تضادهای آشکار یک همکاری

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
سیاست خارجی قطر، عمان، کویت از یک طرف و در طرف دیگر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به یکدیگر نزدیک است. این تضاد در جنگ یمن خود را نشان داد. اختلافاتی نیز درباره رابطه با ترکیه و ایران وجود دارد. اما درخصوص رابطه با اسرائیل تضاد آشکاری در سیاست خارجی شورای همکاری وجود دارد به ویژه پس از این که حکام امارات و بحرین سال گذشته رابطه خود با اسرائیل را عادی کردند.

از زمان تاسیس شورای همکاری خلیج فارس، یعنی چهل سال قبل پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه و بدبینانه زیادی درباره آینده آن مطرح می شد. مخالفان از حتمی بودن فروپاشی آن سخن می گفتند، در حالی که تاسیس‌کننندگان آن به تثبیت پایه‌هایش در طول این چهار دهه اقدام کردند.

سه تحول منطقه‌ای مهم رهبران تاسیس‌کننده را به سمت این ائتلاف سوق داد: برپایی جمهوری اسلامی در ایران پس از انقلاب، وقوع جنگ عراق – ایران که تهدیدی برای امنیت و ثبات منطقه بود و سومین تحول هرج و مرج‌های داخلی در برخی از کشورهای این شورا بود.

از زمان تاسیس این شورا تاکنون در منطقه خلیج فارس سه قطب ایران، عراق و شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفته است. این معادله با وجود تفاوت در شدت التزام کشورهای عضو به مواضع مشترک تا به امروز ادامه داشته است.

در ابتدای دهه هشتاد کشورهای خلیج فارس و عراق نسبت به حوادث ایران شدیدا نگران بودند. به علاوه اینکه وقوع هرج و مرج‌هایی ثبات را در این منطقه با مشکل مواجه کرده بود. در درجه نخست سقوط شاه ایران با توجه به حمایت غرب از او و نیز در اختیار داشتن پنجمین ارتش جهان و دستگاه اطلاعتی برای مقابله با مخالفان برای کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس وحشتناک بود. در درجه دوم پدیده اعتراض در تعدادی از این کشورها به ویژه عربستان سعودی و بحرین افزایش یافت و به صورت ویژه از حوادث ایران تاثیر پذیرفته بود. سوم کشورهای حاشیه خلیج فارس نبود رهبری عربی پس از امضای توافقنامه های کمپ دیوید را احساس می‌کردند.

نظرات جریان های سیاسی دیگر در قبال برپایی شورای همکاری با توجه به منافعشان متفاوت بود. نخست: غرب به ویژه آمریکا به دنبال ائتلافی منطقه‌ای بود که از منافعش حمایت کند و بتواند با نفوذ ایران در مرحله بعد از انقلاب مقابله کند. از این رو تاسیس آن را تشویق کرد.

دوم: ایران این شورا را بهانه ای برای نفوذ آمریکا به منطقه و پایگاهی برای مقابله با خود به نیابت از آمریکا دید.

سوم: حکومت عراق به ریاست صدام حسین نیز در ابتدا به علت اختلاف ایدئولوژیکی تاریخی با حکومت های این ائتلاف نسبت به آن تردید داشت؛ اما درگیر بودنش در جنگ با ایران باعث شد سیاست عملگرایی را در قبال این شورا اتخاذ کند و آن را پشتیبانی در راستای جنگ خود با ایران بداند.

چهارم: جریان‌های مخالفت حکومت در عربستان و بحرین این شورا را طرح امنیتی با هدف سرکوب مخالفان در کشورهای حاشیه خلیج فارس دانستند و از برپایی آن استقبال نکردند و هدف از تاسیس آن را حفظ امنیت حکومت ها و نه ملت ها عنوان کردند.

همچنان این چهار طرف گفته شده همان موضع‌گیری‌ها را دارند؛ اما باید اعتراف کرد که این شورا با وجود مواجه شدن با چالش‌های بزرگ در مسیر خود به میزان زیادی منسجم باقی مانده و همچنان به عنوان یک ائتلاف منطقه‌ای یکپارچه عمل می‌کند.

در عین حال از جمله دیگر چالش‌هایی که شورای همکاری برای حفظ انسجام و بقای خود با آن دست به گریبان است عدم توانایی برای تصویب توافقنامه مشترک نظامی، واحد پول یکسان یا سیاست خارجی ثابت است. در این راستا از همان ابتدا درخصوص رابطه با ایران اختلافاتی به ویژه میان عمان و عربستان بود که همچنان ادامه دارد و حتی بیشتر نیز شده است.

سیاست خارجی قطر، عمان، کویت از یک طرف و در طرف دیگر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به یکدیگر نزدیک است. این تضاد در جنگ یمن خود را نشان داد. اختلافاتی نیز درباره رابطه با ترکیه و ایران وجود دارد. اما درخصوص رابطه با اسرائیل تضاد آشکاری در سیاست خارجی شورای همکاری وجود دارد به ویژه پس از این که حکام امارات و بحرین سال گذشته رابطه خود با اسرائیل را عادی کردند.

 

منبع:http://irdiplomacy.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *