بایدن اولین ساکن کاخ سفید در دوران پس از جنگ سرد است که برای تنظیم مجدد روابط آمریکا با روسیه در ابتدای دوران ریاست جمهوری خود تلاشی نکرد. اگرچه روابط روسیه و آمریکا همچنان خصومتآمیز باقی خواهد ماند و اعتماد کافی برای ایجاد تشنجزدایی جدی وجود ندارد، اما با این حال، همزمانی اقدامات دولت بایدن برای احیای توافق هستهای ایران (JCPOA) و عقبنشینی از افغانستان تا ماه سپتامبر، با تعهد وی برای شروع مذاکرات با مسکو در خصوص ثبات استراتژیک و مسائل سایبری، بیانگر تلاشهای عینی و هدفمند آمریکا برای کاهش فشارها در اروپا و خاورمیانه در راستای تمرکز آمریکا برای مقابله با چین است.
اقدامات بایدن با ترکیب سه عامل زیر میتواند نتیجه بخش باشد:
(1) درک موقعیت مسکو که متناسب با اولویتهای استراتژیک کلی واشنگتن باشد، (2) ارزیابی واقعبینانه از آنچه که وجود دارد و آنچه که قابل دستیابی نیست، موجب میشود تا انتظارات نادرست غرب مبنی بر تسلیم شدن مسکو در آینده نزدیک کاهش یابد و (3) یک برنامه سیاسی کاملا متمرکز با هدف جلوگیری از افزایش تنش در رقابت بین ایالات متحده و روسیه ترتیب داده میشود؛ اما بیانیه مشترک اتحادیه اروپا هیچ کدام از این ویژگیها را نشان نمیدهد.
در بیانیه مشترک اشاره شده است که چطور استراتژیهای موجود اتحادیه اروپا (صنعتی، تجاری، ارتباطات، امنیتی و سایبری) در تنظیم روابط با روسیه نقش ایفا میکنند.
در این بیانیه از چین فقط به عنوان شریکی یاد میشود که به روسیه کمک میکند تا «موقعیت جهانی خود را حفظ کند». ترکیه نیز به نوبه خود کاملاً حذف شده است. با توجه به «پویایی مثبت» اخیر در روابط اتحادیه اروپا -ترکیه که توسط شورای اروپا و بورل برجسته شده است، احتمالا آنها مایل نیستند که بر سر روسیه با آنکارا دچار تنش شوند. با این وجود، سیاست همسایگی اروپا بیانگر آن است که اتحادیه اروپا باید ظرفیتهای خود به عنوان بازیگر ژئوپلیتیکی در دهه کنونی را گسترش دهد. از همین رو، قرار دادن روسیه در یک استراتژی وسیع تر، به منظور مقابله با یک اروپای چند قطبی، تلاش سودمندی است.
علاوه بر این، هدف این بیانیه تغییر دادن مسیر روابط با روسیه نیست، بلکه هدف آن «تقویت [اجرای] سیاست اتحادیه اروپا در قبال روسیه» است. با توجه به فقدان اراده سیاسی جمعی برای تجدید نظر درباره سیاستها، پنج «اصل راهگشا» برای روابط اتحادیه اروپا و روسیه صرفاً در سه محور «عقبراندن، محدود کردن و تعامل» پیشنهاد شدهاند که بر اساس آن، اتحادیه اروپا بر اساس درک مشترک قوی از اهداف روسیه و اتکا به یک رویکرد اصولی و مبتنی بر عملگرایی بهطور همزمان روسیه را عقب خواهد برد، محدود خواهد کرد و در جهت تعامل با این کشور تلاش خواهد کرد.
برخلاف ابتکار کاملا متمرکز بایدن برای تعامل با روسیه، لیستی از حوزههای عمومی برای ادامه همکاری یا همکاری احتمالی، به موازات اولویتهای تفکیکشده اروپا مانند بهره گیری از اهرمهای اقتصادی از جمله تحریم و افزایش حمایت از جامعه مدنی روسیه برجسته میشوند. در این بیانیه هیچ اشارهای به ثبات استراتژیک نشده است که در ملاقات اخیر بایدن با پوتین در کانون توجه بود.
این بیانیه برخلاف رویکرد تعاملی بایدن، صریحاً بیان میکند: «در شرایط کنونی به نظر نمیآید که یک مشارکت بازنگری شده و نوین میان اتحادیه اروپا و روسیه که بتواند امکان همکاری نزدیکتر میان دو طرف را فراهم کند در دورنمای نزدیکی قرار داشته باشد».
محدودیتهای روابط اتحادیه اروپا – روسیه
شاید تکرار اقدامات آمریکا برای اتحادیه اروپا غیرممکن باشد. دولت بایدن در مقایسه با چالشی که چینِ در حال پیشرفت را در برابر موقعیت برتر آمریکا قرار میدهد، رقابت آمریکا و روسیه را در درجه دوم اهمیت قرار میدهد؛ اما در مقابل، روسیه از نظر جغرافیایی درست در کنار اتحادیه اروپا واقع شده است. مسکو در میان دغدغههای امنیتی بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا همواره بالاتر از پکن قرار میگیرد و از همین رو، ایجاد استراتژی متمرکز بر تنشزدایی با روسیه را به منظور تمرکز بر چین دشوار میکند.
علاوه بر این، گفتگوهای بین واشنگتن و مسکو درباره تسلیحات هستهای و ثبات استراتژیک ناشی از احساس قدرت عالی در میان روسها است که بخش مهمی از هویت ملی روسیه را تشکیل میدهد. با این وجود روابط اتحادیه اروپا و روسیه به بُعد دیگری از هویت روسیه میپردازد: در این بُعد، به روسیه به عنوان عضوی از خانواده اروپایی توجه میشود. از همین رو، انگیزهای به مسکو میدهد تا روابط دوجانبه را با کشورهای اروپایی اولویتبندی کند و اهمیت روابط با اتحادیه اروپا را کم اهمیت جلوه دهد.
اگرچه رقابت با چین به دلیل تمرکز بر عرصههای اقتصادی و فناوری میتواند در تقویت اتحادیه اروپا نقش داشته باشد، همسایه بودن با روسیه، در مواردی باعث تضعیف اروپا میشود، از جمله در وابستگی نظامی به ایالات متحده، ایجاد اولویتهای امنیتی مختلف و مخاطرات متفاوت در بین کشورهای عضو. این امر به جای یک استراتژی اساسی، به رویکرد اتحادیه اروپا منجر میشود که علت آن، وجود کمترین وجه اشتراک بین اعضای اتحادیه است.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.