گزارههای کلیدی:
۱. برخی از تحلیلگران استدلال میکنند که اقدام نظامی تنها گزینهای است که ایران را از پیشبرد برنامه هستهای خود باز دارد. برخی دیگر اظهار میدارند که یک حمله پیشگیرانه، به جاهطلبیهای هستهای ایران پایان نمیدهد و نظام را تشویق میکند تا قدرت اتمی خود را بدون محدودیتهای بینالمللی تسریع بخشد.
۲. حملات پیشگیرانه علیه سایتهای هستهای ایران یک چالش نظامی بسیار پیچیده است. این اشتباه است که فرض کنیم که نظام ایران در صورت نابودی برنامه هستهای، بهسرعت به سمت بازسازی آن حرکت میکند.
۳. کسانی که استدلال میکنند که نظام ایران پس از یک حمله نظامی، تأسیسات هستهای خود را مورد بازسازی قرار میدهد، معمولاً عامل هزینه را نادیده میگیرند. تهران تقریباً ۵۰۰ میلیارد دلار برای برنامه هستهای خود هزینه کرده است تا آن را به سطح فعلی برساند. اقتصاد ایران پس از سالها تحریمهای فلجکننده در آستانه فروپاشی است. اگر برنامه هستهای از بین برود، ایران فاقد منابع عظیم موردنیاز برای بازسازی زیرساختهای خود خواهد بود.
۴. در کنار هزینههای مالی گسترده، برنامه هستهای ایران دیگر مانند گذشته از اعتبار داخلی برخوردار نیست. برخلاف گذشته، حق انرژی هستهای برای ایرانیان بهجای غرور ملی، مایه بدبختی ملی است. در حال حاضر به دلیل تحریمهای فلجکننده اقتصادی، برنامه هستهای، اعتبار خود را در میان ایرانیان از دست داده است.
۵. سومین دلیلی که ایران ممکن است در بازسازی برنامه تسلیحات هستهای نابود شده با چالشهای مهمی مواجه شود، وجود اعتراضات ضد نظام در سرتاسر کشور است که به دلیل نگرانی در مورد وضعیت اقتصادی و قیمتهای بالای کالاهای اساسی و سوخت برگزار شده است.
۶. درنهایت نظام ایران، اگر متقاعد شود که دوباره تأسیسات هستهای آن نابود خواهد شد ممکن است برنامه هستهای را از سر نگیرد. صدام حسین و بشار اسد پس از اینکه حملات پیشگیرانه اسرائیل برنامههای آنها را نابود کرد، از جاهطلبیهای بلندمدت تسلیحات هستهای خود دست کشیدند.
نتیجهگیری
مشکلات شدید اقتصادی، هزینه گسترده برنامه تسلیحاتی، ناآرامیهای اجتماعی فزاینده و کاهش مشروعیت هستهای از جمله موانع مهم برای نظام ایران هستند که پس از حمله نظامی به تاسیسات خود ، برنامه هستهای خود را از سر بگیرد.
https://www.jpost.com/opinion/article-690310