درباره جنگ افغانستان چیزهای زیادی میتوان گفت و در آینده نیز مطالب بیشماری درباره آن نوشته خواهد شد. ازجمله درباره تصمیم اخیر بایدن که میتوانست بهجای انتخاب گزینه عقبنشینی مشروط، همهچیز را به یک تاریخ نمادین گره زد. چنانکه ادامه حضور در افغانستان بعدازاین تاریخ، برای بایدن یک خودکشی سیاسی خواهد بود.
با تعیین زمان خروج از افغانستان در تابستان 2021، واشنگتن خود را از صحنه سیاسی افغانستان خارج کرده است. ازجمله آنکه هرگونه مذاکرهای که در کابل میان طالبان و دولت موردحمایت آمریکا انجامشده بود دیگر بیمعنی شده است. اکنون، تمام چیزی که طالبان باید انجام دهد این است که منتظر بماند و نقش خود را در افغانستان پساآمریکا دوچندان کند، زیرا دولت کابل در موقعیت بسیار ضعیفتری قرار خواهد گرفت.
همانطور که انتظار میرفت، پس از اعلام تصمیم بایدن برای خروج از افغانستان، طالبان از کنفرانس صلحی که قرار بود در 24 آوریل در استانبول برگزار شود، خارج شد. به دنبال تصمیم بایدن برای ترک افغانستان، این کنفرانس به تعویق افتاد.
مقایسه جنگهای ویتنام و افغانستان میتواند بسیار دقیق باشد. همانند ویتنام، آمریکا دولت ضعیفی را در افغانستان ترک میکند که بدون هیچ دستاوردی در مقابل یک دشمن ایدئولوژیک قرار گرفته است. بااینوجود مقایسه دیگری هم وجود دارد که به شرایط افغانستان و تصمیم بایدن نزدیکتر است. وقتی درباره پیامدهای تاکتیکی تعیین تاریخ دقیق عقبنشینی بدون پیششرط صحبت میشود، واشنگتن باید از تجربه عراق درس بگیرد.
در سال 2011، آمریکا نیروهای باقیمانده خود را از عراق خارج کرد. خروج از عراق وعده اصلی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا بود که در آن زمان برای انتخاب مجدد آماده میشد. به دلیل وعده عمومی او به آمریکاییها، دستهای او برای بازگشت از این تصمیم بستهشده بود، همانطور که امروز، بایدن چارهای جز عمل به وعده خود ندارد.
پیامدهای خروج آمریکا قابل پیشبینی بود. نوری المالکی، نخستوزیر وقت عراق که کاخ سفید بهاشتباه او را بهعنوان نیروی متحد خود قلمداد کرده بود، دیگر آمریکا و منافع آن را بهعنوان مانعی برای قدرت خود نمیدید و سیاستهای بعدی او نیز مطلوب آمریکاییها نبود.
در افغانستان نیز، دولت دونالد ترامپ در سال 2020 با مذاکره با طالبان در دوحه درباره خروج از افغانستان یک تابوی بزرگ را شکست، زیرا بهطورمعمول، دولت کابل طرف مذاکره آمریکا است. واشنگتن سپس موافقت کرد که تا اول می2021 افغانستان را ترک کند، مشروط به آنکه طالبان برای مبارزه با گروههای تروریستی متعهد شود و مذاکرات صلح با دولت کابل را نیز با حسن نیت انجام دهد.
اگرچه تضعیف غیرمستقیم دولت کابل اقدام درستی نبود، اما این تاکتیک ترامپ با موفقیتهایی همراه بود؛ زیرا طالبان به تعهدات خود پایبند بود. همچنان که کابل و طالبان در خصوص مبادله زندانیان نیز مذاکرات مفصلی انجام دادند.
اکنون نیز کارهای زیادی باقیمانده که باید انجام شود، همچنان که این گفتگوها میتوانست به یک چارچوب اساسی منجر شود که با نظارت سازمان ملل، آمریکا و قدرتهای منطقهای، زمینه را برای ایجاد یک افغانستان باثبات در دوره پسا آمریکا آماده کند.
اما تصمیم نمادین بایدن این چشمانداز را به یک سراب تبدیل کرده است. همانطور که مالکی در عراق میدانست، طالبان نیز در افغانستان میداند که فشار آمریکا بهزودی از بین خواهد رفت.
دولت جورج دبلیو بوش با آمادگی بسیار کم به عراق و افغانستان حمله کرد. دولت او دارای مأموریت نامشخص، گسترده و بیتوجه به محدودیتهای احتمالی بود. در ادامه نیز تلاشهای آمریکا بدون هیچگونه خلاقیتی ادامه یافت، زیرا بر گزینه نظامی بیش از سایر راهحلها متمرکزشده بود. حالا همه آن اقدامات، با یک خطای تاکتیکی به پایان میرسند. بایدن یک خروج سریع نظامی را برای جلب افکار عمومی داخلی خود انتخاب کرد و شانس پیروزیهای دیپلماتیک در این روند را از بین برد.
تردیدی وجود ندارد که خروج از افغانستان، زمینهساز معاملات دشوار و بیثبات کنندهای خواهد بود. اگرچه آمریکا و ناتو نمیتوانند برای همیشه در افغانستان باقی بمانند و حتی نمیتوان ادعا کرد که سیاستهای انتقامجویانه دولت مالکی در عراق نیز کاملاً به دلیل نحوه خروج اوباما بوده است، اما بااینحال، بایدن که یکی از بازیگران اصلی خروج از عراق بهعنوان معاون رئیسجمهور بود، باید از شکستهای تاکتیکی در عراق درسهای بیشتری یاد میگرفت.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.