آیا تاریخ در حال تکرار است؟

ایران در متن رقابت چین و ایالات متحده(بخش اول)

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
رقابت ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر چین و ایالات متحده شدت یافته و به مهم‌ترین عامل تاثیرگذار بر روند تحول در سیاست بین‌الملل تبدیل شده است. متاثر از این رقابت راهبردی فزاینده، محیط امنیتی کشورهای مختلف و از جمله ایران در حال دگرگون شدن است و گمانه‌های جدیدی در مورد چشم‌انداز سیاست خارجی و امنیتی این کشور متاثر از این رقابت مطرح می‌شود.

پایانِ «پایان تاریخ» فرا رسیده است. رقابت ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر چین و ایالات متحده شدت یافته و به مهمترین عامل تاثیرگذار بر روند تحول در سیاست بین‌الملل تبدیل شده است. متاثر از این رقابت راهبردی فزاینده، محیط امنیتی کشورهای مختلف و از جمله ایران در حال دگرگون  شدن است و گمانه های جدیدی در مورد چشم انداز سیاست خارجی و امنیتی این کشور متاثر از این رقابت مطرح می شود.

با شدت یافتن رقابت راهبردی چین و ایالات متحده این مفروض به‌تدریج مطرح می‌شود که ایران می‌تواند بالقوه برنده این رقابت باشد. در این قالب گفته می شود که ایران می تواند با بازیگری در میانه  رقابت این دو قدرت، آزادی عمل خود را افزایش دهد و  از این رقابت تشدید شونده منابع استراتژیک جدیدی برای خود  ایجاد نماید. این مفروض در رسانه های ایران و در اتاق ای فکر فراگیر است.  نویسنده در این مقاله  استدلال می نماید که این مفروض فراگیر با چالش های مهمی مواجه است.

نخستین چالشی که برای این مفروض ایجاد می‌شود  ریشه در تاریخ دارد. تاریخ آزمایشگاه روابط بین الملل است . هیچ حوزه ای به اندازه تاریخ در درک روابط بین الملل و تئوریزه نمودن آن اهمیت ندارد. تاریخ سیاست خارجی کشور های کوچک و متوسط وبه ویژه تاریخ سیاست خارجی ایران نشان می‌دهد که این کشور در اندک دوره‌هایی در قرون اخیر توانسته از رقابت راهبردی قدرتهای بزرگ بهره گیرد. آنچه در اغلب ادوار تاریخ مدرن سیاست خارجی ایران رخ داده، تبدیل شدن به قربانی سیاست قدرت های بزرگ و رقابت های راهبردی آنها بوده  تا بهره‌گیری از این رقابت‌ها در جهت ارتقاء موقعیت بین المللی این کشور. از همین روست که تاریخ سیاست خارجی ایران به شدت تلخ است .تاریخ ایران نشان می‌دهد که این کشور در بازیگری هنرمندانه میان قدرت‌های بزرگ و بهره‌گیری از  رقابت های آنها در راستای منافع خود به شدت ناکام بوده است.

بنابراین این مفروض از آزمون تاریخ  چندان سربلند بیرون نمی آید. در رشته روابط بین الملل به ویژه در مکتب رئالیسم گفته می شود که تاریخ همواره در حال تکرار است و رقابت راهبردی کنونی میان چین و ایالات متحده نوعی تکرار رقابت راهبردی میان قدرتها در قرون گذشته است. بنابراین اینکه ایران نتوانسته از رقابت راهبردی قدرت ها در قرون  پیشین  چندان بهره ببرد، زمینه  را برای بهره گیری از رقابت چین و آمریکا هم چندان فراهم نمی کند.

دوم آن که قدرت های بزرگ از امکانات بسیار بیشتری برای بازی دادن قدرت های کوچک و متوسط برخوردارند. این مفروض که ایران می‌تواند از رقابت های این دو قدرت  استفاده کند یک روی سکه است،  اما روی دیگر آن  است که این قدرت ها نیز به تدریج در رقابت پیچیده شونده خود  ایران را به عنوان یک ابزار می‌نگرند. از آنجا که آنها از امکانات بسیار بیشتر و توانمندی‌های بالاتری برخوردارند  از شانس بیشتری برای بازی دادن ایران برخوردارند تا اینکه بواسطه مانورهای ایران بازی داده شوند.

سوم آنکه تاریخ روابط بین الملل نشان داده است که با تشدید رقابت میان قدرت های بزرگ آن ها می کوشند سایر کشورها به ویژه قدرت های متوسط و کوچک را در مدار خود قرار دهند. این روند در روابط پیچیده شونده چین و آمریکا آغاز شده است آمریکا به شدت به متحدین خود فشار می آورد تا از توسعه روابط با چین پرهیز کنند و از دیگر سو چین به تدریج در حال ایجاد شبکه ائتلافی در جهان است شبکه‌ای که تحت امر چین باشد و در روابط راهبردی خود برمبنای استراتژی کلان بیجینگ رفتار کند. این روند سیاست خارجی ایران را با دشواری‌های فزاینده مواجه می‌کند.ایران در دهه های اخیر کوشیده تا فاصله خود را از قدرت‌های بزرگ حفظ کند. قرار گرفتن در مدار هریک از قدرت های بزرگ با اصول اساسی سیاست خارجی ایران نمی‌خواند. مهمتر آنکه بنیان اجتماعی سیاست خارجی این کشور را تضعیف خواهد کرد.

منبع: سالنامه اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟