سپتامبر آینده که آخرین هواپیمای باری «سی-130» و بالگردهای باری «چینوک» از پایگاه نیروی هوایی بگرام در افغانستان که هم مرکز شکنجه سیا بوده و هم مرکز عملیاتی جهادگرایان افراطی، پرواز خواهند کرد و پایگاه یک شکست نظامی را ترک خواهند گرفت. خروج آنها همچنین نشان دهنده پایان ناگوار استراتژی درگیری مستقیم نظامی برای تغییر شکل خاورمیانه به جای تغییر در توازن استراتژیک جهانی است. جنگ 20 ساله آمریکا در خاورمیانه نه تنها به قدرت امپریالیستی ایالات متحده آسیب رساند، بلکه به قطبی سازی در منطقه انجامید به گونه که اکنون روند سیاسی آمریکا وحشیانه قلمداد می شود چین به عنوان مرکز جدید انباشت سرمایه جهانی ظهور یافته است.
وقتی جنگ های اوباما تبدیل به جنگ های ترامپ شدند
یکی از عوامل تاثیرگذار در به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، شدت احساسات ضد جنگ او بود و این مساله که در طی کارزار انتخابات ریاست جمهوری در سال های 2015 و 2016 به طور مرتب به مردم یادآوری می کرد که هیلاری کلینتون، رقیب دموکرات او، در سال 2003 یعنی هنگامی که سناتور بود، به حمله به عراق رای داده بود. با این وجود، ترامپ در کاخ سفید در نهایت خاورمیانه را بیش از پیش بی ثبات کرد. اول از همه، حمایت بی حد و حصر او از اسرائیل بود که کاخ سفید را به سمت اقدامی بزرگ سوق داد؛ انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی که همه کشورهای عربی را خشمگین کرد. سپس، دستاورد اوباما در کاهش تنش در منطقه خاورمیانه را با خارج کردن آمریکا از توافق هسته ای ایران معکوس کرد؛ توافقی که در ازای تسهیل تحریم های اقتصادی، برنامه هسته ای ایران را تحت نظارت قرار می داد. و سرانجام، یک چک سفید امضا برای خرید اسلحه به عربستان سعودی داد و پادشاهی خوشبخت را قادر ساخت تا مداخله بی رحمانه در جنگ داخلی در یمن را با شدت بیشتری پیش بگیرد.
با این حال، ترامپ گاه گاهی به یاد می آورد که خارج کردن نیروهای از صحنه های جنگ در خاورمیانه یکی از وعده های مهم او در کارزار انتخاباتی بود تا ایالات متحده بتواند روی دستورکار «اول آمریکا» تمرکز کند. اما همانند بوش دوم و اوباما که هر دو به دلیل کمبود تجربه جنگی در هنگام برخورد با ژنرال ها دچار عقده حقارت بودند، ترامپ هم نهایتا مساله جنگ را به ارتش واگذار کرد. در اوایل اکتبر 2019 که تصمیم گرفت با خارج کردن هزار سرباز آمریکایی از سوریه به مداخله دوران اوباما در این کشور پایان دهد، با واکنش شدید و منفی ارتش مواجه شد. بیش از یک ماه بعد از این ماجرا، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده گفت «تاریخ پایان»ی برای مداخله آمریکا در سوریه و حضور 2500 سرباز آمریکایی در عراق، کشور همسایه آن، وجود ندارد.
ترامپ نیز مانند اوباما منفعل-پرخاشگر بود و می خواست به ژنرال ها نشان دهد می تواند مانند آنها «مردانه» عمل کند. مشهورترین نمایش این رفتار زمانی بود که او آشکارا قوانین بین المللی را نادیده گرفت و به رغم مشاوره و توصیه افراد برجسته و نخبگان اطلاعاتی، دستور داد قاسم سلیمانی، ژنرال برجسته ایرانی، را در ژانویه سال 2020 در حومه فرودگاه بین المللی بغداد ترور کنند.
ترامپ در نهایت در مواجهه با مقاومت منفعلانه ژنرال ها، در دوران ریاست جمهوری خود هزاران سرباز را در افغانستان نگه داشت و تنها در فوریه 2020 به ارتش دستور داد تا سربازان را تا نوامبر سال 2020 از این کشور خارج کنند تا در آستانه انتخابات، به وعده خود عمل کرده باشد. بار دیگر، ارتش با پشتیبانی لابی گرهای حامی جنگ علیه تروریسم اجرای این دستور را به تعویق انداخت، مهلت مقرر سپری شد و در ژانویه 2021 که جو بایدن کنترل را در کاخ سفید در دست گرفت، حدود 3500 سرباز و اعضای نیروهای ویژه در افغانستان بودند.
جنگ های ترامپ، جنگ های بایدن می شوند؟
اظهارات اولیه بایدن یادآور قاطعیت اوباما و ترامپ در آغاز دولت آنها درباره پایان دادن به تعاملات آمریکا در خاورمیانه بود. دستورکار «چرخش به سمت آسیا» متعلق به دوره اوباما دوباره احیا شده و دولت بایدن به وضوح از چین به عنوان یک رقیب استراتژیک ایالات متحده یاد کرده است. همانطور که وزارت دفاع گفته، چین «چالش شماره 1 وزارت دفاع» است و این وزارتخانه مفاهیم، توانایی ها و برنامه های عملیاتی برای تقویت بازدارندگی و حفظ مزیت رقابتی آمریکا را توسعه خواهد داد.
اما تعهد مداوم به خاورمیانه مبتنی بر این حقیقت است که پس از مهار چین به عنوان اصلی ترین نگرانی پنتاگون، آنگاه نیاز رسیدگی به «اخلال ناشی از تهدیدهای بازیگران فراملی و غیر دولتی و تهدید خشونت سازمان های افراطی مانند آنهایی که در خاورمیانه، آفریقا و آسیای جنوبی و مرکزی فعالیت می کنند» به اولویت دوم تبدیل خواهد شد.
در حقیقت، دشواری در پایان دادن به این تعهدات با این واقعیت آشکار شد که اولین اقدام جنگی بایدن در سوریه رخ داد؛ هواپیماهای آمریکایی در 25 فوریه و کمی بیش از یک ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید، به گروه های شبه نظامی در سوریه حمله کردند.
بازنده در افغانستان کدام طرف است؟
وقتی پایان دادن به یک نمایش جانبی مانند سوریه بسیار دشوار است، پایان دادن به یک تعهد بزرگ مانند افغانستان بسیار دشوارتر خواهد بود. در حالی که بایدن به مهلت 11 سپتامبری که برای خارج کردن نیروها از افغانستان تعیین کرده نزدیک می شود، لابی گری نظامی و غیرنظامی «جنگ علیه تروریسم» بیشتر برای ادامه حضور ایالات متحده در تلاش می کند. گروه مطالعات افغانستان تحت نظارت کنگره و به ریاست ژنرال بازنشسته جوزف اف. دانفورد جونیور، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش، هشدار داده «یک عقب نشینی شتاب زده» می تواند در مدت هجده ماه تا سه سال به شکل گیری مجدد تهدید تروریستی برای ایالات متحده منجر شود. افراد بایدن باید از همین حالا فریاد «چه کسی در افغانستان شکست خورد؟» راست های افراطی فرصت طلب را پیش از انتخابات میان دوره 2022 پیش بینی کنند.
یکی از شاخصه های گسترش بیش از حد حضور نیروی نظامی این است که دست کشیدن از اولویت های قدیمی برای رسیدن به اولویت های جدید به شدت دشوار است. شمار امپراتوری هایی که توانسته اند مشت خود را باز کنند و از تعهدات خود تخریب گر دست بردارند، اندک است. به همین دلیل است که به رغم اظهارات بایدن درباره عقب نشینی، نمی توان آنهایی را که معتقدند او هرگز جرات سرپیچی از منافع مستحکم جهنمی را نخواهد داشت و بیشتر یک سازشگر است، سرزنش کرد. بعید نیست که حضور پررنگ آمریکایی در افغانستان و خاورمیانه همچنان ادامه یابد.
منبع:https://mdeast.news
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.