خارج از کشور است بررسی خواهد شد.

امنیت ملی به مفهوم حفظ موجودیت کشورها توسط دولتهاست . مفهوم امنیت ملی چندان در چارچوب تبیین و تعریف خاصی نمی گنجد و تاثیری بر استفاده از قدرت کشورها دارد. کارشناسان استراتژیک درباره مفهوم امنیت ملی اختلاف نظر دارند. اما امنیت ملی به زبان ساده و اساسی این است که دولتها براساس ارزشهای خاص خود، تهدیدات علیه خود را برطرف می کنند و در عین حال امنیت ملی بخشی از مفهوم سیاست خارجی است که نظام بین المللی را بوجود می آورد.(1)
بعد از آغاز قیام های عربی در سال 2010 میلادی در جغرافیای خاورمیانه نقش آفرینان غیر دولتی و تشکلهای شبه نظامی پدید آمدند و مفهوم امنیت و تهدید در کانون جرو بحث ها توسط کارشناسان روابط بین المللی و امنیتی در کشورهای منطقه قرار گرفت و نگرانی های امنیتی در کشورهای منطقه بوجود آمد و سپس به یک روند نگرانی بین المللی تبدیل شد.
ایران یکی از کشورهای نادر منطقه است که هم طراح بازی و هم بازیگر سناریو مزبور است. بدین سبب باید وضعیت خاورمیانه را از دیدگاه ایران بررسی و ارزیابی کنیم. ایران مهد تمدن باستانی است و تاکنون میزبان امپراطوریها و دولتهای مختلفی بوده و در سطح منطقه ای و بین المللی نقش مهم و موثری ایفاء کرده است. تمدن ایران متکی بر نظام سیاسی قرون قبل است و علیرغم اینکه نام نظام های سیاسی را در طول تاریخ تغییر داده است، اما همان سیاست سنتی را حفظ کرده و بدان پایبند بوده است. ایران در اواخر قرن 1900 میلادی دچار آشوبهای سیاسی شد و دیدگاه سیاست خارجی ایران به صورت قابل توجهی تغییر یافت. ایران در سالهای اخیر در صحنه بین المللی اقدامات قابل توجهی انجام داده است. در این مقاله راهبرد سیاست خارجی ایران از دیدگاه و نظر امنیتی ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران بررسی و نوع سیاست اجرایی ایران در برابر تحولات منطقه ای و راهبردها تبیین خواهد شد.
دیدگاه امنیت ملی ایران بعد از انقلاب اسلامی
تعریف مفهوم امنیت را باید قبل از تغییر شناخت و تبیین مفهوم امنیت در راهبرد امنیت ملی ایران و موقعیت و نقش سپاه پاسداران انقلاب انجام داد. از نظر دولتها مفهوم امنیت ، عدم وجود منابع تهدید علیه ارزشهای خاص کشورهاست. امنیتی شدن نیز به معنی این است که کشورها با عطف به برخی از ارزشها در سیاست خارجی ، حفظ آنها را به عنوان یک مسئولیت اجتناب ناپذیر و وظیفه خاص خود دانسته و تلقین می کنند. در عین حال امنیت ملی بخشی از مفهوم سیاست خارجی است که نظام بین المللی را بوجود می آورد. (2) مفهوم امنیت در زبان لاتین از دو کلمه “se” و “cura” و ترکیب Secura یعنی درد نداشتن است. در زبات ترکی استانبولی مفهوم امنیت ؛ ” ادامه زندگی اجتماعی قانونی بدون توقف و زندگی افراد بدون احساس ترس و تامین امنیت” است. (4) اما مفهوم امنیت بسیار پیچیده تر و فراگیرتر از لغت شناسی به زبان ساده است و امنیت با نوع برداشت و تلقی از مفهوم تهدید ارتباط مستقیمی دارد. موضوع اصلی سپاه پاسداران انقلاب به عنوان قدرت نظامی مسئول اصلی و رسمی تامین و حفظ امنیت کشور ایران است. سپاه پاسداران انقلاب در عین حال توسط آمریکا در فهرست گروه های تروریستی ثبت شده است. دولت ها برای مقابله با تهدیدات قدرت نظامی خود را تقویت می کنند و “تاسیس امنیت” مسئولیت همه دولتهای جهان است. زیرا برای آنکه دولتی خود را در شرایط امن و بدون تهدیدات امنیتی حس کند باید از قدرت بازدارندگی در مقابل حملات برخوردار باشد ویا بتواند حملات نیروهای خارجی را با موفقیت دفع و متلاشی کند. (5) مفهوم امنیت در شرایط و زمان ها و موقعیت ها و نیز عملکرد نقش آفرینان مختلف مداوم در حال تغییر است. (6) و نمی توان مفهوم امنیت را بطور خاص و همیشگی تعریف وتبیین کرد. در دوران محمد رضا شاه ، یعنی شاه دوم خاندان پهلوی سیاست خارجی ایران به سوی همگرایی با آمریکا به پیش رفت. ایران به پاسگاه ژاندارم غرب در منطقه تبدیل شدو بدین ترتیب نظام مونارشی و سلطنتی ایران موقعیت داخلی خود را تحکیم بخشید و در منطقه به نقش آفرین تعیین کننده و صاحب منصب موثر دست یافت. ایران بعد از جنگ جهانی دوم از آمریکا برای رشد و توسعه اقتصادی وام و کمک درخواست کرد و در مقابل آن از گسترش نفوذ سیاسی و نظامی روزافزون آمریکا در ایران چشم پوشید. ایران مدیریت و تولید صنعت نفت ایران را به بیرتیش پترولیوم واگذار است و می دانست که به صورت ناعادلانه از نفت ایران سهم محدودی در اختیار گرفته است. محمد مصدق رهبر جبهه ملی ایران که بعد از جنگ جهانی دوم قدرت گرفته بود از ملی شدن نفت حمایت می کرد. مجلس ملی ایران نیز از مصدق حمایت کرده و قرارداد نفتی با شرکت نفت انگلیس را تصویب نکرد. مردم ایران علیه شرکت نفت انگلیس تظاهرات برپا کردند و علیه شاه نیز سوء قصد انجام شد. (7) نخست وزیر نیز ترور شد و شاه بعداز سوء قصد علیه خود برای کنترل جبهه ملی ، محمد مصدق را به نخست وزیری منصوب کرد. اما آمریکا و انگلیس با عملیات مشترک آژاکس در ایران کودتا کرده و حکومت محمد مصدق را سرنگون و شاه را بار دیگر بر تخت سلطنت نشاندند. محمد رضا شاه در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی رضا شاه پدرش را سرنگون و بر تخت سلطنت نشست و در ۶ بهمن ۱۳۴۱ خورسیدی رفراندم انقلاب سفید را برگزار کرد. سیاست مدرنیزه کردن ایران توسط محمد رضا شاه تحت عنوان انقلاب سفید، با واکنش جدی مردم روبرو شد و محمد رضا شاه با توجه به اینکه اکثر مردم ایران در بخش کشاورزی شاغل بودند، برنامه اصلاحات ارضی را اعلام کرد و با مخالفت خوانین و زمین داران بزرگ روبرو شد. شاه ایران به سرکوب مخالفان پرداخت و تلاش کرد که پایه های نظام مونارشی سلطنتی را تحکیم کند. اما توزیع ناعادلانه درآمد نفتی باعث شد که مخالفت مردم به صورت روز افزون ادامه یابد و قیام های مردم آغاز شود. در دوران اعتراضات مردم ایران، روح الله خمینی که نفوذ مردمی ایشان گسترش یافته بود، محمد رضا شاه را به طرفداری از امپریالیسم و همکاری با آمریکا متهم کرد. (8) شاه دین و طبقه علمای دینی را از دور خارج کرده و مردم نیز در فقر و محرومیت بسر می بردند. اما اقشار نزدیک به کاخ سلطنتی در رفاه کامل می زیستند و در نتیجه شکاف اقتصادی بین مردم و سلطنت طلبان بوجود آمده و نارضایتی علیه شاه گسترش پیدا کرده بود. روح الله خمینی که به علت مخالفت جدی و موثر توسط محمد رضا شاه تبعید شده بود با استقبال دو میلیون نفر در 12 بهمن 1357 از پاریس به ایران بازگشت و در 22 بهمن 1357 مهدی بازرگان را به نخست وزیری منصوب کرد و دوران نظام سیاسی جدید در ایران آغاز شد. سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی تغییر یافت و تاثرات آن تا کنون به صورت روز افزون در سیاست خارجی ایران ادامه دارد.
یکی از مهمترین عناصر تعیین کننده سیاست خارجی ایران ، ایدئولوژی انقلاب است. ایدئولوژی انقلاب توسط آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران تبیین و فرمول بندی شده است. یکی از اصول اساسی سیاست خارجی ایران تفکیک مستکبر و مستضعف، مخالفت با مونارشی و سلطنت، مخالفت با آمریکا ، اسرائیل، کاپیتالیسم و سوسیالیسم است. تفکیک مستضعف-مستکبر الهام گرفته از تفکیک حق-باطل در اندیشه اسلامی است.(9) مفهوم امنیتی شدن که در سیاست خارجی ایران مداوم تکرار می شود با تکیه به رفرانسهای دینی و ملی در راستای تحرک بخشیدن به جنبش ملتهای منطقه است. گفتمان سیاست خارجی ایران، متکی برتدوین راهبردهای منطقه ای و برنامه ریزی های نظامی در راستای تامین و حفظ امنیت رژیم قرار دارد. ایران مداوم خود را در معرض خطر و تهدیدات امنیتی تلقی کرده و مدعی است که حریم امنیت ملی دولت ایران از خارج از مرزهای ایران شروع می شود و با تکیه به امنیتی شدن از کشورهای منطقه حمایت ونیروهای شبه نظامی را سازماندهی می کند. مهمترین مسئله ای که نشان دهنده تغییر سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب متکی بر ایدئولوژی انقلاب است؛ شعار” نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی است” (10) ایران تلاش می کند که با تکیه به این شعار چهره یک کشور مستقل و خود کفا از خود نشان دهد. ایران با این شعار تاکید می کند که “نه با آمریکا و نه با اتحاد جماهیر شوروی” همراهی نکرده و راه سوم خاص خود را که همان اسلام است برگزیده است.(11) ایران که سیاست امنیت محور را دنبال می کند، همه راهبرد نظامی خود را در این راستا سازماندهی کرده و علاوه بر ارتش کلاسیک، به دستور رهبر انقلاب سپاه پاسداران انقلاب یعنی یک ارتش جدیدی تشکیل شد. سپاه پاسداران انقلاب نه تنها در تامین امنیت داخلی بلکه در خارج از مرزهای کشور با سازماندهی گروه های غیر دولتی نقش موثری برعهده دارد.
سپاه پاسداران انقلاب در راه نقش آفرینی منطقه ای است
سپاه پاسداران انقلاب ستون فقرات اجرای طرح ایده آل صدور انقلاب ایران است و برای تحقق تفکر صدور انقلاب سازماندهی عناصر نیابتی و روش جنگ آسیمترک و نامنظم را درپیش گرفته و تلاش می کند که در منطقه که ایران آنرا هلال شیعه نامیده و آمریکا آنرا محور شرارت می نامد، نفوذ و قدرت موثر خود را گسترش دهد. سپاه پاسداران انقلاب که بعد از پایان جنگ عراق- ایران شهرت پیدا کرده و محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب ایران را طرفدار غرب و عامل سیاست لیبرالی نامیده و مورد انتقاد قرار داده و حتی فرودگاه بین المللی امام خمینی را نیز اشغال کرده بود. سپاه پاسداران انقلاب ابتدا به صورت نیروی شبه نظامی سازماندهی و بتدریج به یک ارتش بزرگ تبدیل شده است. ارتش کلاسیک( ارتش جمهوری اسلامی ایران)، نظام حرفه ای خود را حفظ و از دخالت در امور سیاسی پرهیز می کند. اما سپاه پاسداران هویت ایدئولوژیک خود را حفط و تقویت کرده و نفوذ و قدرت موثر روزافزون خود را درسیاست و اقتصاد ایران تقویت کرده است. (12)
سپاه پاسداران انقلاب در منطقه قدرت خود را با سازماندهی نیروهای نیابتی در منطقه گسترش داده است. نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب ارتباطات خارجی و سازماندهی های نیروهای نیابتی را تحت فرماندهی مستقیم رهبر دینی برقرار کرده و ماموریتهای محوله را انجام می دهد. سپاه پاسداران انقلاب که از زمان تاسیس تاکنون در منطقه در موقعیت مرکزی قرار گرفته است، در لبنان از طریق حزب الله و در عراق از طریق حشد الشعبی و در سایر کشورهای منطقه با استفاده از نیروهای فعال غیر دولتی، امنیت خود را حفظ می کند. حکومت تهران با تکیه به اصل ” مرزهای امنیت ملی ایران از خارج از مرزهای رسمی ایران شروع می شود” ، شبه نظامیان شیعه نظیر حزب الله لبنان، حماس و حوثی های یمن و حشد الشعبی عراق و نیروهای نیابتی شبه نظامی شیعه در سوریه را سازماندهی کرده و تحت حمایت خود قرار داده و آنها را با انواع موشکها و راکت ها تجهیز و تقویت کرده است. (13) روابط و همکاری نظامی و ایدئولوژیک سپاه پاسداران انقلاب با عناصر نیابتی و فعال نگه داشتن آنها، در بحران های منطقه ای به ایران امتیازهای فراوانی را فراهم کرده است. در شرایطی که تلاش می شود ایران به دلیل سیاستهای منطقه ای توسط کشورهای دیگر منزوی شود، اما ایران در خاورمیانه به یکی از بخشهای مهم مدیریت بحران و مذاکرات دیپلماتیک تبدیل شده و نقش آفرینی می کند.(14) سپاه پاسداران انقلاب به دلیل پذیرش اصول و ارزشهای ایدئولوژی انقلاب نسبت به ارتش کلاسیک از نفوذ موثرتر و پایدارتری برخوردار شده است. سیاست گسترش نفوذ ایران با بهره برداری از توان سپاه پاسداران در کشورهای منطقه، باعث تولید یک مفهوم جدید در فرهنگ لغات روابط بین المللی شده است. این روش که جنگ هیبریدی که نامیده شده است، برای اولین بار در جنگ لبنان- اسرائیل در سال 2006 میلادی و استفاده حزب الله از روش جنگ آسیمتریک و نامتقارن علیه اسرائیل در فرهنگ سیاسی و روابط بین المللی جای گرفت. جنگ هیبریدی جنگ ترکیبی و دو رگه و یا جنگ ترکیبی منظم و نامنظم به طور همزمان و هماهنگ است و برای شکست مقاومت و انگیزه دشمن، عملیات جنگ روانی، اطلاعات دروغ و تحریف شده، مدیریت القائی و ادراکی برای تغییر دیدگاه ، تبلیغات و پروپاگاندی، هدایت و کنترل افکار عمومی با ارائه اطلاعات شبه واقعی و درستکاری جعلی تواما انجام می گیرد. در جنگ هیبریدی تفاوت میان نیروی نظامی و غیر نظامی از بین می رود و در تفکیک دوران جنگ و صلح ابهام به وجود می آید و جنگ به صورت آشکار و پنهان انجام می شود” (15)
یک دولت اگر با استفاده از نیروهای نیابتی خود بخواهد بر دولت دیگری نفوذ کرده و در درون آن کشور نقش فعال موثرو تاثیر گذاری در پیش بگیرد ، جنگ هیبردی نام دارد و عملیات تروریستی وجنگ سایبری نیز درچارچوب جنگ هیبریدی قرارداد و جنگ هیبریدی محسوب می شود. جنگ هیبریدی نسل چهارم جنگ محسوب می شود و نیروهای نیابتی سپاه پاسداران انقلاب به صورت گسترده جنگ هیبردی را بکار می گیرند.
منابع:
1 Baylıs, J. “Uluslararası İlişkilerde Güvenlik Kavramı”. Uluslararası İlişkiler Dergisi 5 (2008): s.82
2 Tamer, C. “İran’ın Suriye’deki Güvenlik Stratejileri”. Bölgesel Araştırmalar Dergisi 2 (2018): s. 178
3 Cihangir, İlknur. “İkili ve bölgesel güvenlik unsurları ve Türkiye-İran ilişkilerine yansımaları” Yüksek Lisans Tezi. Çanakkale Onsekiz Mart Üniversitesi, (2010) s.5
4 TDK, https://sozluk.gov.tr/ (Son Erişim Tarihi: 01.06.2021) 5
6 Tamer, C. “İran’ın Suriye’deki Güvenlik Stratejileri”. Bölgesel Araştırmalar Dergisi 2 (2018): s.180
7 Taflıoğlu, M.S., “II. PEHLEVİ DÖNEMİ İRAN DIŞ SİYASETİ ÜZERİNE BİR DENEME”, Turkish Studies – International Periodical For The Languages, Literature and History of Turkish or Turk

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟