سید ابراهیم رئیسی به احتمال زیاد کهگیلویه و بویراحمد را نهتنها به این دلیل انتخاب کرد که از نابرابریهای شدید شهری و روستایی رنج میبرند، بلکه به این دلیل بود که وی در این منطقه با کمترین اختلاف در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده بود. اندیشکده آمریکایی انستیتو میدل ایست در تحلیلی به قلم «اریک لاب» به تبیین و بررسی محرومیت روستایی و دوام نظام ایران پرداخته است که در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد:
سید ابراهیم رئیسی ازنظر سیاسی به سه دلیل موضوع محرومیت روستایی را در اولویت قرار داده است:
مقامات اصولگرا استدلال کردهاند که اولویت دادن به محرومیتزدایی روستایی و احیای جهاد سازندگی ضروری است، زیرا مهاجرت روستایی و کاهش جمعیت، تولیدات کشاورزی، دامپروری و امنیت غذایی ایران را تضعیف میکند. به همین دلیل، نخبگان و کارشناسان بر لزوم مهار مهاجرت روستایی از طریق تنوع اقتصادی در بخشهایی مانند گردشگری و فناوری تأکید کردهاند. مقامات نظام فراتر از تقویت تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی، احتمالاً مبارزه با محرومیت روستایی را ابزاری برای ارتقای ثبات سیاسی-اجتماعی و بقای رژیم میدانند.
کاهش محرومیت روستایی نهتنها برای جلوگیری از اعتراضات مردمی، بلکه برای آرام کردن استانهای قومی در حاشیه ضروری است.
«در برخی از استانها و روستاها، سوء مدیریت دولت باعث تشدید تغییرات اقلیمی و خشکسالی طولانیمدت شده است. آنها بهنوبه خود باعث کمبود آب و برق، توقف تولید کشاورزی، تسریع مهاجرت روستاییان و تشدید ناآرامیهای مردمیشدهاند که شرایط وخیم و حوادث جنجالی تابستان گذشته در خوزستان گواه آن است. انتظارات برآورده نشده پیرامون برنامهها و سیاستهای توسعه روستایی، خطر تجدید قیام تودهای و سرکوب دولتی را در پی دارد. با این حال، بدون اصلاحات سیستمی و حکمرانی بهبودیافته، فهم اینکه چگونه میتوان از چنین پیامدهای غمانگیز اجتناب کرد، دشوار است.»
https://www.mei.edu/publications/rural-deprivation-and-regime-durability-iran
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.