بازی پیچیده مقتدی صدر در انتخابات؛ سودای رهبر جریان صدر برای رهبری عراق

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
بازی پیچیده مقتدی صدر در انتخابات؛ سودای رهبر جریان صدر برای رهبری عراق

رفتار انتخاباتی مقتدی صدر را نباید منفک از برنامه های سیاسی کلان وی تحلیل نمود؛ زیرا او بر اساس برنامه های کلانی که برای آینده میان مدت در نظر دارد، رفتار انتخاباتی خود را سامان می دهد. به این ترتیب اگر بخواهیم رفتار انتخاباتی وی را بدون توجه به ملاحظات برنامه کلان وی تحلیل کنیم، تحلیل جامع و منسجمی از مواضع وی نخواهیم داشت. در مقاله حاضر، این مسئله را بررسی می کنیم.

در تحلیل روند گذشته، باید سه مقطع را از یکدیگر جدا کرد. این سه مقطع را بدین شکل از یکدیگر تفکیک می کنیم:

1)تلاش مقتدی صدر برای برساختن چهره سیاستمدار مداخله گر اما مردمی و دارای فاصله معنادار از قدرت (اصلاح گر اجتماعی)

در پی سقوط صدام، مقتدی صدر با بهره برداری از دو فاکتور «پایگاه اجتماعی جریان صدر» (میراث پدر) و «خلأ پدید آمده در دوره تأسیس نظام جدید سیاسی»، سازمان شبه نظامی «جیش مهدی» را تاسیس کرد. این در حالی است که با تأسیس نظام جدید سیاسی دیگر احزاب سیاسی شاخه نظامی خود را تعطیل یا در دولت ادغام کردند؛ مانند «مجلس اعلاء» که اعلام کرد «سپاه بدر» تغییر کاربری می دهد و به یک سازمان جهاد سازندگی تبدیل می شود. به این ترتیب جیش المهدی، یکی از وجوه تمایز صدر از دیگر جریانات سیاسی بود و فاصله آن ها از نظام سیاسی را نشان می داد.

در سال های بعد مقتدی صدر و جیش المهدی «مبارزه با آمریکا» را به مثابه «اشغالگر عراق» در دستور کار قرار دادند. در آن زمان اکثر روحانیون و جریانات سیاسی شیعی رابطه حسنه ای با آمریکا داشتند و همین موضوع باعث شد ویژگی برجسته و متمایز کننده جیش المهدی همین مبارزه با آمریکا در بیت شیعه باشد. البته باید توجه داشت در همان زمان در بیت شیعی، گروهی مانند «کتائب حزب الله» نیز علیه آمریکا دست به اسلحه برده بود؛ اما نکته مهم این است که جیش المهدی در درجه اول یک جریان اجتماعی بود تا جریان سازمان مسلحانه و به همین جهت بدنه مردمی آن موتور مبارزه فرهنگی اجتماعی با آمریکا و اشغالگر خواندن آن در بیت شیعه بودند. در نتیجه «برند مبارزه با اشغالگر» در بیت شیعی عملاً به نام جریان صدر سکه خورد.

در این بین سال ۲۰۰۸ و عملیات «صوله الفرسان» را باید یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی عراق (به ویژه در نیمه دوم دهه اول) قرن جدید در نظر گرفت. این عملیات به درخواست آمریکا و به دستور نوری المالکی توسط ارتش عراق انجام شد و هدف آن نابودی کامل جیش المهدی بود. در پی این عملیات، استان های جنوبی به ویژه بصره، میسان و نجف شاهد درگیری شدید ارتش عراق با جیش المهدی بود. پیروز نهایی این عملیات – بی تردید – ارتش عراق و نوری المالکی بودند.

گرچه این عملیات در بعد نظامی به هدف خود رسید؛ اما در بعد سیاسی راه را بر هرگونه همکاری یا ائتلاف میان صدر و مالکی برای همیشه بست؛ به طوری که در بیت شیعی، قطب ضدیت با مقتدی صدر را نوری المالکی می‌دانند و متقابلاً بزرگترین مخالف مالکی را صدری ها می خوانند. یکی از پیامدهای این عملیات، فاصله گیری جدی مقتدی صدر از تهران در درجه اول و از جریانات سیاسی شیعی غالب آن زمان در درجه بعدی است. این موضوع در سال ۲۰۱۰ و نقش ایران در تمدید دوره مالکی و همچنین همراهی نهایی ابراهیم جعفری و سید عمار حکیم با نوری مالکی علیه ایاد علاوی به اوج خود رسید.

از آن زمان مقتدی صدر همواره خارج از ائتلاف های سیاسی و به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده و در فضای عمومی عراق نیز شعار «نه شرقی نه غربی» را سر می ‌دهد که مصداق بارز شرق و غرب به ترتیب ایران و آمریکا هستند. از همین منظر، صدری ها خود را یک جریان اصیل بومی و ملی گرا و در عین حال مذهبی می خوانند.

این وضعیت در سال های پایانی دولت نوری المالکی به اوج خود رسید؛ زیرا بخشی از ارکان و فرماندهان جیش المهدی و اطرافیان صدر پدر، راه خود را در حالی از مقتدی جدا کردند که آشکارا به سمت ایران چرخیدند. نسل پیشین کسانی که راه خود را جدا کردند (مانند «شیخ محمد یعقوبی»)، بعد از اختلاف با مقتدی راه مستقل خود را ادامه دادند؛ اما این نسل جدید – مانند «اکرم الکعبی»، «قیس الخزعلی»، «ابو آلاء الولایی» و… – در فاصله کوتاهی بعد از انشعاب از مقتدی، آشکارا جانب ایران را گرفتند و حتی به این کار مباهات کردند. مقتدی صدر این رخدادها را نشانه برنامه سیستماتیک ایران برای ضربه زدن به خود می دانست و نسبت به تهران بیش از پیش زاویه گرفت.

با ظهور داعش، صدری ها از نخستین جریاناتی بودند که به میدان آمدند و این موضوع اعتبار اجتماعی آنان را بالاتر برد. ضمن این که – بعد از اشغال فلوجه – نخستین عملیات گسترده و جدی داعش برای اشغال یک شهر، در سال ۲۰۱۴ در سامراء صورت گرفت و صدری ها به عنوان مدافعین حرم در صف مقدم دفاع از حرم مطهر عسکریین قرار داشتند. در چنین فضایی، اقبال به «سرایا السلام» (تشکیلات نظامی جدید صدری ها) به شدت افزایش یافت.

 

در سال های بعد، صدری ها شاید تنها جریان مهم در بیت شیعی بودند که همزمان با مبارزه بغداد علیه داعش، در بغداد تجمعات مردمی و خیابانی خود را جهت اهداف سیاسی یا آن چه «جنبش اصلاحات» می خواندند برگزاری می کردند. در آن زمان شعار و جهت گیری اصلی آن ها به ترتیب «حی علی الاصلاح» و «نقد تیز و شدید کلیت نظام سیاسی و طبقه سیاسیون و مسئولین عراقی» بود. در این زمینه می توان به واقعه حمله طرفداران صدر به پارلمان عراق یا سر دادن شعارهایی از قبیل «ایران برا برا» ( ایران بیرون برو) یا «سید صدر ربانی/یا قاسم سلیمانی» اشاره کرد که در فضای رسانه ای و سیاسی جهان عرب به صورت ویژه در داخل عراق بازتاب بسیار گسترده‌ای داشت.

انتخابات ۲۰۱۸ – از این نظر – نقطه عطف مهمی محسوب می‌شود.  صدری ها که خود را منتقد کلیت نظام سیاسی یا حداقل طبقه سیاسیون می‌خواندند، در انتخابات توانستند بالاترین رأی را در میان فهرست های مختلف انتخاباتی کسب کنند. حال صدری ها در آستانه تشکیل دولت یا معرفی نخست وزیر بودند. این در حالی بود که آن ها آمادگی کافی برای تشکیل دولت را نداشتند و طی تمام سال های پیش از آن، جریان صدر یک جریان منتقد بوده و بر اساس آرمان گرایی رادیکال و رویکرد سلبی رشد کرده بودند.

از طرف دیگر تحولات بعد از انتخابات به صورتی بود که تنها از طریق ائتلاف با دیگر گروه های سیاسی می شد بزرگترین فراکسیون را تشکیل داد و در نتیجه نخست وزیر را معرفی نمود. در همین چارچوب صدری ها ابتدا در صدد مشارکت برای تاسیس بزرگترین فراکسیون – با مشارکت سید عمار حکیم، حیدر العبادی و…  – به نام فراکسیون اصلاح بودند؛ اما در ادامه سائرون با فتح (هادی العامری) ائتلاف کرد و عادل عبدالمهدی به نخست وزیری رسید. اما همین عبدالمهدی هم در فضای ایده آل گرایانه صدری ها گزینه قابل اعتمادی به شمار نمی رفت؛ و مشخصا اختلافات در مواردی مانند انتخاب وزیر کشور به اوج خود رسید.

                              ائتلاف سران فتح و سائرون زمینه ساز نخست وزیری عادل عبدالمهدی گردید.

در اکتوبر ۲۰۱۹ و آغاز اعتراضات خیابانی موسوم به «جنبش تشرین»، صدری ها یکی اضلاع مهم و مؤثر اعتراضات بودند؛ به طوری که برخی منابع و ناظران ایرانی تصور می کردند پشت صحنه اعتراضات صدری ها باشند.[1] طی دوران پسا صدام، جنبش تشرین را باید جدی ترین شورش عمومی درون بیت شیعی علیه نظام حکومتی خواند. مشارکت صدری ها در مراحل ابتدایی این جنبش، با رویکرد ضدسیستمی آن ها – که در بندهای پیشین تشریح شد – کاملا همخوان بود و شخص مقتدی صدر نیز در این مورد چند بیانیه صادر کرد و به نوعی تشرین را امتداد جنبش اصلاحی خود (حی علی الاصلاح) خواند که گسترده تر بوده و فراتر از یکی دو جریان سیاسی را در بر می گرفت.

با این حال تضاد میان تشرینی ها و صدری ها از آن جا آغاز گردید که مقتدی صدر خواست از این جنبش به عنوان سرمایه ای در عرصه سیاسی بهره برداری کرده یا دست کم بر سر خروج هواداران خود از میادین تحصن معامله کند.

                                  مقتدی صدر آشکارا در صف تشرینی ها در میدان التحریر بغداد حاضر شد

2) تلاش جدی مقتدی صدر برای ورود به عرصه قدرت

در دولت های نوری المالکی و حیدر العبادی، صدری ها معمولا دارای سهمیه ای در حد وزرا بودند؛ هرچند در مواردی شاهد کنار رفتن آن ها در ادامه راه بودیم. به عنوان نمونه حتی در دولت اول و دوم نوری المالکی به ترتیب «سلام المالکی» و «نصار الربیعی» منسوب به جریان صدر بودند. سلام المالکی البته از سوی صدری ها طرد شد؛ اما در زمان انتصاب، همین موضوع انتساب وی به صدری ها مؤلفه مؤثری بود. در نتیجه صدری ها گرچه همواره خودشان را منتقد سیستم نشان می دادند؛ اما در کنار آن همواره جزء مهمی از دولت به شمار می رفتند. خصوصا در مورد عادل عبدالمهدی که یکی از مهم ترین ارکان دولت یعنی دبیر هیئت دولت و زمامدار گلوگاه اقتصادی دولت در اختیار آن ها (حمید الغزی به نمایندگی از جریان صدر) بود و فراتر از آن خود عبدالمهدی نیز در اثر ائتلاف مقتدی صدر و هادی العامری بر مسند نشست.

با این حال، اختلافات میان صدر و عبدالمهدی از زمان انتصاب مقامات امنیتی مانند «ابو جهاد الهاشمی» و «فالح الفیاض» به اوج رسید و مقتدی صدر نشان داد که عبدالمهدی را در منصب نخست وزیری برنمی تابد.[2] او از آن زمان بار دیگر وجهه ضد سیستمی جریان صدر را برجسته ساخت و حتی جریان صدر به یکی از اضلاع مهم اعتراضات اکتوبر ۲۰۱۹ تبدیل شدند.

از این منظر حتی رویکردهای ضد سیستمی صدری ها در دوره دوم دولت عبدالمهدی را نیز می توان ذیل تلاش کلی آن ها برای ورود حداکثری به حوزه قدرت یا دستیابی کامل به آن تحلیل کرد. در فضای رهبران سیاسی نیز مقتدی صدر نخستین کسی بود که بعد از شروع اعتراضات، یگانه راه را در استعفا یا برکناری عادل عبدالمهدی خواند و حاضر نبود یک قدم از این خواسته عقب نشینی کند.

بعد از ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، محاسبات داخلی در محور مقاومت بر این تعلق گرفت که به محوریت تجربه پیشین جیش المهدی، بار دیگر مقاومت علیه آمریکا تا اخراج آخرین نظامی آمریکایی در عراق را در دستور کار قرار دهند. بر همین پایه، سران مقاومت در عراق نزد مقتدی صدر در قم آمدند و عملا او را به عنوان محور مقاومت ملی (عراقی) علیه آمریکا به رسمیت شناختند. مقتدی صدر در این مقطع خود را در این جایگاه دید که می تواند رهبری مقاومت را در عراق بر عهده گیرد. او در این زمینه به قدری بلندپرواز بود که حتی به رهبری مقاومت بین المللی هم فکر می کرد!

گردهمایی سران گروه های مقاومت در قم پس از شهادت سردار سلیمانی مقتدی صدر را در مقام زعامت مقاومت عراق به تصویر کشید

در همان چارچوب، «قرار» (طرح) پارلمان عراق به تصویب رسید و در ادامه تظاهرات جادریه (یکی از بزرگ ترین تظاهرات های عراق طی سال های اخیر) برگزار گردید. در تداوم همین روند، مقتدی صدر، به هواداران خود دستور داد تا میادین تحصن جنبش اعتراضی خیابانی را ترک کنند. این اقدام، واکنش منفی بسیار شدید تشرینی ها را به دنبال داشت و در ادامه جمعیت زیادی در حمایت از این جنبش به عنوان خون جدید به میادین تحصن آمدند و به این ترتیب جنبش تشرین به عنوان یک جریان متفاوت از صدری ها که به شدت منتقد صدر بود موقعیت خود را تثبیت نمود. در آن زمان برخی چهره های منتسب یا نزدیک به جریان صدر مانند «اسعد الناصری» موضع بسیار تندی علیه مقتدی صدر اختیار کردند.

نکته قابل تامل آنکه که به موازات رشد دو فرآیند «قدرتمند شدن جنبش تشرین با ویژگی انتقاد نسبت به جریان صدر» و «رشد گرایش مبارزه مسلحانه در داخل مقاومت»، عملا مقتدی صدر از هر دو طرف جا ماند. از یک طرف، تشرینی ها به شدت علیه صدر موضع گرفتند و حتی بعد از فرمان مقتدی صدر برای بازگشت هواداران خود به میادین تحصن نیز روابط پرتنش طرفین ادامه یافت. از طرف دیگر، مقتدی صدر بر پرهیز از مبارزه مسلحانه تأکید داشت؛ اما برخی جریانات به شدت بر تداوم مبارزه مسلحانه تأکید می کردند. در نتیجه مقتدی صدر علیه آنان موضع گرفت و به مرور اساسا هر گونه تعامل و همکاری میان صدر و این دو جناح از بین رفت. جالب تر این که صدری ها حتی نتوانستند نقش میانجی یا نقش گروهی در میانه این دو جناح رادیکال را ایفا کنند، زیرا مقتدی صدر در صدد رهبری هر دو جناح بود و در نتیجه دافعه بسیار زیادی در هر دو طرف ایجاد شد. اما صورت دوم قضیه این بود که بسیاری از رهبران جریان صدر صراحتا از تعبیر «خیانت» یا «خنجر از پشت» یاد کردند و در نتیجه شکاف میان آن ها و مقاومت تشدید شد.

مقطع بعدی، مربوط به استعفای عادل عبدالمهدی بود که اختلاف میان جریان صدر و دیگر جریانات سیاسی – به ویژه مقاومت – شدت یافت. فراکسیون البناء مدعی بود به عنوان اکثریت از حق انحصاری معرفی نخست وزیر برخوردار است؛ اما صدری ها با استناد به اکثریت بودن سائرون به شدت مخالفت کردند. در همین راستا بحران به قدری بالا گرفت که عملا رئیس پارلمان از معرفی فراکسیون اکثریت باز ماند.

برهم صالح نیز در مقام رئیس جمهور با استناد به تفسیریه ای از قانون اساسی، خودش برای معرفی نخست وزیر پیشگام شد. سرانجام این تحولات، رسیدن مصطفی الکاظمی به نخست وزیری بود که مورد حمایت مقتدی صدر قرار گرفت و در ازای آن نیز صدری ها علاوه بر حفظ جایگاه «حمید الغزی»، موفق شدند سه جایگاه بسیار مهم «بانک مرکزی»، «وزارت برق» و «وزارت بهداشت» را در اختیار بگیرند. نکته مهم آنکه در کل این فرآیند، صدری ها هم چنان و علی الدوام خود را بازیگر فاصله دار از دولت و مستقل از قدرت نشان می دادند!

بالاخره این که طبق برآورد دفتر سیاسی جریان صدر و با تأیید رهبر آن ها (مقتدی)، نهایتا جمع بندی صدری ها بر این تعلق گرفت که برای دستیابی به منصب نخست وزیری تلاش کنند و به این ترتیب کمپین بزرگی برای دستیابی به ۱۰۰ کرسی پارلمان راه انداختند. این می توانست نخستین و در عین حال جدی ترین تلاش صدری ها برای ورود به هسته اصلی قدرت باشد.

واقعیت این است که صدری ها از ابتدای سقوط صدام به عنوان یک جریان حاشیه ای در قدرت حضور داشتند و از سال ۲۰۱۸ به مرور مناصب اصلی و مهم اقتصادی دولت را در اختیار گرفتند. با این حال مناصب امنیتی همواره از تیررس صدری ها دور مانده؛ در حالی که همواره صدری ها نگاه ویژه ای به معادلات امنیتی و انتظامی داشته اند.

3)تحولات خاص انتخاباتی طی دو ماه اخیر

در روز 24 تیر ماه (15 جولای) مقتدی صدر در یک موضع گیری غیرمنتظره، جامعه سیاسی عراق را دچار شوک کرد. در حالی که جریان صدر طی ماه ها و هفته های پیش از آن تبلیغات گسترده ای برای انتخابات راه انداخته و حتی در کمپین انتخاباتی خود برای دستیابی به 100 کرسی تبلیغات می کردند، ناگهان مقتدی صدر در یک سخنرانی تلویزیونی به شدت به نظام سیاسی عراق حمله کرد و از تحریم انتخابات خبر داد. این در حالی است که سه روز قبل تر خودش در پیام مکتوب بر ضرورت مشارکت فوری و گسترده همه هواداران جریان صدر در کمپین «البنیان المرصوص» تاکید کرده بود. کمپین البنیان المرصوص در حقیقت فراخوان ثبت نام هواداران جریان صدر برای انتخابات بیومتریک (الکترونیکی) بود. بعد از بیانیه مقتدی صدر، تصاویری از آتش زدن برگه های ثبت نام در انتخابات در شبکه های اجتماعی منتشر و تعدادی از رهبران سیاسی جریان صدر مانند حاکم الزاملی، حمید الغزی، حسن الکعبی، مها الدوری و… اعلام کردند از انتخابات کناره گیری می کنند.

تا پیش از اعلان کناره گیری مقتدی صدر از رقابت های انتخاباتی وی با تشکیل کمپین البنیان المرصوص، از ضرورت مشارکت گسترده هواداران خود برای برگزاری انتخابات بیومتریک سخن به زبان آورده بود.

در روزها و هفته های بعد، موج کناره گیری از انتخابات گسترده تر شد. به عنوان نمونه از المنبر الوطنی (ایاد علاوی)، حزب سوسیالیست (رائد فهمی)، الحوار الوطنی (صالح مطلک)، الوعی (صلاح العرباوی) و… می توان یاد کرد. همزمان مطالبات گسترده ای برای تعویق انتخابات در میان احزاب سیاسی مطرح شد. از طرف دیگر، برخی احزاب و چهره های سیاسی از مقتدی صدر برای بازگشت به صحنه انتخابات دعوت می کردند که این اقدام نیز دلالت های مهمی داشت.

نکته قابل توجه دیگر این است که با کناره گیری صدر از انتخابات، ناگهان دو موج گسترده در فضای سیاسی عراق فرو نشست:

الف. در روزهای منتهی به کناره گیری صدر، فضای داخلی استان ذی قار پرآشوب بود و استاندار به شدت با صدری ها مشکل داشت. محمد صالح العراقی، وزیر و سخنگوی مقتدی صدر صراحتا بر ضرورت برکناری یا کناره گیری استاندار تأکید می کرد و در مقابل استاندار در نامه سرگشاده ای به مقتدی صدر حمله نمود. دست کم از سال 2018، جریان صدر از طریق «حمید الغزی» نفوذ بسیار بالایی در ذی قار داشت؛ اما اعتراضات خیابانی و تحولات موسوم به جنبش تشرین معادلات ناصریه را تغییر داد و عشیره های محلی حامی تشرینی ها را به رقیب جدی صدری ها بدل نمود.

  • از طرف دیگر، در ماه های منتهی به کناره گیری صدر از انتخابات، بیمارستان ها و مراکز درمانی عراق به صورت دومینووار دچار حریق و آتش سوزی می شدند. با توجه به این که وزارت بهداشت یکی از سهمیه های اصلی صدری ها در دولت بود، این آتش سوزی ها باعث تشدید انتقادات و مخالفت های توده های مردم با صدری ها می شد. این که بعد از کناره گیری مقتدی صدر از انتخابات، آتش گرفتن بیمارستان ها متوقف گردید، قابل تأمل و معنادار به نظر می رسد.

در دوره ای که جریان صدر و برخی دیگر مانند ایاد علاوی بر طبل تحریم انتخابات می کوبیدند، فضای انتخاباتی در بیت های سنی و کردی با جدیت و حساسیت دنبال می شد و در بیت شیعی نیز مشخصا «نوری المالکی» و «فالح فیاض» برای جلب نظر اهل تسنن و کردها تلاش وافری از خود نشان می دادند. با توجه به این که مقتدی صدر بیش ترین حساسیت را نسبت به مالکی و فیاض داشت، برخی گروه های سیاسی به طور جدی در صدد اقناع رهبر صدر برای تجدید نظر در تحریم انتخابات برآمدند.

گفته می شود مهم ترین کسانی که در اقناع صدر جهت تجدید نظر و حضور در انتخابات نقش مؤثری داشتند، مشخصا «مصطفی الکاظمی»، «سید عمار حکیم» و «هادی العامری» و… بودند. ضمن این که آن روزی که مقتدی صدر اعلام کرد در انتخابات شرکت نمی کند، یکی از کسانی که به صورت عمومی ابراز تأسف نمود «ابو آلاء الولایی» فرمانده گروه «کتائب سید الشهداء» بود. در بررسی چرایی اصرار این افراد بر حضور مقتدی صدر در انتخابات، می توان تحلیل های مختلفی را مطرح کرد.

از نیمه مردادماه، با افزایش رایزنی ها برای اقناع مقتدی صدر جهت حضور در انتخابات، برخی منابع از احتمال تجدید نظر وی خبر می دادند. روز ۲۵ مردادماه (۱۷ آگوست) تصویری منتشر شد که نشان می داد مقتدی صدر از منزل مرجعیت شیعیان آیت الله سیستانی بیرون می آید. طبق این تصاویر، رهبر صدری ها در مجلس روضه (نیمه) عمومی روز تاسوعای حسینی دفتر زعیم حوزه نجف شرکت کرده بود. قطعا شرکت در این مجلس، اقدامی سیاسی و معنادار از سوی مقتدی بوده است. هرچند در همان زمان منابع مختلف تأکید داشتند هیچ گونه دیدار بی واسطه یا شخصی میان مقتدی صدر و آیت الله سیستانی و حتی فرزندانشان انجام نشده است. به نظر می رسد این اقدام مقتدی صدر را باید در چارچوب بزرگ تری تحلیل کرد که در بخش آینده تشریح خواهد شد.

یک روز بعد، روزنامه «الشرق الاوسط» وابسته به آل سعود در حالی که عراق یکپارچه غرق ماتم عاشورای حسینی بود، در خبر معناداری به نقل از «یک منبع عالی رتبه» نوشت: «صدر هیچ دیدار و ملاقات شخصی با آیت الله سیستانی نداشت؛ اما در همان جلسه عمومی در پاسخ به یکی از نزدیکان وی گفت حاضر است در تصمیم پیشین خود مبنی بر تحریم انتخابات تجدید نظر کند؛ مشروط بر این که اولا انتخابات به تعویق بیفتد تا همه جریانات فرصت مشارکت در انتخابات را داشته و ثانیا این که آیت الله سیستانی به عنوان مرجعیت اعلای شیعیان موضع گیری کرده و گروه های مسلح غیرمنضبط (السلاح المنفلت)[3] را محکوم کنند!» این خبر بازتاب بسیار گسترده ای داشت؛ اما تحولات روزهای بعد نشان داد که خبرسازی روزنامه الشرق الاوسط و منابع عربستانی بوده است.[4]

بالاخره در روز جمعه ۵ شهریورماه (۲۷ آگوست) مقتدی صدر در حضور اعضای شاخص جریان صدر اعلام کرد به صحنه انتخابات بازمی گردد. او در این سخنرانی ادعا کرد «منشور اصلاحات» را به عنوان میثاق نامه میان جریانات و گروه های سیاسی مختلف مطرح کرده و بعد از توافق آن ها به انتخابات بازگشته است.

27 آگوست 2021: مقتدی صدر در حنانه از بازگشتش به عرصه رقابت های انتخابات خبر می دهد

مقتدی صدر که مدعی بود «با عزم و اصرار بی نظیری برای بازگشت به انتخابات مواجه است» اعلام کرد: «این میثاق نامه به امضای گروه های سیاسی رسیده و دارای سقف زمانی مشخصی است که با تأیید ملت، دولتی ملی به دور از فاسدین، کسانی که منافعشان در خارج است و عاشقان تبعیت [از خارج] تشکیل گردد».

مقتدی صدر در این سخنرانی، از نخست وزیر حمایت کرد. در مقابل مصطفی الکاظمی نیز در توییتی به حمایت از مواضع مقتدی صدر در «کنفرانس گفتگوی ملی» و «سند اصلاحات» پرداخت.

 

نقش آفرینی مقتدی صدر در دورنمای انتخابات پارلمانی 2021

برای تحلیل وضعیت فعلی، نگارنده اعتقاد دارد باید رفتار مقتدی صدر را در سه لایه تحلیل کرد. این سه لایه عبارتند از:

1) دورخیز مقتدی صدر برای مرجعیت در دوره پساسیستانی

اولین و مهم ترین مسئله ای که در تحلیل رفتار و مواضع مقتدی صدر باید پیش بینی کرد، مسئله دورخیز وی برای مرجعیت پس از فوت آیت الله سیستانی است. مقتدی صدر به خوبی می داند که تا زمانی که آیت الله سیستانی در قید حیات باشند، شانس چندانی برای اعلام مرجعیت نخواهد داشت؛ اما خود را برای اعلان مرجعیت پس از فوت زعیم فعلی حوزه نجف آماده می کند. در این زمینه، نکات ذیل قابل توجه است:

  1. پدر مقتدی یعنی مرحوم آیت الله سید محمد صدر در زمان اعلام مرجعیت، دومین مرجع صاحب نفوذ در نجف به شمار می رفت. او با طرح دوگانه «الحوزه الصامته و الحوزه الناطقه» عملا فضایی را رقم زد که مرجعیت سنتی و غالب نجف را مصداق حوزه صامته خوانده و نسبت به عدم دخالت کافی آن در امور اجتماعی و سیاسی شکوه می کرد و در مقابل خود را مصداق حوزه ناطقه می خواند که به طور جدی در پی ایفای نقش و انجام مسئولیت های اجتماعی و سیاسی روحانیت است.

در این زمینه باید دو نکته ذیل را مورد توجه قرار داد:

الف. ایجاد دو صدایی در نجف و بر هم زدن وحدت پیشین نجف با عدول – و بلکه گرفتن مواضع انتقادی جدی – نسبت به زعیم حوزه نجف؛

ب. تداعی مسئولیت های پررنگ سیاسی و اجتماعی برای مرجعیت و تأکید بر این که مرجعیت باید در حوزه سیاست دخالت حداکثری داشته باشد.

فاکتور اول، موضوعی است که اتفاقا زمینه را برای تکروی صدری ها در نجف پسا سیستانی مهیا می سازد؛ زیرا آن ها از نظر اجتماعی و بلکه خاستگاه فکری و فقهی نه تنها لزومی به همراهی با قاطبه علماء نجف ندارند، بلکه خاستگاهشان آن ها را به تکروی و عدول از اجماع علما سوق می دهد.

فاکتور دوم و مهم تر اما به این نکته برمی گردد که علماء مطرح فعلی نجف (نسل بعدی مراجع فعلی) از نظر سیاسی کاملا پیر مشی و اندیشه آیت الله خویی بوده و از دخالت و اظهار نظر عمومی در حوزه سیاست اجتناب می کنند. آیت الله سیستانی در موارد متعددی در دوره پسا صدام، در فرازهای مهم به عنوان شیرازه و عامل بقای جامعه عراق وارد عمل می شدند و عملا هیچ ناظر منصفی نمی تواند ایشان را به بی تفاوتی کامل نسبت به حوزه سیاست متهم سازد. اما صدری ها به راحتی نسل بعدی را در این زمینه متهم می سازند. شاید تنها نمونه جدی و متمایز که نمی شد او را «بی تفاوت نسبت به سیاست» خواند، مرحوم آیت الله سید محمد سعید حکیم بودند که ایشان نیز اخیرا از دنیا رفتند.

با توجه به تأکید صدری ها بر لزوم دخالت حداکثری فقیه در امور سیاسی، عملا هیچ یک از مراجع نسل آینده مورد اقبال صدری ها – حداقل در مراحل اولیه – قرار نمی گیرند. مقتدی صدر از همین خلأ می تواند برای اعلان مرجعیت خود استفاده کند.

                                     مقتدی صدر در سودای مرجعیت و جانشینی آیه الله سیستانی

  1. بدنه اجتماعی جریان صدر از سال ۲۰۰۳ بدین سو تلاش می کرد بر «تفکیک میان زعیم سیاسی و مرجع دینی» تأکید کند. این تأکید در سال های بعدی به مراتب پررنگ تر شد؛ زیرا صدری ها در تقلید و اعلام مصداق مرجع اعلم دچار اختلافاتی شدند. آقایان سید کاظم حائری و شیخ محمد یعقوبی از شاگردان مرحوم سید محمد صدر اعلام مرجعیت کرده و گروهی نیز به تقلید از مراجع ایرانی روی آوردند. مقتدی صدر از همان دهه اول با حضرات آیات حائری و – در درجه بعد – یعقوبی به مشکل برخورد و نمی توانست مروج مرجعیت ایشان باشد. ترویج مرجعیت مراجع مقیم ایران نیز دو مشکل برای وی ایجاد می کرد؛ مراجع مقیم ایران یا مروج نظریه ولایت فقیه حاکم بر تهران بوده یا از نسل شاگردان آیت الله خویی بودند که خاستگاه و شالوده صدری ها دقیقا در اثر خروج بر اندیشه ایشان شکل گرفته بود.

برای حل این معضل – به ویژه از زمان انشعاب نجبا و عصائب که مروج مرجعیت رهبر معظم انقلاب هستند – صدری ها با قاعده «تفکیک بین زعیم سیاسی و مرجع دینی » و الویت (نیاز ملت به) زعیم سیاسی بر مرجع دینی تأکید می کردند و همزمان از نظر تقلید به مراجع ساکن عراق ارجاع می دادند. در همین رابطه، مقتدی صدر – با اکراه – همراهی نسبی و ظاهری خود با آیت الله سیستانی و شیخ محمد یعقوبی را نشان می داد؛ اما همواره مبلغین صدری در سطح جامعه بر زعیم سیاسی تأکید می نمودند.

در نتیجه این فضا و با توجه به نسبت بسیار بالای نسل جدید (نسبت به کل جمعیت) عراق، عملا جمعیت وسیعی پدید آمدند که گرچه در ظاهر مقلد یکی از مراجع هستند؛ اما از نظر سیاسی مشی خود را بر مدار مقتدی صدر و با نگاه انتقادی نسبت به مرجع خود بنا کرده اند. این نسل، عرابه های اعلان مرجعیت مقتدی صدر خواهند بود؛ زیرا برای مصداق اعلم معیارهایی از قبیل «زعامت سیاسی» را بر تجویز علماء سنتی نجف ترجیح می دهند.

  1. مقتدی صدر به تدریج در فاز اجتماعی نیز گام های جدی برای اعلان مرجعیت خود برداشته است. در فضای کرونا و در حالی که نجف بر ضرورت التزام به ملاحظات بهداشتی برای پیش گیری از کرونا تأکید داشت، صدری ها با بیانیه های رسمی مقتدی صدر، راه متفاوتی را طی کردند. در این زمینه می توان برگزاری مراسم پرشور شهادت امام موسی کاظم (ع) در کاظمین و پیاده روی گسترده صدری ها از شهرک صدر به کاظمیه را مثال زد که در حالی برگزار شد که در بغداد مقررات سختگیرانه منع آمد و شد (قرنطینه سخت) برای مهار کرونا برقرار بود؛ یا این که علی رغم دستور مرجعیت اعلا در نجف برای تعطیلی نمازهای جمعه، صدری ها با بیانیه مقتدی صدر نماز جمعه های خود را ادامه دادند و…

در این دوره پرسش هایی مطروحه از مقتدی صدر پیرامون ملاحظات کرونایی را دفتر وی با عنوان «استفتائات» منتشر می کرد که اقدام قابل تأمل و معناداری است.

برخلاف سایر مراجع عظام نجف، مقتدی صدر بر تداوم برگزاری مناسک دینی و مذهبی در دوره شیوع پاندمی کرونا تاکید دارد.

  1. آذر 1398 و اندکی پیش از شیوع کرونا، مقتدی صدر با حضور علنی در درس آیت الله سبحانی و ارائه کتاب تفسیری خود به ایشان، تلاش کرد نظر ایشان را جلب کرده و در میان هواداران خود این گونه تبلیغ کند که رهبر جریان صدر در قم به تحصیلات فقهی خود ادامه داده و از شمار اطرافیان برجسته مراجعی از قبیل آیت الله سبحانی به شمار می رود.

هدف از این کار، اصطلاحا «رزومه سازی» برای فقیه خواندن مقتدی صدر بوده تا در زمان مناسب، مرجعیت وی اعلان شود.

  1. یکی از اقدامات بسیار مهم مقتدی صدر در ماه های اخیر، برگزاری نماز عید فطر در اردیبهشت ۱۴۰۰ است. طبق سنت قدیمی نجف، مراجع مختلف نظر خود را در مورد استهلال و زمان عید اعلام می کنند؛ اما نماز عید نجف فقط یک بار و در تاریخی که مرجعیت اعلا مشخص می کند، برگزار می شود. به عبارت دیگر، اگر مراجع دیگر نظر متفاوتی نسبت به مرجعیت اعلا داشته باشند، – به احترام زعیم حوزه – از اقامه نماز عید به صورت عمومی خودداری می کنند.

عید فطر امسال، مراجع چهارگانه و اصلی نجف موضع واحدی اختیار کرده و تنها آیت الله شیخ محمد سند در نجف نظر متفاوتی داشت که به احترام مراجع اربعه از اقامه نماز خودداری نمود. با این حال مقتدی صدر در اقدامی معنادار و بی سابقه، روز عید فطر را اعلام و صدری ها نماز عید را به صورت باشکوه و گسترده ای در شهرهای مختلف عراق اقامه کردند؛ در حالی که مقلدین آیت الله سیستانی و دیگر مراجع نجف به عنوان روز سی ام رمضان همچنان روزه دار بودند. جالب این بود که حتی شاگردان پدر مقتدی مانند شیخ محمد یعقوبی نیز آن روز را ۳۰ رمضان اعلام کرده بودند و مشخص نبود صدری ها با فتوای کدام مرجع، عید دانسته و به اقامه نماز پرداختند؟!

  1. مقتدی صدر از اقامت دائمی در کوفه و حضور در حوزه نجف خودداری می کند؛ اما تاکنون چند بار در بیت آیت الله سیستانی حضور یافته و عملا وانمود می کند اهل درس و بحث علمی است. هواداران وی حتی اقامت مقتدی صدر در قم را به تحصیلات حوزوی و فقهی وی نسبت می دهند. این در حالی است که واقعا مشخص نیست مقتدی صدر در قم نزد چه فقهایی به صورت منظم درس می خواند. به نظر می رسد – یکی از علل – پرهیز از اقامت در کوفه و نجف به این هدف باشد که وزن اندک علمی وی در محافل عراقی فاش نشود. به عبارت دیگر، مقتدی صدر به خوبی می داند که هرگز از دانش و مهارت فقهی کافی برای اعلام مرجعیت برخوردار نیست؛ برای همین تلاش می کند این کم سوادی خود را از چشم طلاب (حتی هواداران خود) دور نگه دارد.

                                              دیدار مقتدی صدر با ائمه جمعه در نجف اشرف

  1. یکی از موارد قابل تأمل در این زمینه که به تحولات یک ماهه اخیر برمی گردد، رفتار صدری ها در قبال فوت مرحوم آیت الله سید محمدسعید حکیم است. در روز تشییع آیت الله حکیم، مقتدی صدر در نجف «کمپین نظافت» راه انداخت![5] این عنوان دوپهلو دقیقا در روزی اعلان شد که عمق کینه صدری ها از بیت مرجعیت و خاندان آیت الله حکیم را نشان می داد.

کانال تلگرامی «الحوزه الناطقه» از رسانه های مهم صدری ها پیرامون این کمپین نوشت: «صدر با یک تیر دو‌ نشان زد: پاک سازی نجف از زباله و پاک سازی نهاد دینی نجف از زباله های فکری و دینی آن!» صفحه صالح محمد العراقی، وزیر و سخنگوی رسمی مقتدی صدر نیز پرسش یک مخاطب [احتمالا فرضی] را منعکس کرده که «آیا می توان شربت و شکلات پخش کرد؟» علاوه بر این برخی صفحات با انتشار تصویر آیت الله حکیم روی تخت بیمارستان، مدعی شدند که اهل شماتت نیستند اما شهادت می‌دهند مرجع راحل، اولیاء الهى(مقتدى صدر) را آزرده کرده بود!

نکته بسیار مهم و قابل تأمل این است که شهرک صدر بغداد و پایگاه قدیمی صدری ها در کوفه، در شمار کثیف ترین مناطق عراق از نظر انباشت زباله ها به شمار می روند؛ به طوری که یکی از ابزارهای حمله منتقدین صدر به آن ها، همین وضعیت زباله ها و آلودگی این منطقه است. در مناظره مشهور غالب الشابندر با مها الدوری نیز الشابندر به همین وضعیت فاجعه بار شهرک صدر استناد کرد و گفت: «وقتی صدری ها از امور ساده مانند جمع آوری زباله ها عاجزند، چگونه می توانند از پس اداره کشور برآیند؟» حال به صورت ناگهانی مقتدی صدر در روز تشییع و تدفین آیت الله سید محمدسعید حکیم کمپین نظافت اعلام می کند؟!

این حجم از اقدامات کینه توزانه و تأسف بار صدری ها در قبال فوت یک مرجع دارای خانواده و تبار قدیمی نجفی را چگونه باید تحلیل کرد؟ نگارنده اعتقاد دارد یکی از زمینه های جدی برای این اقدام صدری ها، نگرانی نسبت به جایگاه خاندان حکیم در مخالفت با مرجعیت احتمالی مقتدی صدر است. در واقع مقتدی صدر زمینه ای را برساخت تا در صورت مخالفت علماء خاندان حکیم با مرجعیت احتمالی وی، مخالفت را به کینه های آنان در قبال رفتار صدری ها در زمان فوت و تشییع آیت الله سید محمدسعید حواله دهند و الا چنین رفتاری در فرهنگ سنتی عراق – که یاد متوفی را گرامی می دارند – به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.

حتی حضور مقتدی صدر در مراسم بزرگداشت آیه الله سید محمدسعید حکیم نیز نتوانست رفتار کینه توزانه صدری ها را در قبال یکی از چهره های خاندان های برجسته حکیم را تسکین بخشد.

2) تلاش صدر برای تشکیل دولتی تحت فرمان

دومین نکته ای که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، تلاش مقتدی صدر برای تشکیل دولتی تحت فرمان خود است. در بند دوم بخش پیشین[6] توضیح دادیم که جریان صدر از زمان سقوط صدام و تشکیل دولت توسط شیعیان، همواره تلاش کرده تا در دولت سهیم (هرچند کوچک) باشد. با این حال صدری ها همواره تلاش کردند تا فاصله خود از قدرت را نیز نمایش دهند.

در چنین شرایطی، این بار مقتدی صدر عزم خود را جزم کرده تا بتواند کرسی نخست وزیری را به دست آورد. به راستی چرا این بار مقتدی صدر بدین شکل تلاش می کند؟ چرا در انتخابات های پیشین چنین سودایی نداشت؟ در این زمینه، نکات ذیل را باید مورد توجه قرار داد.

  1. اولین مسئله، کمپین صدری ها برای دستیابی به ۱۰۰ کرسی پارلمان است. از انتخابات ۲۰۱۰ به این طرف، هیچ گاه یک فهرست انتخاباتی نتوانسته به ۱۰۰ کرسی پارلمان دست یابد. با توجه به تکثر بیش تر فهرست های انتخاباتی در انتخابات ۲۰۲۱ که طبیعتا باعث توزیع گسترده تر و در نتیجه کاهش تعداد آراء هر لیست می شود، چرا صدری ها تا این حد بر تلاش برای دستیابی به ۱۰۰ کرسی پارلمان تأکید دارند؟

سئوال مهم تر این است که چرا در ادوار پیشین هیچ گاه صدری ها چنین تلاشی نکردند؟ جریان صدر از سال ۲۰۰۵ تاکنون در ۵ انتخابات شرکت کرده بودند و هیچ گاه چنین خیزی برنداشته بودند. تفاوت سال ۲۰۲۱ با سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸ در چیست؟

در سال ۲۰۱۸ صدری ها با فهرست سائرون حائز رتبه نخست آراء در فهرست های انتخاباتی شدند. اما همان سال هم صدری ها برای معرفی نخست وزیر از میان خود تلاشی نداشتند.

  1. نکته بعدی این است که صدری ها از حضور در قالب ائتلاف های انتخاباتی پرهیز کردند. همان طور که پیش تر توضیح دادیم، بعد از وقایع پساانتخاباتی ۲۰۱۰، مقتدی صدر از پذیرش ائتلاف با احزاب بزرگ تر خودداری می کند؛ اما صدری ها حتی تا همین انتخابات پیشین نیز حاضر به ائتلاف با احزاب کوچک تر بودند. در واقع معیار اصلی برای مقتدی صدر این بود که بتواند زمام ائتلاف را به شکل انحصاری در دست بگیرد. چرا این بار مقتدی صدر حاضر به ائتلاف نشد؟ چرا صدری ها این بار به جای عناوینی مانند «احرار» یا «سائرون»، با برند اصلی و هویتی خود یعنی «الکتله الصدریه» در انتخابات حضور یافته اند؟

صدری ها برخلاف ادوار پیشین در انتخابات اکتبر 2021 در لوای کتله الصدریه گردهم آمده اند

  1. دو هفته قبل، حاکم الزاملی به عنوان یکی از رهبران برجسته جریان صدر اعلام کرد نخست وزیر آینده متعلق به جریان صدر خواهد بود؛ اما صدری ها قصد ندارند سنت های دو دهه اخیر را بر هم زده و دولت انحصاری تشکیل دهند. او تأکید کرد که گرچه صدری ها از حق خود برای معرفی نخست وزیر عدول نمی کنند، اما دولت آینده یک دولت فراگیر با حضور احزاب و جریانات سیاسی خواهد بود.
  2. دست کم طی یک دهه اخیر، یکی از شعارهای ثابت جریان صدر، «لزوم تشکیل دولت تکنوکرات» و «خارج کردن دولت از سیطره احزاب سیاسی» بوده است. در ادبیات صدری ها، کلیدواژه «تکنوکراسی» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به ناکارآمدی دولت های پیشین و سرخوردگی گسترده ای که در جامعه عراق نسبت به احزاب و دولت های قبل وجود دارد، شعار تکنوکراسی در این دوره از جذابیت بیش تری برخوردار می باشد.
  3. در چنین وضعیتی، صالح محمد العراقی هفته قبل در پیام معناداری اعلام کرد: «نخست وزیر آینده عراق، از نظر اعتقادی صدری است نه تشکیلاتی». این داده به شدت قابل تأمل است. اساسا این عبارت که «کسی از نظر اعتقادی صدری باشد اما از نظر تشکیلاتی صدری نباشد» به چه معنی است؟

3) تلاش صدر برای تبدیل شدن به یک رهبر سیاسی توازن بخش میان احزاب مختلف

بعد سومی که در تحرکات سیاسی مقتدی صدر باید مورد توجه قرار گیرد، تلاش های وی در یک دهه اخیر برای «شمول گرایی» میان جریانات سیاسی مختلف است که در دو سال اخیر این رویکرد به اوج خود رسید.

  1. مقتدی صدر گرچه از ائتلاف انتخاباتی با احزاب بزرگ خودداری می کند؛ اما از سال ۲۰۱۲ و سفر به اربیل نشان داد در عرصه سیاسی تلاش می کند با جناح ها و جریانات دیگر همکاری نماید. این رویکرد از سال ۲۰۱۸ و دستیابی سائرون (تحت رهبری مقتدی صدر) به اکثریت نسبی پارلمان پررنگ تر شد. مذاکرات برای تأسیس فراکسیون اصلاح به عنوان بزرگ ترین فراکسیون و ائتلاف با هادی العامری برای معرفی عادل عبدالمهدی دو نمونه پررنگ شمول گرایی مقتدی صدر در سال ۲۰۱۸ بود. او در سال ۲۰۱۹ همین شمول گرایی را به شکل دیگری در جنبش تشرین نشان داد. در سال ۲۰۲۰ که بحث احیای جیش المهدی جدی شد، او شمول گرایی خود را در شکل دیگری و این بار در کنار انشعابیون و متحدین سابق – که از سوی هواداران صدر، «خائن» خوانده می شدند – نشان داد.گرچه پروژه سیاسی مقتدی صدر در سال ۲۰۲۰ به شکست انجامید، اما نشانه های پررنگی در زمینه این رویکرد مقتدی صدر بود: «او تلاش می کند در عین حفظ برند متمایز جریان صدر، شخصا از خودش چهره یک رهبر سیاسی متساهل و شمول گرا نمایش دهد که حاضر است با دیگر گروه ها ائتلاف یا اتحاد تشکیل دهد؛ مشروط بر این که رهبری ائتلاف یا اتحاد را در دست داشته باشد».
  2. در همین راستا، تحریم و در ادامه بازگشت صدر به انتخابات را باید یکی از جلوه های شمول گرایی او دانست. در دوره تحریم، تعدادی از رهبران سیاسی عراق از مقتدی خواستند تا در تصمیم خود تجدید نظر کند؛ به طوری که او از عبارت «دعوت های بی سابقه» برای توصیف آن درخواست ها استفاده کرد. همین موضوع دعوت گروه های مختلف، نشان از آن دارد که مقتدی صدر خود را در جایگاهی می یابد که مورد رجوع و احترام جریان های سیاسی است.
  3. مقتدی صدر نیز در این زمینه بیکار ننشست و «میثاق نامه اصلاحات» را تدوین نمود. نفس تدوین این میثاق نامه و امضای آن توسط چند جریان سیاسی رقیب مصداق بارزی از نگرش شمول گرا در پراتیک سیاسی مقتدی صدر است.
  4. در این جا رجوع دوباره به اظهارات حاکم الزاملی مفید است. صدری ها گرچه می خواهند نخست وزیر را خودشان انتخاب کنند، اما در ترکیب کابینه تلاش می کنند رضایت جریانات مختلف را به دست آورند. در نتیجه می توان احتمال بسیار بالایی داد که جریان صدر در ائتلاف های پساانتخاباتی، نقش فعالی ایفا کند.

مقتدی صدر در کسوت ولی فقیه عراق؟!

با کنار هم قرار دادن سه بعد فوق، نگارنده به این نتیجه می رسد که مقتدی صدر سودای به مراتب بزرگ تری نسبت به نخست وزیری دارد. آیا او می خواهد در کسوت «ولی فقیه نظام سیاسی عراق» ظهور کند؟

در این زمینه، ولایت فقیه مد نظر وی واجد موارد ذیل است:

  1. باید مرجع تقلید باشد؛
  2. در امور سیاسی دخالت حداکثری کند؛
  3. دولت، باید تابع نظرات ولی فقیه باشد؛
  4. ولی فقیه به عنوان رهبر کل جامعه عراق رفتار می کند و نه رهبر یک جریان خاص سیاسی. در نتیجه باید ضمن نگاه پدرانه و دارای جهت گیری خاص، رویکرد شمول گرایانه نسبت به کلیه جریانات سیاسی داشته باشد. در واقع دو عنصر «شمول گرایی» و «تعالی بخشی» در کنار هم قرار گیرد.

در این میان، احتمالا یکی از چالش های بسیار مهم، ساختار نظام سیاسی عراق است که نمی توان آن را با نظام ولایت فقیه حاکم بر ایران مقایسه نمود. اما فارغ از این چالش، مقتدی صدر به وضوح در چهار محور فوق تلاش می کند. حتی نگارنده می تواند ادعا کند بدون توجه به چهار محور فوق – و احتمالا هدف غایی مقتدی صدر از سیاست ورزی کوتاه مدت – نمی توان اقدامات اخیر جریان صدر را درک نمود.

در حقیقت می توان گفت که رفتار انتخاباتی مقتدی صدر را نباید منفک از برنامه های سیاسی کلان وی تحلیل نمود؛ زیرا او بر اساس برنامه های کلانی که برای آینده میان مدت در نظر دارد، رفتار انتخاباتی خود را سامان می دهد. در مجموع به نظر می رسد مقتدی صدر به نوعی درصدد بازتولید نسخه عراقیزه شده و بومی ولایت فقیه است و می خواهد در فردای پساسیستانی در قامت رهبر مذهبی سیاسی عراق قرار گیرد. رفتار انتخاباتی اخیر وی را نیز باید در همان چارچوب تحلیل نمود، زیرا مقتدی صدر احتمال می دهد که ساعت صفر مبادا (فوت آیت الله سیستانی) در چهار سال آینده رقم بخورد.

                        آیا مقتدی صدر به دنبال پی ریزی نوعی از نظام مبتنی بر ولایت فقیه در عراق است؟

البته باید این تعبیر را با دقت و احتیاط زیادی بیان نمود. نگارنده بر این اعتقاد نیست که جمع بندی صدری ها بر فوت آیت الله سیستانی طی ۴ سال آینده است، بلکه تصور می کند صدری ها صرفا این «احتمال» را قابل اعتنا می دانند و نمی خواهند در ساعت صفر مذکور، دستشان از دولت کوتاه باشد.

 

برنامه مقتدی صدر برای انتخابات اکتبر 2021

با توجه به نکات بسیار مهمی که در بالا بیان گردید، نگارنده برنامه مقتدی صدر برای انتخابات پیش رو را بدین شکل تحلیل می کند:

1) علت اصرار برای تشکیل دولت:

الف. نیاز به پشتوانه دولتی در زمان فوت احتمالی آیت الله سیستانی

همان طور که بالاتر ذکر گردید، مقتدی صدر لزوما قائل به این نیست که آیت الله سیستانی طی ۴ سال آینده فوت خواهند کرد. اما از طرف دیگر، این احتمال را منتفی نمی داند؛ زیرا زعیم حوزه نجف با ۹۱ سال سن، بیماری دارد و برای معالجه نیز حاضر به سفرهای درمانی معمولی به اروپا و آمریکا نیست.

با توجه به پروژه بزرگ مقتدی صدر برای بدل شدن به – نسخه بومی شده – ولی فقیه عراق، او نیاز دارد در ساعت صفر و تعیین کننده فوت زعیم حوزه نجف، از پشتوانه دولتی برخوردار باشد تا گام های بعدی را با اقتدار کافی برداشته و از مخالفت های مؤثر و جدی در داخل حوزه های علمیه (به ویژه در نجف) بکاهد. هم چنین در عرصه سیاسی عراق نیز همین چارچوب را پیش ببرد.

ب.نیم نگاهی به تحولات فراسوی عراق به ویژه ایران و تلاش برای برساختن چهره ای قدرتمند و عربی از خود به عنوان عالم (مرجع) شیعی طراز الحوزه الناطقه

مقتدی صدر به خوبی می داند که حتی در نسخه عراقیزه شده ولایت فقیه (از نوع حکومتی)، باز هم افکار عمومی خارجی و به ویژه شیعیان از اهمیت به سزایی برخوردار است. به ویژه ایران که بیش از ۴ دهه از نظام سیاسی بر مبنای ولایت فقیه می گذرد و بزرگ ترین کشور دارای حکومت شیعه محسوب می شود، دارای اهمیت قابل توجهی است. پایگاه اجتماعی و نفوذ مذهبی جریان صدر (حتی در دوره مرحوم سید محمد صدر) محدود به جغرافیای عراق است و حتی در کشورهایی که از نظر فرهنگی نزدیک به عراق هستند، مانند کویت و سوریه نیز کم تر کسی هوادار جدی صدر یا مقلد مرحوم سید محمد صدر بوده است. این در حالی است که حوزه نجف طی قرون متمادی، قطب علمی جهان تشیع بوده و شیعیان در سرتاسر جهان توجه ویژه ای نسبت به آن دارند. در نسخه های سیاسی تر نیز حزب الدعوه را می توان مثال زد که در دهه 1970 و 1980 قرن پیشین در بیش تر کشورهای عربی دارای جمعیت قابل توجه شیعه، صاحب شاخه بومی شده بود.

به نظر می رسد مقتدی صدر قصد دارد این ضعف را از طریق تشکیل دولت جبران کند؛ دولتی که بتواند تحسین ناظران جهانی و شیعیان خارجی (غیر عراقی) را برانگیزد.

                     مقتدی صدر بر عروبیت به عنوان عنصری پیشران در مقام مرجعیت شیعی خویش تاکید دارد.

ج. آمادگی اولیه برای گذار ساختاری در نظام سیاسی

سومین نکته ای که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، میزان پایستاری نظام سیاسی عراق است. مقتدی صدر طی دو دهه اخیر با ظرافت و مهارت توانسته این تلقی را جا بیندازد که تنها جریان سیاسی بزرگ و فعال عراق است که مخالف ساختار نظام سیاسی فعلی می باشد. البته اشتباه محاسباتی وی در سال ۲۰۲۰ و خروج از میادین تحصن، تصویر مذکور را با چالش های جدی مواجه کرده است. تشرینی ها با تشکیک های جدی و ارائه سابقه صدر در حکومت، به شدت با تصویر مذکور مخالفت می کنند. نتیجه این مخالفت باعث شده تا توده های عراقی در سال ۲۰۲۱ نسبت به ۲۰۱۹، پذیرش کم تری نسبت به این تصویرسازی داشته باشند. با این حال اگر بخواهیم به صورت نسبی و در مقایسه با احزاب عمده عراقی بنویسیم، هنوز هم صدری ها بازیگر ضدسیستمی[7] و منتقد ساختار موجود شناخته می شوند.

به هر حال، فارغ از مواضع شخصی یا عملکرد سیاسی مقتدی صدر، تجربه اعتراضات خیابانی و مطالبات جنبش تشرین نشان داد نظام سیاسی فعلی با چالش جدی در زمینه پایداری مواجه است؛ هرچند این چالش – لزوما – به منزله عدم پایداری و یا محتوم بودن تغییرات ساختاری نیست، بلکه شاید نظام سیاسی بتواند با برخی اصلاحات، چالش مذکور را کم رنگ یا مرتفع سازد. به نظر می رسد مقتدی صدر این چالش را به عنوان یکی از سناریوهای مهم و قابل اعتنا مد نظر دارد و می خواهد از طریق دستیابی به دولت، آن را مدیریت و بلکه مهندسی (در مفهوم عام آن) کند.

2) علت استعفای اولیه:

با توجه به نکات پیش گفته، این سئوال مطرح می شود که چرا مقتدی صدر در تیرماه از حضور در انتخابات انصراف داد؟ مهم ترین عللی که در این زمینه می توان برشمرد عبارتند از:

 

الف. مشاهده عدم استقبال کافی هواداران و نگرانی بابت ۱۰۰ کرسی

نگارنده اعتقاد دارد مقتدی صدر در اواخر تیر ماه به این جمع بندی رسید که برآوردهای پیشین از اقبال عمومی نسبت به جریان صدر واقع بینانه نبوده و میزان آراء احتمالی آن ها بسیار کم تر از تصورات قبلی است. در این زمینه می توان به دو نکته مهم ارجاع داد:

 

  • کمپین البنیان المرصوص

اولین نکته ای که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، کمپین «البنیان المرصوص» است که بلافاصله بعد از آن مقتدی صدر دستور تحریم انتخابات را صادر کرد. هیچ آماری از میزان ثبت نام هواداران صدر در این کمپین وجود ندارد؛ اما ساده انگارانه است اگر تصور کنیم استعفای مذکور هیچ ارتباطی با این کمپین نداشته باشد. تا 3 روز قبل از استعفای مقتدی صدر، صفحات رسمی جریان صدر و شخص مقتدی صدر – به نقل از محمد صالح العراقی – بر مشارکت در این کمپین تأکید داشتند. قطعا سران جریان صدر بهتر از هر فرد دیگری از آمار واقعی میزان مشارکت عمومی در کمپین مذکور خبر دارند.

 

  • اختلافات داخلی جریان صدر به ویژه میان دفتر سیاسی و سرایا السلام

نکته دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، اختلافات داخلی جریان صدر است. در فضای سیاسی غیررسمی عراق مشهور بر این است که فهرست نامزدهای انتخاباتی صدری ها عمدتا برآمده از سرایا السلام می باشد و این موضوع مورد انتقاد جدی دفتر سیاسی قرار گرفته است.گفته می شود در این زمینه نیروهای دفتر سیاسی هشدار داده اند که سرایا السلام کم تر از آن ها مورد اقبال عمومی توده های مردمی قرار دارد.

این موضوع زمانی شدیدتر شد که یکی از نمایندگان سائرون در استان میسان رسما به عنوان نامزد مستقل در انتخابات حضور یافت. انشعاب داخلی در جریان صدر به قدری جدی شد که حتی مقتدی صدر از طریق صالح محمد العراقی و – در یک مورد – توییتر خود بر «فرمانبرداری و تبعیت از رهبری [جریان صدر]» تأکید کرد.

با توجه به این دو نکته، مقتدی صدر به این جمع بندی رسید که انتخابات را تحریم کند تا دستاویز (بهانه) خوبی برای کاهش آراء جریان متبوع خود ایجاد کرده باشد.

ارزیابی اولیه مقتدی صدر از عملکرد کتله الصدر در انتخابات آتی، محرک وی برای کناره گیری موقت از عرصه رقابت های انتخاباتی بود

  • تلاش برای حضور در انتخابات، حتی اگر به ۵۴ کرسی سابق هم دست نیابند؛ اما در دولت وزن بالاتر داشته باشند.

گرچه مقتدی صدر انتخابات پارلمان را در تیرماه تحریم کرد؛ اما به خوبی می دانست که می تواند بدنه وفادار و متعصب خود را حتی طی یک یا دو هفته نیز بسیج کرده و پای صندوق های رأی بکشاند. در نتیجه ترجیح داد ابتدا انتخابات را تحریم و سپس در هفته های پایانی با اعلام بازگشت، صرفا آراء متعصبین و وفاداران خود را جلب کرده و فرضا بین ۳۰ تا ۶۰ کرسی پارلمان را به دست آورد.

در این سناریو، او در معادلات پساانتخابات تأکید (تبلیغ) می کرد که صدری ها در حالی که مقطع طلایی تبلیغات را به علت تحریم انتخابات از دست داده بودند به این حجم از آراء دست یافتند. پس اگر از ابتدا در انتخابات حضور می یافتند، حتی ۱۰۰ کرسی پارلمان نیز دور از دسترس شان نبود!

 

  • توقف و کاهش موج فشار تخریبی علیه صدر

در هفته های منتهی به کناره گیری صدری ها از انتخابات، شاهد آتش سوزی مکرر بیمارستان های عراق بودیم. با توجه به این که وزیر بهداشت منسوب به صدری ها بود، آتش سوزی ها موجب ریزش شدید آراء این جریان گردید. علاوه بر آن، بحران خاموشی و کمبود برق در اوج گرمای تابستان، افزایش نرخ ارز، مناظره غالب الشابندر با مها الدوری و… از دیگر مواردی بود که نشان می داد صدری ها با چالش جدی در زمینه «کارآمدی» مواجه هستند؛ چالشی که رهبران این جریان پاسخ قانع کننده ای در برابر آن نداشتند. مثلا مها الدوری در پاسخ به وضعیت فاجعه بار انباشت زباله ها در شهرک صدر گفت: «اسرائیل برای تخریب وجهه صدری ها برنامه دارد».

مقتدی صدر با هوشمندی و از طریق این استعفا موفق شد موج مذکور را مهار و مانع ریزش روزافزون آراء (بالقوه) جریان متبوع خود شود. ضمن این که با مظلوم نمایی ها در دوره تحریم، عملا زمینه را برای جذب دوباره بخشی از آن آراء بالقوه ریزشی فراهم کرد.

 

  • پیش بینی درخواست بخشی از گروه های سیاسی برای بازگشت به انتخابات و تبعا تقویت جایگاه و وزن جریان صدر

در دوران پس از اعلان تحریم انتخابات توسط مقتدی صدر، بخشی از رهبران سیاسی عراق مانند «مصطفی الکاظمی»، «سید عمار حکیم» و «هادی العامری» و… تلاش کردند وی را از تحریم انتخابات منصرف کنند. به این ها باید اظهار نظر عمومی برخی افراد مانند «ابو آلاء الولایی» فرمانده گروه «کتائب سید الشهداء» را افزود. پیرامون انگیزه این افراد می توان موارد ذیل را مطرح کرد:

 

  • مصطفی الکاظمی

مصطفی الکاظمی تأکید کرد که در انتخابات نامزد نخواهد شد. او بر برگزاری انتخابات در زمان مقرر نیز تأکید خاصی داشت و به شدت با تعویق انتخابات مخالفت می نمود. حتی دو حزب سیاسی نزدیک به الکاظمی نیز در انتخابات حضور ندارند. به نظر می رسد الکاظمی در درجه اول قصد دارد با برگزاری موفق و به موقع انتخابات، کارنامه خوبی از خود در خاطرات ثبت کرده و بر آینده بلندمدت خود سرمایه گذاری کند؛ در درجه بعد نیز بی رغبت نیست تا در دولت آینده نیز سهمیه نخست وزیری یا برخی مناصب عالی به خودش یا نزدیکانش برسد. با توجه به هر دو هدف، حضور صدری ها که اولا موجب افزایش مشارکت در انتخابات می شوند و ثانیا تکثر و طبیعتا توزیع آراء جریانات مختلف را افزایش می دهند، از اهمیت به سزایی برخوردار است.

 

  • سید عمار حکیم

سید عمار حکیم، ائتلاف قوی الدوله را یکی از جریانات میانه رو و معتدل در مقایسه با قطب هایی نظیر «مالکی/صدر» و «فتح/تشرینی» می داند و به همین سبب، هر چه بر حضور سلایق متفاوت افزوده شود شانس خود را برای به دست آوردن قدرت، بیش تر و افزون تر ارزیابی می کند. ضمن این که حضور صدری ها می تواند دستاویز یا بهانه کم تری برای اعتراضات خیابانی در دولت آینده در اختیار آنان بگذارد و به نوعی وزن اجتماعی شان را واقعی تر نشان دهد.

 

  • هادی العامری

هادی العامری از دو منظر به حضور مقتدی صدر در انتخابات نیاز داشته و دارد. اول این که در میان رهبران چهار فهرست اصلی مقاومت در انتخابات، العامری تنها گزینه ای است که رابطه حسنه ای با مقتدی صدر دارد و در نتیجه اگر مقاومت در مقام تشکیل دولت قرار گیرد، ممکن است صدری ها – چه به صورت سلبی علیه بقیه رقبای العامری و چه حتی به صورت ایجابی در حمایت از رهبر سازمان بدر – به حمایت از هادی العامری بیایند. علاوه بر آن حضور مقتدی صدر به افزایش آراء انتخاباتی می انجامد و مرحله تبلیغات را پرشورتر می کند. از این منظر نیز برای ثبات آینده نظام سیاسی، حضور مقتدی صدر مفید ارزیابی می شود.

 

  • ابو آلاء الولایی

در مورد ابو آلاء الولایی اما باید تحلیل متفاوتی داشت. او که از انشعابیون جیش المهدی است، به نظر می رسد هنوز هم نسبت به جریان صدر علقه هایی دارد و نمی تواند تمام قد علیه آنان موضع بگیرد. شاید همین موضوع، وجه تمایز مهم آن ها در مقایسه با عصائب اهل الحق و قیس الخزعلی باشد.

 

به هر حال مقتدی صدر با پیش بینی واکنش این افراد، طرحی را پیش برد که به موجب آن اولا وزن و جایگاه جریان صدر بهبود یابد؛ ثانیا شخص مقتدی صدر نیز وجهه «فردی شمول گرا» و «مورد توجه و اعتماد رقبای سیاسی» به خود بگیرد

صدر بر افزایش مقبولیت بین نخبگانی و مردمی جریان متبوع خویش از قبل کناره گیری موقت از رقابت های انتخاباتی حساب کرده بود

3) جهت گیری کلان دولت مد نظر:

سومین جنبه ماجرا که باید در تحلیل برنامه صدری ها در انتخابات مورد توجه قرار گیرد، جهت گیری های احتمالی دولت ایده آل مقتدی صدر است. دولت ایده آل در این قالب، یعنی دولتی که توسط نخست وزیر منتسب به جریان صدر یا معرفی شده از سوی مقتدی صدر تشکیل شود.

 

الف. نگرش کوتاه مدت برای افزایش اقبال عمومی

اولین نکته در مورد چنین دولتی، غلبه نگرش های کوتاه مدت بر برنامه های زیرساختی و میان مدت و بلندمدت است. به عبارت دیگر، احتمالا یک «دولت پوپولیست» بر سر کار آید تا محبوبیت توده های فرودست و سرخورده از نظام سیاسی را جلب کند. نکته قابل توجه این است که شعار تکنوکراسی صدری ها و هم چنین سابقه آن ها در بانک مرکزی و افزایش نرخ ارز[8] دقیقا برخلاف پوپولیسم است؛ اما احتمالا دولت برآمده از جریان صدر دقیقا در راستای پوپولیسم تلاش کند؛ زیرا مقتدی صدر به شدت نیازمند تقویت پایگاه مردمی خود در کوتاه مدت – جهت برنامه بلندمدتی که در قسمت پیشین بیان گردید – می باشد. از طرف دیگر این رویکرد پوپولیستی می تواند – از منظر توده های عراقی – وجه تمایز دولت صدری ها با دولت های پیشین عراقِ پسا صدام باشد.

 

  • احتمال گرایش به محور عربی برای جذب سرمایه بیش تر جهت ریخت و پاش مالی و تزریق نشاط و امید به جامعه

به موازات اجرای طرح های پوپولیستی، عراق به شدت نیازمند تزریق بودجه خارجی در جهت «بازسازی و توسعه زیرساخت ها» است. ضمن این که همین طرح های پوپولیستی نیز هزینه کرد فراوانی دارد. در همین چارچوب      می توان پیش بینی کرد که مقتدی صدر برای جلب حمایت کشورهای عربی تلاش می کند. به نظر می رسد برای کشورهای حاشیه خلیج فارس، بهترین گزینه در مقطع فعلی مقتدی صدر باشد تا بغداد را در ازای کاهش نفوذ ایران در عراق تقویت کنند. در همین راستا برخی طرح های کلان اقتصادی حتی می تواند تغییراتی در کالبد اجتماعی جامعه عراق ایجاد کند؛ مانند طرح جامع کشاورزی مد نظر عربستان سعودی در جنوب استان شیعه نشین مثنی.

مقتدی صدر بر همگرایی هر چه بیشتر با کشورهای عربی خلیج فارس با هدف تسریع روند بازسازی و توسعه اقتصادی عراق تاکید دارد

  • توجه ویژه به معادلات امنیتی؛ تلاش برای انحلال/ادغام حشد به عنوان مهم ترین مانع در پازل پیش رو

همان طور که بالاتر بیان گردید، صدری ها از سال ۲۰۰۳ تاکنون همواره نسبت به مناصب عالی امنیتی دولت عراق حساسیت داشتند؛ اما هیچ گاه نتوانستند این مناصب را در اختیار بگیرند[9]. علاوه بر نکته کلی فوق الذکر، مقتدی صدر به صورت خاص نسبت به حشد الشعبی حساسیت ویژه و بسیار بالایی دارد؛ به طوری که حاضر نشد سرایا السلام را ذیل ستاد حشد الشعبی تعریف کند. ریاست حشد الشعبی از زمان تاسیس، در اختیار فالح الفیاض می باشد که مخالف جدی مقتدی صدر به شمار می رود و رهبر جریان صدر چندین بار علیه وی بیانیه داد و تمام پتانسیل و توان خود را برای ممانعت از رسیدن فیاض به وزارت کشور به کار گرفت. فالح الفیاض از زمان تأسیس ستاد حشدالشعبی، تقریبا به صورت خودمختار و مستقل از نخست وزیر برنامه ریزی کرده و در نتیجه از نظر ساختاری، حشد به صورتی است که حتی با تغییر رئیس نیز به سختی می توان لایه های مختلف آن را در اختیار گرفت.

نایب رئیسی (جانشین فرماندهی) حشد نیز همواره در اختیار کتائب حزب الله بوده؛ چه در دوره شهید ابومهدی المهندس و چه در دوره ابوفدک، فرماندهانی در این سمت مشغول بودند که از اصلی ترین مخالفین مقتدی صدر به شمار می روند. در لایه های دیگر نیز گروه های انشعابی از جیش المهدی به ویژه دو گروه «عصائب اهل الحق» و «نجبا» نفوذ بسیار بالایی دارند. به این ها باید نقش نوری المالکی در تأسیس سازمان فعلی فرماندهی حشد را افزود.

مجموع این شرایط باعث می شود مقتدی صدر به صورت جدی نسبت به حشد الشعبی احساس خطر کند و در نتیجه بر ادغام کامل آن در ارتش و نهادهای امنیتی کلاسیک عراق تأکید نماید. این نکته زمانی اهمیت مضاعف و بلکه ضروری می یابد که در نظر بگیریم مقتدی صدر سودای رهبری مذهبی یا چیزی شبیه به ولایت فقیه را در نظر دارد. او به خوبی می داند که بخش عقیدتی حشد یکی از پیشقراولان ترویج ولایت فقیه (از نوع ایران) در عراق بوده و هرگز زیر بار رهبری مقتدی نمی رود. احتمالا در طرح مدنظر صدر برای ادغام حشد در ارتش و نهادهای امنیتی، بخش عقیدتی حشد منحل خواهد شد.

 

سناریوهای موجود صدری ها در انتخابات 2021

در این بخش، به بررسی سناریوهای موجود پرداخته و تبعات هر یک را به صورت جداگانه بررسی می کنیم. این سناریوها بر مبنای نتایج انتخابات عراق تنظیم شده است. در هر سناریو، چند بعد را به ترتیب ذیل مورد توجه قرار می دهیم:

 

  1. نسبت صدری ها با دیگر جریانات شیعه پارلمان؛
  2. رایزنی با گروه های عمده سنی و کرد و تلاش برای تشکیل بزرگ ترین فراکسیون ائتلافی پارلمان جهت معرفی نخست وزیر؛
  3. معادلات امنیتی و مسأله ادغام حشدالشعبی؛
  4. پایستاری نظام سیاسی در این سناریو؛
  5. روابط خارجی بغداد.

باید توجه داشت که سناریوهای ذیل معطوف به وضعیت جریان صدر و احتمال نخست وزیری یا پراتیک سیاسی این جریان در معرفی نخست وزیر تدوین شده اند. طبعا فضای سیاسی کلان عراق متأثر از بازیگرهای متعددی است و تحلیل جامع انتخابات عراق زمانی صورت می گیرد که همین سناریوها را معطوف به دیگر بازیگران درجه اول و صحنه ساز انتخابات تدوین کنیم. این سناریوها عبارتند از:

1) موفقیت قاطع صدر برای تشکیل دولت

سناریوی ایده آل برای صدری ها همین سناریو می باشد. در این حالت، صدری ها از موضع قدرت رفتار کرده و نخست وزیر را برمی گزینند. آن ها از موضع بالا، گروه های سیاسی رقیب را تهدید خواهند کرد که در صورت تلاش برای ائتلاف سازی و ربودن شانس معرفی نخست وزیر از صدری ها، هواداران خود را به خیابان خواهند ریخت و اجازه تکرار وقایع ۲۰۱۰ [10]را نخواهند داد.

 

 الف. صدری ها نسبت به معرفی نخست وزیر هیچ مسامحه ای نشان نمی دهند؛ اما در قبال ترکیب کابینه احتمالا در پی جلب نظر دیگر جریانات شیعی خواهند بود. در این زمینه احتمالا «مصطفی الکاظمی»، «سید عمار حکیم»، «حیدر العبادی»، «هادی العامری»، گرایش های میانه رو و تعامل جو در میان «تشرینی ها» و بالاخره «حزب فضیلت» در دستور کار رایزنی قرار می گیرند.

حتی در صورت تشکیل فراکسیون اپوزیسیون از سوی مقاومت – به محوریت نوری المالکی و فالح الفیاض – باز هم می توان احتمال داد که مقتدی صدر برای جلب نظر هادی العامری تلاش خواهد کرد. حتی در حالت های بدبینانه (عدم حضور هادی العامری و بدر در دولت)، احتمال انشعاب علنی افرادی از قبیل «قاسم الاعرجی» منتفی نخواهد بود.

اما نکته اساسی این جاست که همان گونه که مقتدی صدر برای اقناع سیدعمار حکیم و هادی العامری جهت حضور در دولت تلاش خواهد کرد؛ به همان نسبت بعد از تثبیت دولت تلاش می کند این دو فرد را در سطح جامعه تضعیف نماید؛ مگر این که خطر پایگاه مردمی مقاومت را جدی تر ارزیابی کند؛ در آن صورت حکیم و عامری را تقویت می کند تا از بدنه مردمی مقاومت جذب کنند.

  • مقتدی صدر پیش تر هم با ملامسعود بارزانی هم با محمد الحلبوسی رایزنی کرده است. ضمن این که روابط وی با النجیفی ها و متحدون نیز بد نیست و می تواند روی ائتلاف با آن ها نیز حساب کند. در این سناریو، قطعا طرف های سنی و کردی فوق الذکر نیز از مشارکت در دولت و ائتلاف با مقتدی صدر حمایت خواهند کرد؛ زیرا علاوه بر منافع ناشی از حضور در دولت، نمی خواهند خشم و کینه مقتدی صدر را نسبت به خود برانگیزند.
  • در این سناریو، یکی از مهم ترین برنامه های مقتدی صدر، مسئله ادغام حشد در نهادهای نظامی و امنیتی است؛ زیرا او به خوبی می داند که این فرصت را نباید از دست بدهد و بعید است در آینده باز هم بتواند چنین فرصتی را به دست آورد. در نتیجه مقتدی صدر – حتی به قیمت برهم خوردن رابطه وی با هادی العامری – بحث انحلال یا ادغام حشد را با قدرت دنبال خواهد کرد.

پاشنه آشیل وی در چنین سناریویی، مسئله «سلاح المنفلت» خواهد بود که با توجه به واکنش احتمالی سرایاالسلام، می تواند عراق را تا آستانه جنگ داخلی پیش ببرد؛ اما – حداقل در فضای عمومی – صدری ها خود را آماده چنین فضایی کرده و معتقدند بعد از یک جراحی دقیق، امنیت کامل را در عراق محقق خواهند کرد.

  • پایستاری نظام سیاسی در این سناریو به سه عامل ذیل بستگی دارد:
  • موفقیت جریان صدر برای تشکیل دولتی همه شمول با حضور لایه هایی از تشرینی ها و همچنین تکنوکرات های مورد اقبال مردم: هر اندازه این دولت شمول گرایی بیش تری داشته باشد، احتمال پایستاری نظام سیاسی و مدیریت اصلاحات ساختاری توسط خود مقتدی صدر بیش تر خواهد بود.
  • درگیری احتمالی با بخشی از حشد که زیر بار ادغام نمی رود: درگیری و جنگ داخلی احتمالی، بهترین بستر برای اعلام حالت فوق العاده و حتی شبه نظامی خواهد بود که مقدمه تغییر نظام سیاسی توسط مقتدی صدر را می تواند فراهم کند. اگر بدون حالت فوق العاده مقتدی صدر و ارتش عراق بتواند در درگیری احتمالی موفق شود، می توان پیش بینی کرد جریان مقابل نه مانند ۲۰۰۸ جیش المهدی – که از نظر نظامی به محاق رفت – بلکه مانند تجربه کتائب حزب الله در دور نخست به عملیات های فرسایشی نظیر نظریه «حرب الاستنزاف» روی بیاورند.
  • موفقیت در برنامه های اقتصادی کوتاه مدت و پوپولیستی: هر قدر این برنامه اقتصادی موفق تر بوده و پایگاه اجتماعی مقتدی صدر را بزرگ تر سازد، احتمال پایستاری نظام سیاسی و مدیریت اصلاحات ساختاری توسط خود مقتدی صدر بیش تر خواهد بود. اما با شکست احتمالی این برنامه ها، آلترناتیو اصلی نه مقاومت یا اپوزیسیون درون نظام، بلکه مخالفان ساختاری و تشرینی ها خواهند بود.
  • در مورد روابط خارجی پیش تر توضیح دادیم. احتمالا مقتدی صدر دست های دوستی و همکاری گسترده را به طرف شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس دراز خواهد کرد. او البته همزمان نگاه جدی به تهران دارد. گرچه سودای ناسازگاری با ساز تهران خواهد داشت، اما اقبال عمومی بدنه مردمی در ایران، برایش از اهمیت به سزایی برخوردار است که در ابتدای این برآورد راهبردی آن را توضیح دادیم.

2) موفقیت نسبی و دستیابی به فهرست نخست با حفظ – تقریبی – سهمیه ۵۴ نفره فعلی

در این سناریو، فهرست انتخاباتی الکتله الصدریه نسبت به سایر فهرست های انتخاباتی حائز اکثریت خواهد بود؛ اما در کل وزن آن به قدری نیست که بتواند نسبت به تشکیل دولت اطمینان خاطر ایجاد کند. در واقع در این سناریو، مهم ترین عامل لابی های پساانتخابات برای تشکیل فراکسیون بزرگ تر خواهد بود.

الف. صدری ها در این سناریو نیز بر حق انحصاری خود برای معرفی نامزد تأکید کرده و حتی هوادارانشان در چند منطقه احتمال دارد تحرکاتی داشته باشند. اما شخص مقتدی صدر در رایزنی های سیاسی، در صدد جلب نظر رهبران جریان های دیگر برای تشکیل کابینه ائتلافی خواهد بود. ایده «صدریِ اعتقادی و نه تشکیلاتی» در این زمینه رهیافت مناسبی است.

در این سناریو احتمال دارد حتی نخست وزیری به فردی مانند مصطفی الکاظمی (نه لزوما شخص وی، بلکه شخصیت های سیاسی غیرحزبی مورد اقبال نسبی برخی جریانات سیاسی) برسد. اما شرط اصلی این است که نیروهای مخصوص و معتمد صدر را در دو گلوگاه مهم امنیت و اقتصاد قرار دهد.

در این سناریو، اهمیت و وزن گروه های سنی و کرد به میزان قابل ملاحظه‌ ای افزایش می یابد. تمرکز صدر در درجه اول بر حلبوسی و بارزانی خواهد بود؛ اما برای موفقیت در این مسیر باید بخش قابل توجهی از شیعیان را نیز همراه کند.

ب. همه چیز در این سناریو، به ترکیب نهایی ائتلاف بستگی دارد؛ اما مقتدی صدر حتی الامکان بر مسئله ادغام حشد در نهادهای امنیتی اصرار خواهد کرد.

ج. در این سناریو، اگر صدری ها موفق به تشکیل دولت نشوند، نظام سیاسی با خطر فروپاشی به صورت جدی تری مواجه خواهد شد؛ زیرا نه نظام از قوام سال ۲۰۱۰ برخوردار است و نه صدری ها مانند ایاد علاوی تمکین خواهند کرد. از سوی دیگر، صدری ها به حالت نیمه بن بست در ساختار فعلی می رسند و توانشان در کنار نیروهای ضدساختاری و حتی تشرینی ها متحد خواهد شد تا کلیت نظام سیاسی را تحت فشار قرار دهند.

در صورت موفقیت صدری ها در تشکیل کابینه، پایداری نظام سیاسی، وابسته به کارنامه دولت مربوطه خواهد بود. در این صورت، حتی اپوزیسیون داخل نظام (مقاومت) باید با دولت ائتلافی صدری ها راه بیاید؛ زیرا آلترناتیو اصلی مخالفان ساختاری و تشرینی ها خواهند بود.

د. احتمالا همین فضای فعلی (دکترین حیاد) تداوم می یابد و تفاوت جوهری از این نظر ایجاد نخواهد شد؛ مگر این که دولت ائتلافی در حوزه امنیتی امتیازات ویژه ای (مانند انحلال حشد) بدهد که نظر غرب و کشورهای عربی جلب شود. البته در این زمینه نوع واکنش تهران و مقاومت نیز بسیار مهم و مؤثر خواهد بود.

3) سه ضلع با بخت تقریبا مساوی: صدر، قوی الدوله و مقاومت

در این سناریو، تقریبا هر سه ضلع مهم بیت شیعی در این انتخابات از بخت مساوی برخوردار خواهند بود.

الف. در این حالت، سناریوی ایده آل مقاومت، دور زدن صدر و ائتلاف با حکیم است و سناریوی ایده آل صدری ها کنار زدن مقاومت و ائتلاف با حیدر العبادی و حکیم. در این حالت شانس گزینه های مرضی الطرفین بسیار بالا می رود.

ب. این سناریو، بهترین حالت ممکن برای گروه های سنی و کرد خواهد بود و حتی ممکن است به تقسیم و تجزیه آن ها هم کشیده شود.

حلبوسی طرف پیروز می ایستد؛ اما ترجیح شخصی وی احتمالا به سمت حکیم و در درجه بعد صدر خواهد بود. خمیس خنجر به فهرست فالح فیاض اضافه می گردد؛ اما ممکن است بخشی از بدنه وی به سمت صدر بیایند، مشروط بر این که وعده انحلال حشد را تحقق پذیر ارزیابی کنند. نجیفی ها هم احتمالا در کنار صدر یا عبادی قرار بگیرند. حزب اسلامی قطعا در کنار فیاض می ماند و ابومازن هم در انتظار رایزنی ها خواهد ماند.

در بیت کردی، مواضع پیچیده تر و سخت تر خواهد بود و همگی در انتظار وزن کشی اولیه در بیت شیعی و سپس سنی خواهند ماند. با این حال تمایل اتحادیه میهنی به فتح و پارتی به صدر خواهد بود.

ج. همه چیز در این سناریو، به ترکیب نهایی ائتلاف بستگی دارد؛ اما مقتدی صدر حتی الامکان بر مسئله ادغام حشد در نهادهای امنیتی اصرار خواهد کرد.

د. رقابت شدید لابی ها اگر به خیابان کشیده شود، چالش جدی برای نظام ایجاد می گردد و صدری ها به خوبی از این نکته آگاهند.

ه. احتمالا همین فضای فعلی (دکترین حیاد) تداوم می یابد و تفاوت جوهری از این نظر ایجاد نخواهد شد.

4) شکست نسبی صدر و اکثریت یافتن قوی الدوله

در این سناریو، فهرست قوی الدوله یا ائتلاف حکیم و عبادی حائز اکثریت خواهد شد.

الف. به صورت عمومی ائتلاف قوی الدوله در میانه دو رأس صدری ها و مقاومت قرار دارد و از پتانسیل بیش تری برای شمول گرایی و ائتلاف برخوردار است. ضمن این که بافت آن را احزاب نوظهور یا افراد سرخورده از احزاب تشکیل می دهند و به همین جهت از قابلیت بالقوه بیش تری برای جذب نیروهای مستقل برخوردارند. لذا احتمالا دولت ائتلافی با ابتکار عمل سید عمار حکیم و حیدر العبادی تأسیس خواهد شد.

در این سناریو، باز هم اولویت صدری ها بر نخست وزیری حیدر العبادی نسبت به اعضای تیار الحکمه خواهد بود؛ زیرا نسبت به آینده میان مدت، صدری ها رقیب اصلی خود را حکیم می دانند. به عبارت دیگر تیار الحکمه یک سازمان سیاسی فراگیر شده که حتی در استان های سنی نشین و کردی نیز پایگاه و دفاتر فعال دارد. این موضوع در کنار خاستگاه نجفی و خانوادگی عمار حکیم، حساسیت (منفی) بیش تری برای مقتدی صدر ایجاد می کند.

ب. سید عمار حکیم نخستین منادی جدی «تحالفات عابر للطائفیه» از حدود دو سال قبل بود و احتمالا در این زمینه مشکل چندانی نخواهد داشت. ضمن این که حیدر العبادی نیز گرچه روابط چندان حسنه ای با کردها ندارد؛ اما از سال ۲۰۱۸ مورد اقبال نسبی برخی گرایش های اهل تسنن بود.

ج. ایده ادغام یا انحلال حشد در این سناریو از احتمال بسیار کمی برخوردار است؛ اما احتمال دارد ائتلاف قوی الدوله به صورت ویژه بر روی «انضباط سازمانی» در داخل حشد تمرکز و بدین طریق با «السلاح المنفلت» برخورد کند.

د. در این سناریو، نظام سیاسی با تهدید کم تری مواجه است؛ مشروط بر این که صدری ها بنای رجوع به خیابان را نداشته باشند و یا در مقابل السلاح المنفلت صبر دولت را لبریز نکند.

ه. همین فضای فعلی (دکترین حیاد) تداوم می یابد و تفاوت جوهری از این نظر ایجاد نخواهد شد.

5) شکست نسبی صدر و اکثریت یافتن مقاومت (بدون وجود دست برتر)

در این سناریو، بلوک کلی مقاومت حائز اکثریت نسبی خواهد شد؛ اما در داخل فضای مقاومت هیچ یک از چهار ضلع اصلی وزن بیش تری نخواهند داشت.

الف. مقتدی صدر در این سناریو تلاش می کند هادی العامری را به دولت بفرستد و خودش ژست مستقل و بلکه معارض را اتخاذ می کند.

ب. تمرکز صدری ها در این سناریو بر دستیابی به یک ائتلاف بزرگ علیه مقاومت خواهد بود و در صورت بعید بودن دستیابی به هدف، احتمالا وارد معادلات فراشیعی نخواهند شد.

ج. بدیهی است ایده ادغام حشد منتفی می گردد. اگر نوری المالکی به نخست وزیری برسد، احتمال «احتواء» سلاح المنفلت بسیار بالا خواهد بود.

د. پایداری نظام سیاسی در این سناریو به طور جدی وابسته به امنیت عمومی جامعه و فضای داخلی پارلمان و رویکرد صدری هاست. احتمالا صدری ها دیر یا زود به خیابان باز می گردند؛ اما مهم این است که دولت بتواند در همان ماه های نخست اطمینان سازی کند. در همین چارچوب، مسئله مهار سلاح غیرمنضبط از اهمیت به سزایی برخوردار است.

ه. همه چیز بستگی به ترکیب دولت آینده دارد. احتمالا مناسبات تهران – بغداد بیش از پیش تقویت شود؛ اما این که فضای کلی آن ذیل حیاد یا مقاومت باشد به معادلات داخلی عراق و ترکیب دولت آینده بستگی دارد.

 

جمع‌بندی و پیشنهادات

  1. مسئله مقتدی صدر به مراتب بزرگ تر از انتخابات و دولت آینده می باشد. او برای نوعی از ولایت فقیه متناسب با ساختار کشور عراق برنامه ریزی کرده است.
  2. در همین چارچوب و فراتر از نتایج انتخابات، تخریب موقعیت مقتدی صدر و تأکید بر جایگاه علمی بسیار پایین وی از اهمیت به سزایی برخوردار است. بخشی از بدنه جریان صدر، حالت سرخوردگی نسبت به احزاب دینی پیدا کرده و شبه سکولار شده است. تقویت این بخش نیز می تواند مانع یا چالشی در برنامه مقتدی صدر باشد.
  3. بخش مهمی از مسئله به معادلات انتخابات برمی گردد. قطعا پیروزی حکیم و ائتلاف قوی الدوله برای مقاومت به مراتب مفیدتر و سودمندتر از تضعیف آنان به قیمت پیروزی صدر خواهد بود.
  4. مهم ترین مسئله در فردای پسا انتخابات، تلاش مقاومت برای همگرایی و ائتلاف با قوی الدوله باید باشد. به جز در سناریوی نخست، در تمام سناریوها این مسئله از اهمیت به سزایی برخوردار است. قطعا هزینه ای که در این راه داده می شود، کم تر از درگیری های – احتمالی – داخلی خواهد بود.

 

 

 

[1] البته تحولات بعدی ثابت کرد تقلیل معترضین به صدری ها اشتباه بزرگ و زیانباری بود که برخی تحلیلگران و ناظران در ایران وانمود کردند! نگارنده از همان زمان هشدار می داد که معترضین را نباید به صدری ها فروکاست و باید هویت مجزا و مستقلی برایشان قائل بود.

[2] بسیاری اعتقاد دارند حتی در سال ۲۰۱۸ نیز صدر با انتصاب عبدالمهدی صرفا از این منظر موافقت کرده بود که بتواند یک سال بعد او را کنار بزند! به هر حال عادل عبدالمهدی فاقد حزب سیاسی و بدنه سازماندهی شده اجتماعی بود و از این نظر برخورد با وی ساده تر اشخاص برآمده از احزاب یا سازمان های سیاسی و شبه نظامی به نظر می رسید.

[3] تعبیر «گروه های مسلح غیرمنضبط» قطعا از نظر لغوی تعبیر دقیقی نیست. منظور از این اصطلاح – که بار معنایی منفی دارد و از سوی منتقدین این گروه ها به کار می رود – مشخصا بخشی از حشد الشعبی است که اقدامات مسلحانه را خارج از سلسله مراتب فرماندهی و اوامر فرماندهی کل قوا (نخست وزیری) انجام می دهند. به عبارت دیگر از سلاح در میز سیاست استفاده می کنند.

[4] در همین جا تذکر این نکته خالی از لطف نیست که متأسفانه یکی از اندیشکده ای داخلی در قم، با موثق فرض گرفتن خبر الشرق الاوسط، تحلیل دامنه داری را در مورد نقش آیت الله سیستانی در اقناع صدر برای حضور در انتخابات چاپ کرد و حتی در خلال آن دروغ های بزرگ تری مانند نخست وزیر شدن الکاظمی به توصیه مرجعیت اعلا را منتشر نمود!

واقعا تأسف بار است که یک اندیشکده مطرح ایرانی – که در حوزه جهان اسلام بسیار فعال است – مستقر در قم، تا این حد علیه مرجعیت نجف خبرسازی های دروغین و فضاسازی انجام می دهد.

[5] البته با انتقادات گسترده ای که نسبت به این اقدام مقتدی صدر راه افتاد، رهبر جریان صدر کمپین مذکور را سه روز به تأخیر انداخت! اما همان اعلام اولیه و در ادامه واکنش محمد صالح العراقی نشان می داد هدف و غرض اصلی رهبر جریان صدر چه بوده و چرا ابتدائا روز تشییع جناره را برای کمپین نظافت اعلام کرده بود

[6] ر.ک: بخش تحلیل روند گذشته؛ بند «تلاش جدی مقتدی صدر برای ورود به قدرت»

[7] این تعبیر «ضد سیستمی» در نوشته های نگارنده را به هیچ عنوان نباید برآمده یا شبیه به نظریه یکی از نظریه پردازان داخلی مبنی بر «لزوم چرخش مقاومت از بازیگر سیستمی به بازیگر ضدسیستمی» دانست. نگارنده به طور جدی منتقد نظریه مذکور است و – در صورت لزوم – آمادگی دارد در مقالات دیگر نقد خود را در این زمینه به رشته تحریر درآورد.

«ضد سیستمی» در این مقاله، صرفا یک تصویر ذهنی در میان توده های عراقی است نسبت به کسی یا جریانی که منتقد مؤثر و فعال نظام سیاسی فعلی به شمار می رود.

[8] به عقیده بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان مالی، افزایش نرخ ارز اقدام منطقی و انتخابی بهینه در مقایسه با خطرات کسری بودجه و چاپ پول بود. اما از منظر اقتصاد سیاسی، اقدامی ضدپوپولیسم بود که انتقاد توده ها را برمی انگیخت.

[9] در این زمینه مقایسه آن ها با «سازمان بدر» به عنوان یک رقیب سیاسی، قابل توجه است.

[10] در سال ۲۰۱۰، لیست تحت رهبری ایاد علاوی دو کرسی بیش تر از لیست تحت رهبری نوری المالکی کسب کرد؛ اما بعد از انتخابات نهایتا دو لیست تحت رهبری نوری المالکی و ابراهیم الجعفری ائتلاف کرده و بزرگ ترین فراکسیون را تشکیل دادند تا نوری المالکی به نخست وزیری برسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟