آیا جایگاه رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی آمریکا تغییر می‌کند؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
یکی از مهمترین تهدیدات پیش روی اسرائیل تغییر مواضع دولت ایالات متحده و کنگره نسبت به تل‌آویو است. در واقع اگر ایالات متحده دیگر مانع قطعنامه‌های ضد اسراییلی نشود، فراهم کردن اسلحه متوقف شود، و برتری نظامی کیفی اسرائیل را نسبت به سایر کشورهای منطقه حفظ نکند، جایگاه بین المللی رژیم صهیونیستی می‌تواند آسیب ببیند.

اتحاد استراتژیک با ایالات متحده مهمترین دارایی روابط خارجی رژیم صهیونیستی است. واشنگتن همواره بستر توسعه اقتصادی و حمایت دیپلماتیک بین­المللی را برای اسرائیل فراهم کرده است. به عنوان بخشی از روابط تاریخی بین دو بازیگر، ایالات متحده برای دهه­ها اسلحه­ی پیشرفته به اسرائیل فروخته است، قبل از آنکه رژیم صهیونیستی به ثبات اقتصادی برسد، کمک­های اقتصادی سخاوتمندانه­ای به آن­ها داشته و بارها پیش­نویس قطعنامه­های علیه رژیم در شورای امنیت سازمان ملل و سایر سازمان­های بین­المللی را ناکام گذاشته است.

در نتیجه یکی از مهمترین تهدیدات پیش روی اسرائیل تغییر مواضع دولت ایالات متحده و کنگره نسبت به تل­آویو است. در واقع اگر ایالات متحده دیگر مانع قطعنامه­های ضد اسراییلی نشود، فراهم کردن اسلحه متوقف شود، و برتری نظامی کیفی اسرائیل را نسبت به سایر کشورهای منطقه حفظ نکند، جایگاه بین المللی رژیم صهیونیستی می­تواند آسیب ببیند.

این یادداشت در تلاش است تا با توجه به رویکرد دموکرات­ها نسبت به رژیم صهیونیستی، به بررسی عوامل مختلفی پرداخته که می­تواند آینده حمایت­های واشنگتن از تل­آویو را تحت تاثیر قرار داده دهد.

ساختار جمعیتی ایالات متحده دائماً به خصوص به دلیل مهاجرت میلیون­ها نفر از آمریکای لاتین و افزایش بار آنها در سیستم سیاسی آمریکا در حال تغییر است. نگرش مهاجران آمریکای لاتین نسبت به رژیم صهیونیستی به طور کلی و نسبت به منازعه اعراب-اسرائیل به طور خاص با سایر اقشار جامعه­ی آمریکا متفاوت است، و بعضا نگاهی منفی نسبت به یهودیان در جامعه آمریکای لاتین وجود دارد. در سال 2018، نمایندگان با اصالت لاتین، و همچنین دو مسلمان، که منتقد جنبه­های مختلف سیاست اسرائیل هستند، به نمایندگی کنگره انتخاب شدند. این در حالیست که نامزدهای ریاست جمهوری دموکرات همواره ظاهرا منتقد سیاست­های اسرائیل بوده و هستند.

سیاست اسرائیل در دوره ی نخست وزیری بنیامین نتانیاهو نیز به تقویت روندهای فوق کمک کرده است. از سوی دیگر، این دوره از روابط پیشرفته بین دولت­های رژیم صهیونیستی و ایالات متحده همچنین نشان دهنده یک چالش فزاینده در حفظ حمایت سیاسی و عمومی دو جانبه از رژیم صهیونیستی است که تا چند سال گذشته به عنوان یک ستون اصلی در روابط بین دو بازیگر عمل می­کرد. روشی که دولت اسرائیل و شخص نتانیاهو در کمپین ضد توافق هسته­ای ایران در کنگره آمریکا استفاده کردند و اعتراض در حزب دموکرات را برانگیخت و یکی از پایه­های سیاست خارجی آمریکا در قبال اسرائیل یعنی حمایت دو جانبه از اسرائیل در آمریکا و افکار عمومی آمریکا را تضعیف کرد.

با روی کار آمدن دونالد ترامپ، اختلافات بین دو قطب سیاسی در ایالات متحده عمیق­تر شد. اقدامات انجام شده توسط ترامپ، مانند انتقال سفارت ایالات متحده به بیت المقدس غربی، پایان دادن به بودجه اونروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی)، و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر ارتفاعات جولان، مورد استقبال برخی از نمایندگان دموکرات در کنگره قرار نگرفت.

این در حالیست که به ادعای دانشگاه تل­آویو؛ در جامعه یهودیان آمریکا نیز تغییراتی در حال وقوع است. ازدواج با قومیت­های دیگر، نسل­های جوان را از جامعه سازمان یافته یهودیان و علاقه به آنچه سرزمین موعود خوانده می­شود دور کرده است. رفتارهای دولت اسرائیل در مورد مسائل مذهبی و دولتی، مانند تغییر دین یا نماز زنان در دیوار غربی، به اندازه کافی نگرش یهودیان دیاسپورا را در نظر نمی­گیرد که منجر به خشم در میان اقشار غیر ارتدوکس جامعه­ی یهودیان آمریکا شده است که 70 درصد آن­ها را می­توان لیبرال-دموکرات دانست. نتیجه آن یک بحران بین اکثر یهودیان آمریکا بوده است.

علاوه بر این، با کمرنگ شدن چهره­ی سنتی رژیم صهیونیستی، به دلیل روابط نزدیک اسرائیل با دولت ترامپ و جامعه انجیلی، اسرائیل به یک موضوع قطبی در میان یهودیان آمریکا تبدیل شده است، و این روند به طور عمده نسل جوان آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. فاصله گرفتن یهودیان از دو جامعه­ی بزرگ یعنی اسرائیل و ایالات متحده، یکی از جدی­ترین تهدیدهای استراتژیک موجود علیه رژِیم صهیونیستی است.

نکته دیگر آنست که نفوذ یهودیان آمریکایی در سیاست­های ایالات متحده و تأثیر آن­ها، بسیار بیشتر از میزان جمعیت آن­ها است. اگر شکاف بیشتر شود و باعث شود روابط بین یهودیان آمریکایی و اسرائیل بیش از پیش تحت تاثیر قرار گیرد، انتظار می­رود حمایت دولت ایالات متحده از اسرائیل کاهش یابد.

یادآوری این نکته مهم است که روابط رژیم صهیونیستی با قدرت­های سنتی جهان، مانند روسیه و اتحادیه اروپا، و با قدرت­های نوظهور مانند چین و هند، و حتی کشورهای عربی سازشکار مانند مصر، اردن و امارات متحده عربی، تا حدی به روابط اسرائیل با ایالات متحده وابسته است.

تغییر روند موضع واشنگتن در قبال اسرائیل می­تواند به مراحل مشخصی منجر شود، در گذشته، ایالات متحده تحریم­هایی را علیه اسرائیل اعمال کرده است، مانند تعلیق تهیه تجهیزات نظامی یا جلوگیری از کمک­های مالی و دیپلماتیک، اما نه در سطحی که بتوان آن را به عنوان تهدیدی برای رژیم صهیونیستی تعریف کرد. به عنوان مثال، این اتفاق در سال 1975 رخ داد، هنگامی که ایالات متحده اعلام کرد که در حال ارزیابی مجدد روابط خود با اسرائیل است تا خروج جزئی اسرائیل از کوه سینا را به عنوان بخشی از توافق موقت بین اسرائیل و مصر با میانجیگری ایالات متحده تسریع کند. این ارزیابی مجدد شامل تعلیق تحویل سلاح از ایالات متحده به اسرائیل و برداشته شدن چتر حمایت دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل بود. مثال دیگر در دهه 1980 بود، زمانی که رونالد ریگان به این دلیل که کمیسیون تحقیق کنگره به این نتیجه رسید که اسرائیل در زمان جنگ اول لبنان از بمب­های خوشه­ای استفاده نادرست کرده است، فروش آن­ها را به مدت شش سال به اسرائیل ممنوع کرد.

دولت­های قبلی آمریکا همچنین تحریم­هایی اقتصادی علیه اسرائیل اعمال کرده­اند. در سال 1957، آیزنهاور تهدید کرد که در صورت عدم خروج اسرائیل از سینا، کمک­های مالی یهودیان آمریکایی به اسرائیل را متوقف خواهد کرد. در همین راستا در طول سال­های 1991-1992، جورج بوش پدر ضمانت وام­هایی که رژیم صهیونیستی برای جذب مهاجر از روسیه درخواست کرده بود را رد کرد. رد این درخواست به دلیل امتناع نخست وزیر وقت، ییتزاک شامیر از توقف ساخت و ساز در شهرک­های یهودی­نشین بود. همچنین در سال 2000، کنگره آمریکا تهدید کرد که در صورت لغو معامله پالکون (فروش هواپیماهای جاسوسی) به چین، کمک های نظامی به اسرائیل را قطع خواهد کرد.

تهدید بالقوه دیگری که می­تواند از تغییر در سیاست دیپلماتیک ایالات متحده نشات گیرد، مربوط به قطعنامه­های شورای امنیت به خصوص مواردی که براساس فصل 7 منشور سازمان ملل متحد است. بندهای این فصل منشور اقدامات مختلفی را برای رسیدگی به تهدیدات صلح و امنیت در جهان به شورای امنیت ارائه می­دهد. از سال 1967، ایالات متحده مانع از تصویب قطعنامه­های شورای امنیت به ویژه پیش­نویس قطعنامه­های مبتنی بر فصل 7 منشور سازمان ملل شده است که می­تواند صدمه بزرگی به اسرائیل وارد کند. در مواردی که ایالات متحده از این سیاست فاصله گرفته است – مانند پرهیز از رای دادن به قطعنامه 2334 شورای امنیت (در 23 دسامبر 2016) ، که به گفته صهیونیست­ها قانونی بودن شهرک­سازی در کرانه باختری را زیر سوال می­برد و مخالفت با تغییرات یک جانبه در مرزهای 4 ژوئن 1967 را بیان می­کند، مربوط به فصل 7 نبودند. لازم به ذکر است که کنگره ایالات متحده توانایی جلوگیری از دستور یا لغو رای­گیری رئیس جمهور در سازمان ملل را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر شرایطی ایجاد شود که رئیس جمهور بر اساس فصل 7 منشور سازمان ملل دستور رأی گیری در شورای امنیت را صادر کند­، حتی دوستانه­ترین کنگره نسبت به اسرائیل نیز قادر به جلوگیری از این امر نخواهد بود.

تغییر موضع ایالات متحده نسبت به رژیم صهیونیستی
عوامل متعددی می­توانند با فاصله گرفتن آمریکا از رژیم صهیونیستی تهدیدات جدی علیه این رژیم را رقم زند. در این رابطه اوفیر وینتر، استراتژیست مشهور صهیونیست در بخشی از گزارش خود به موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، پنج عامل را به عنوان نمود عینی تغییر موضع ایالات متحده نسبت به رژیم صهیونیستی مطرح می­کند: آغاز روند الحاق کرانه باختری انتقادات بین المللی را افزایش داده و باعث شده نهادهای بین المللی مربوطه اقداماتی علیه رژیم صهیونیستی اتخاذ کنند. این امر می­تواند صدمه جدی به اسرائیل وارد کنند. در وهله اول قطعنامه­های ضد اسرائیلی که توسط سازمان­های اقتصادی تصویب شده­اند و در آن ایالات متحده حق وتو ندارد، می­تواند عواقب اقتصادی سخت و جدی برای تل­آویو به همراه داشته باشد. این امر شامل سازمان­های تجاری یا موسسات مالی بین المللی، و همچنین ارگان­هایی مانند سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری هستند. این در حالیست که کاهش یا توقف کامل پروازهای بین المللی به رژیم صهیونیستی می­تواند پیامدهای مخربی برای اقتصاد اسرائیل به دنبال داشته باشد. همچنین تأثیر ادامه ساخت و ساز اسرائیل در کرانه باختری بسیار گسترده شده است، و انتشار برنامه­ها و مناقصات برای ایجاد جوامع جدید یا ساخت و سازهای گسترده در جوامع موجود، به ویژه اگر این طرح ها شامل اشغال زمین باشد می­تواند انتقادات از اسرائیل را تقویت و تشدید کند.

در ادامه باید در نظر داشت که سرپیچی مداوم از اقدامات ابتکاری و دیپلماتیک جهانی می­تواند منجر به اقدامات تنبیهی برای رژیم صهیونیستی شود. دولت آمریکا در گذشته سعی کرده که اسرائیل را مجبور به پذیرش برنامه های صلح آمریکا مانند طرح ریگان در سال 1982 کند که اسراییل از آن خودداری کرده است. اگر دولت ایالت متحده ابتکاری را که مورد قبول فلسطینیان، کشورهای عربی طرفدار آمریکا و گروه چهار جانبه (ایالات متحده ، روسیه ، سازمان ملل و اتحادیه اروپا) – باشد ارائه دهد و اسرائیل به عنوان تنها طرف ممانعت از اجرای آن تلقی شود – دولت آمریکا می تواند نارضایتی خود را از اسرائیل ابراز کند و (در صورت وجود اراده) عوامل بین المللی را به تصمیماتی که می تواند به اسرائیل آسیب برساند تشویق کند.

همچنین ادامه­ی قوانینی که باعث تبعیض علیه اقلیت­ها در اسرائیل می­شود، می­تواند بر وضعیت بین المللی اسرائیل تأثیر بگذارد. تاکنون هیچ اقدام مخربی صورت نگرفته است که جایگاه بین المللی اسرائیل را در پاسخ به تصویب قانون دولت توسط پارلمان اسرائیل، تهدید کند. با این وجود، ادامه این روند، همراه با اقدامات دیگر، به ویژه در کرانه باختری، می­تواند بر روابط اسرائیل با اتحادیه اروپا سایه افکند و روابط این رژیم با جامعه یهودیان ایالات متحده را بیش از پیش کم رنگ کند.

در آخرین مورد، تغییر سیاست­ها در مورد تهیه سلاح­های متعارف و غیر متعارف توسط تامین­کنندگان مختلف می­تواند به رژیم صهیونیستی آسیب رساند. به عنوان مثال، این تهدید در صورت تغییر رهبران چین و روسیه یا در صورت معتبر دانستن تامین تجهیزات و فناوری برای رقبای اسرائیل امکان پذیر است. تغییرات احتمالی شامل بی توجهی آمریکا به فروش اسلحه به دشمنان اسراییل، کاهش نفوذ رژِیم صهیونیستی در میان فروشندگان احتمالی و تضعیف کنوانسیون­های هسته­ای و رژیم­های بین المللی در این مورد است.

 

منبع:https://rahbordemoaser.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟