به نظر نمیرسد تهران آنطور که باید به این توافق علاقهمند باشد و ممکن است بخواهد بهجای مصالحه، اجازه دهد توافق با فروپاشی همراه شود. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، تندروهایی را برای مذاکرات منصوب کرده است که خواستههای حداکثری را تکرار میکنند که غرب آشکارا نمیتواند بپذیرد.
ایران همچنین بهسرعت برنامه هستهای خود را گسترش داده و کاربرد و اثربخشی توافق هستهای را کاهش داده و همچنین به دانش و مهارت موردنیاز برای ساخت بمب نزدیکتر شده است. در این راستا سایت تحلیلی وار. آن. راک در تحلیلی به قلم «اریک بروئر و هنری روم» به تبیین و بررسی مذاکرات وین و آینده توافق هستهای پرداخته است که در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی آن اشاره خواهیم کرد
حامیان دیپلماسی و توافق در ایالاتمتحده و اروپا باید امروز با واقعیت ناراحتکننده از بین رفتن توافق روبرو شوند. در هفتهها و ماههای آینده، این امر مستلزم آن است که غرب فراتر از توافق قدیمی به مجموعهای از گزینههای گستردهتر نگاه کند، ازجمله تیز کردن مجموعه ابزارهای قهری که از زمان آخرین بحران هستهای به کار گرفته نشدهاند. درواقع “پلن ب” ایالاتمتحده در قالب افزایش فشار اقتصادی، دیپلماتیک و بالقوه نظامی برای متقاعد کردن ایران برای تعامل جدیتر و دستیابی به توافق دیگر در مقیاس کوچکتر که در ازای کاهش تحریمها، محدودیتهای هستهای را بپذیرد، قابل توصیف است.
1-ایران از آن زمان تاکنون جهشهای کمی و کیفی در برنامه هستهای خود داشته است: ایران اورانیوم 60 درصد غنیشده تولید کرده است و تنها کشور بدون سلاح هستهای برای غنیسازی تا این سطح است. ایران همچنین دارای تعداد زیادی سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی سریعتر اورانیوم است و فلز اورانیوم غنیشده را تولید کرده است و در مورد مرحله مهمی در تسلیحات، دانش به دست آورده است. این بدان معناست که هر گام جدیدی که ایران را به بمب نزدیکتر میکند، ذاتاً تحریککنندهتر است.
2-تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده در حال حاضر تمامی صنایع بزرگ ایران را پوشانده است، بزرگترین بانکهای ایران در حال حاضر تحت تحریم هستند و تهران همچنان قادر به دسترسی به ذخایر خارجی خود نیست. ایالاتمتحده قطعاً میتواند تحریمهای بیشتری را علیه افراد و نهادها اعمال کند، اما این احتمالاً تأثیر اقتصادی کوتاهمدتی به همراه نخواهد داشت.
3-حضور نظامی ایالاتمتحده در خاورمیانه به میزان قابلتوجهی کمتر از آخرین باری است که شایعاتی مبنی بر اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران وجود داشت. با توجه به اینکه سیاستگذاران آمریکایی مصممتر از قبل برای تمرکز بر آسیا هستند، انتقال منابع آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا برای رقابت با چین میتواند ریسکپذیری بیشتر ایران را تشویق کند.
4-در مقایسه با یک دهه پیش، روابط ایالاتمتحده با چین بسیار بدتر است و احتمال اقدام جمعی جهانی علیه ایران را کمتر میکند. درواقع، چین بیش از هر طرف دیگر در مذاکرات هستهای از ایران به لحاظ دیپلماتیک و اقتصادی حمایت کرده است.
در هماهنگی با اروپا، واشنگتن باید انرژی خود را بر طراحی یک توافق کوچکتر و «کمتر در ازای کمتر» متمرکز کند که سقفی بر پیشرفتهای هستهای ایران بگذارد و کمکهای اقتصادی محدودی را ممکن کند. با این وجود، ایالاتمتحده و اروپا باید پیشنهادهای قابلقبولی ارائه دهند که میتواند تهران را برای مذاکره تحتفشار قرار دهد و درعینحال به روسیه و چین نشان دهد که ایران مانع اصلی پیشرفت است.
ایالاتمتحده و متحدان و شرکای آن باید فشار اقتصادی و سیاسی را بر ایران گسترش دهند. منتقدان ادعا خواهند کرد که این صرفاً ادامه راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ است، اما چنین نخواهد بود. هدف دولت ترامپ این بود که ایران را به سمت تسلیم یا فروپاشی سوق دهد.
هدف این استراتژی در عوض نشان دادن این است که ایران نمیتواند اقتصاد و جایگاه بینالمللی خود را بدون دخالت جدی در دیپلماسی حفظ کند و این تردید را در رهبری نظام ایجاد کند که استراتژی «اقتصاد مقاومتی» با موفقیت همراه میشود.
«سیاستگذاران غربی نیز باید در مورد تأثیرات ابزارهای اقتصادی و سیاسی واقعبین باشند.
چالش کلیدی برای غرب این خواهد بود که ایران در این دوره گامهای چشمگیری مانند اخراج بازرسان آژانس بینالمللی یا غنیسازی ۹۰ درصدی را آغاز کند که این امر مستلزم واکنش شدیدتری است. جلوگیری از این امر مستلزم تقویت اعتبار گزینه نظامی میباشد.»
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.