روندهای تاریخی و نفوذ اسرائیل نشان میدهد که عدم وفاداری و نافرمانی آسیبپذیریهای مهمی در ساختار امنیتی ایران هستند. علاوه بر این، همهگیری کووید-19 عوارضی را بر پرسنل امنیتی، فرماندهی و حقوق دریافتی آنها تحمیل کرده است که ممکن است آنها را از نظام جدا کند.
گزارههای کلیدی:
- در طی سالهای اخیر، اعتراضات و خشونتهای مردمی علیه نظام افزایشیافته و بیثباتی داخلی، نگرانی مقامات ایران را برانگیخته است. از جمله مهمترین عواملی که نگرانی مقامات نظام ایران را افزایش میدهد، همهگیری کووید ۱۹، ازسرگیری فشار حداکثری توسط آمریکا و عدم اطمینان سیاسی نسبت به آینده جانشینی آیتالله خامنهای میباشد.
- مقامات ایران یک استراتژی ضد اعتراضات (مقابله با اعتراضات) سه جانبه را اتخاذ کرده که شامل پیشگیری، زور و سانسور میباشد. این رویکرد متکی بر مجموعهای گسترده از استقرار گشتهای محلی، استفاده از نیروهای شبهنظامی نیابتی و پایگاههای امنیتی است که همگی تا حدی برای پیشبینی زمان وقوع اعتراضات و سرکوب زودهنگام آن طراحیشدهاند.
- نظام ایران به طور گسترده برای تحقق مأموریتهای امنیتی داخلی از نیروهای نظامی ارتش و شبهنظامیان نیابتی خارجی بهره میگیرد. در راهبرد ضد اعتراضات نظام ایران، فناوریهای پیشرفته نقش اساسی و تعیینکننده را ایفاء میکند.
- از زمانی که نظام به سرکوب شدید شهروندانش میپردازد، ایالاتمتحده باید به طور علنی آن را مورد بازتاب قرار دهد. رهبران ایران برای پنهانسازی سرکوب اعتراضات به قطع اینترنت اقدام میکنند. در این راستا ایالاتمتحده میتواند توجهات جامعه بینالملل را به سو استفاده نظام از قطع اینترنت جلب کند.
- تشکیلات سیاسی برای جلوگیری از فروپاشی نظام روحانیت، در حال ساختن یک دولت پلیسی و نظارتی پیشرفته است. روند تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی ایران نشان میدهد که رهبران این کشور در آینده قابل پیشبینی در برابر شهروندانی که آنها را تهدید میدانند، خویشتنداری کمی به خرج خواهند داد. رهبری ایران درحالتوسعه ابزارهای سرکوبگرانه خود است تا هم بقای داخلی و هم قدرت و نفوذ متحدانش را در خارج تضمین کند.
- دورنمای خروج آیتالله خامنهای از صحنه نیز تا حدی موجب روندهای استبدادی در ایران میشود.(آیت الله) خامنهای بیش از سه دهه است که بر نظام حکومت کرده است و رفتن او نظام را متزلزل خواهد کرد و خلاء قدرت را بهجا میگذارد. وفات او لحظهای از بیثباتی را در ایران ایجاد خواهد کرد که اپوزیسیون و گروههای مخالف رژیم قطعاً از آن برای پیشبرد برنامهها و منافع خود استفاده خواهند کرد. نخبگان ایرانی پتانسیل بیثباتی در مقیاس بزرگ را بلافاصله پس از وفات خامنهای تشخیص میدهند و میخواهند اطمینان حاصل کنند که زیرساختهای امنیتی برای تضمین یک انتقال صلحآمیز آماده است.
- عامل دیگری که نظام را به سمت اقتدارگرایی بیشتر سوق میدهد، ترس فزاینده رهبری ایران از نفاق در دستگاه امنیتی است. حملات خرابکارانه نشاندهنده توانایی اسرائیل در استفاده از اهرمهایی در حوزه امنیتی ایران برای حمله به این نظام است و چالشی عظیم برای مقامات ایرانی را به نمایش میگذارد. درحالیکه یوزپلنگهای میهن ممکن است نماینده افراد ناراضی باشند که اسرائیل برای انجام اولین حمله به نطنز در جولای 2020 انتخاب کرده است، این گروه ممکن است بخشی از یک عملیات اطلاعاتی اسرائیل برای برانگیختن نگرانی و پارانویا در میان تشکیلات سیاسی ایران باشد.
نتیجهگیری
- روندهای تاریخی و نفوذ اسرائیل نشان میدهد که عدم وفاداری و نافرمانی آسیبپذیریهای مهمی در ساختار امنیتی ایران هستند. علاوه بر این، همهگیری کووید-19 عوارضی را بر پرسنل امنیتی، فرماندهی و حقوق دریافتی آنها تحمیل کرده است که ممکن است آنها را از نظام جدا کند.
- حاکمان ایران احتمالاً نظارت داخلی را برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل گسترش خواهند داد. آنها همچنین احتمالاً ایدئولوژیکترین عناصر امنیتی خود را تقویت خواهند کرد تا اطمینان حاصل کنند که نخبگان سیاسی در صورت بروز هرگونه قیام داخلی که توسط عوامل امنیتی مخالف حمایت میشود، توسط وفاداران کنترل میشوند.
- درگیریهای درون جناحی در دولت که ناشی از پارانویا است، ممکن است درنهایت نظام را تضعیف کند، اما عوامل استرسزای فزاینده، مانند هر حمله جدید اسرائیل و سایر بحرانهای داخلی، اضطراب رهبران ایران را برای رسیدگی به این مسائل تشدید کرده است.
منبع:
امریکن اینترپرایز