اما با در نظر داشتن نظام معنایی هژمون جهانی به راهبری غرب که به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم، در رسانه های جهان تجلی دارد، می توان ادعا کرد که در نگاهی کلان و در سایه نقص نظام بازتولید معنا در میان اسلامگرایان معاصر، در همه انواع سنتی یا انقلابی آن (علیرغم پویایی و جاذبه ذاتی اسلام)، و فقدان وجود نظام رسانه ای شامل و جامع برای آن، جهت گیری غالب رسانه ها در عراق، به سمت نظام ارزشی و سبک زندگی غربی است.
شبکه هایی همچون الحره (وابسته به وزارت خارجه آمریکا به شکل علنی)؛ MBC العراق، که شبکه تخصصی فیلم، سریال و برنامه های متنوع تلوزیونی است، UTV عراق و در مرحله بعد و در نسخه های بومی تر، شبکه های الشرقیه والسومریه و امثالهم، نمونه هایی عیان و البته به لحاظ تولیدات و مخاطبین، نمونه های قدرتمند از این جهت گیری و حرکت کلان فضای رسانه ای عراق پس از 2018 هستند.
در این میان و در بیت شیعی، شبکه های تلویزیونی و رسانه های اجتماعی وابسته به عتبه علویه و حسینیه، با عملکرد سنتی خود، جای خود را در پازل منسک گرایی مذهبی در میان جامعه جوان عراقی باز میکند.
در بیت سنی نیز، گفتمان توسعه بالاخص در جغرافیای غرب و شمال غرب عراق، میداندار است.
بیت کردی و رسانه های آن نیز که از دیرباز، پیشقراول غرب گرایی و آمریکادوستی بوده اند. بطوری که در سال 2003، هنگامی که آمریکایی ها در شهر های جنوب و حتی مرکز عراق احساس ناامنی می کردند، کردستان عراق را مامن خود میدانستند(ر.ک کتاب یادداشت های عراق، ماریو بارگاس یوسا).
شبکه های تلویزیونی نماینده جریان شیعی انقلابی. مقاومتی مانند العهد، الغدیر و الفرقدین و رسانه های اجتماعی وابسته به آنها نیز، در حالت «غرق شدگی» در خردهشبکهی هویتی خود به سر برده و هر روز که می گذرد، از جهتگیری کلان رسانه ای عراق امروز، فاصله بیشتری پیدا میکنند.
و مادامی که یک «ابرروایت» از اسلام و تشیع در همه انواع و خرده روایت های زیر مجموعه آن، که پاسخی برای نسل جوان امروز عراق با همه نیاز ها و علایق متنوع او داشته باشد، تولید نشود، در روی همین پاشنه خواهد چرخید…