جنگ همچون اختاپوسی است که متصلب بر افغانستان احاطه پیدا کرده است. پیامد چمبرۀ این هیولای متصلب و حریص، مرگ و فقر و فساد و مهاجرت برای ملت افغانستان بوده است.
در این میان نمیتوان از نقش عنصر مداخلۀ خارجی در خلق این سرنوشت شوم و تلخ برای افغانستان چشمپوشی کرد. در رأس این عنصر، پاکستان، همسایۀ جنوبی افغانستان، قرار دارد. 2هزار و 240 کیلومتر مرز مشترک و منازعۀ پایدار مرزی دو کشور در امتداد خط دیورند، وجود جمعیت کثیر قوم پشتون در دو سوی مرز میان دو کشور (42 میلیون نفر در پاکستان و 15 میلیون نفر در افغانستان)، نیاز پاکستان به فضای حیاتی، چالش ناشی از نداشتن عمق راهبردی مناسب و در نهایت، وابستگیهای ژئواکونومیکی و ژئوکالچری دو کشور سبب شده است سرنوشت افغانستان برای پاکستان اهمیتی فزاینده داشته باشد. بنابه این دلایل، پاکستان همواره در برهههای تاریخی مختلف تلاش گستردهای برای تأثیرگذاری بر ساخت سیاسی قدرت در افغانستان داشته است. بهتعبیر روشنتر، از 1979 تاکنون یکی از دستورکارهای بسیار مهم سیاست منطقهای پاکستان تلاش برای افزایش نفوذ در افغانستان، در راستای ایجاد حکومتی همسو با خود، و متعاقب آن، فراهمکردن شرایط برای گسترش عمق راهبردی پاکستان بوده است. فقدان عمق راهبردی، پاشنهآشیل پاکستان در تقابل با رقبا و بهطور خاص، دشمن قسمخوردۀ خود، یعنی هندوستان است.
آنچه در این میان حائز اهمیت است تحولات جدید ناشی از رویکارآمدن دوبارۀ طالبان و تلاش این گروه برای ساخت سیاسی آیندۀ افغانستان است. بعد از تراژدی 2001 برای طالبان، این گروه در 2021 در کمتر از چند ماه، دوباره، بر اریکۀ قدرت در افغانستان نشست. برخلاف دورۀ قبل، در شرایط حاضر، طالبان بهدنبال تحکیم و تثبیت قدرت خود و مانایی در آیندۀ سیاسی افغانستان است. پرسش همین جاست: اینکه عنصر خارجی و بهطور خاص، پاکستان، چه نقشی در شکلدهی آیندۀ سیاسی افغانستان دارد؟
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.