رقابت قدرتهای بزرگ و تلاش دولتهای استبدادی برای از بین بردن دموکراسی. تحولات منطقه خاورمیانه به وضوح هم با این جهانبینی و هم با سیاست دولت آمریکا در تضاد است. برای کسانی که در منطقه هستند، به نظر میرسد که ایالاتمتحده در حال مبارزه با چین کابوس بار است نه آن چینی که همه مشاهده میکنند.
در بخش ذیل به مهمترین نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
- خدایان جنگ در آمریکا بر این نظر هستند که وضعیت بینالمللی اکنون توسط دو نیروی متعالی شکل میگیرد: رقابت قدرتهای بزرگ و تلاش دولتهای استبدادی برای از بین بردن دموکراسی. تحولات منطقه خاورمیانه به وضوح هم با این جهانبینی و هم با سیاست دولت آمریکا در تضاد است. برای کسانی که در منطقه هستند، به نظر میرسد که ایالاتمتحده در حال مبارزه با چین کابوس بار است نه آن چینی که همه مشاهده میکنند.
- تحریمهای مبتنی بر دلار، ایران را وادار کرده تا از نظام غرب جدا شود و به سمت آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی سوق پیدا کند. با فقدان دسترسی به شرکتهای آمریکایی و اروپایی، ایران میتواند از قدرتیابی روزافزون چین در عرصه بینالملل بهره ببرد. در این راستا ایران از یک سو به دنبال توسعه روابط با اتحادیه اقتصادی اوراسیا تحت سلطهی روسیه است و از سوی دیگر به دنبال ادغام در ابتکار کمربند و جاده چین میباشد.
- در شرایط کنونی، چین بسیار مشابه آمریکا در نیمه نخست قرن بیستم رفتار میکند. در آن زمان، بریتانیا بر خاورمیانه تسلط داشت، اما آمریکاییها فکر میکردند آنچه برای شرکتهای نفتی خوب است، برای ایالاتمتحده نیز خوب میباشد. به همین دلیل آمریکا بر تجارت انرژی تمرکز کرد و از جانبداری در مناقشات خارجی خودداری نمود.
- اما کمکم، ایالاتمتحده با گسترش نفوذش در منطقه، جانشین هژمونی بریتانیا شد. در طی چند دهه، ایالاتمتحده با دقت از هرگونه مفهومی مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال این هست که جایگزین بریتانیا شود و بهعنوان ضامن ثبات منطقه ایفای نقش کند، اجتناب نمود؛ اما زمانی که بریتانیا مجبور به خروج از منطقه شد، ایالاتمتحده چارهای جز پذیرش علنی هژمونی بر منطقه نداشت. در شرایط فعلی، چین همین مسیر را دنبال میکند و این کشور بدون اعمال هرگونه مطالبات سیاسی و فرهنگی و همچنین اجتناب از مداخله در مناقشات محلی، به دنبال ترویج مبادله کالا و خدمات برای تأمین انرژی است.
- چین در بخش انرژی کشورهای منطقه نقش مهم و قابلتوجهی را ایفاء میکند. شرکتهای چینی یک ششم نفت کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و نیمی از نفت ایران را خریداری میکنند. چین به بزرگترین سرمایهگذار خارجی و شریک تجاری منطقه تبدیل شده است. چین به یک شریک مهم برای شرکت فناوری پیشرفته اسرائیل تبدیل شده و در توسعه صنعت تسلیحات داخلی عربستان سعودی نقش مهمی را ایفاء میکند.
- چین مانند آمریکای یک قرن پیش، هیچ برنامهای برای پایهگذاری امپراتوری یا توسعه ایدئولوژی در خاورمیانه ندارد. برخلاف ایالاتمتحده قرن بیستم، چین از کشورهای منطقه نمیخواهد که نظام و ارزشهای سیاسی خود را تغییر دهند یا آنها را به دلیل کوتاهی در انجام این کار تنبیه کند. این کشور هنوز مخالفت خود را با تداوم حضور آمریکا در منطقه اعلام نکرده و به جای تحمیل دیدگاههای خود یا نگاه جانبدارانه، سعی کرده نگاه ایران و اعراب خلیجفارس را به یکدیگر نزدیک کند.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد:
رقابت قدرتهای بزرگ یا مبارزه فرضی بین دیکتاتوری و دموکراسی باعث نمیشود که چین برای تضمین ثبات منطقه خاورمیانه نقش فعالانهتری را بپذیرد. بر اساس شواهد، تمامی بازیگران جهانی به یک خاورمیانه با ثبات علاقه دارند و از هرگونه درگیری در منطقه که میتواند زمینه صدور رادیکالیسم را فراهم و دسترسی به منابع انرژی را به خطر بیندازد، احساس نگرانی میکنند؛ بنابراین این در راستای منافع آمریکا است که چین و سایر کشورهایی که به صادرات انرژی خاورمیانه متکی هستند، برای حفظ تجارت انرژی جهانی مسئولیت بیشتری را در منطقه بپذیرند.
https://responsiblestatecraft.org/2022/01/22/in-the-middle-east-impacts-of-sino-american-rivalry-remain-minimal/
منبع:
اندیشکده جریان