جنگ در افغانستان حداقل برای نیروهای نظامی غرب به پایان رسیده است. با عقب نشینی آخرین بخش از نیروهای نظامی آمریکا، سربازان اروپایی نیز به همراه آنها افغانستان را ترک کردند. این عقب نشینی سراسیمه و انتشار تصاویر وحشتناک مردمی که به هواپیمای در حال ترک فرودگاه آویزان شده بودند، به بحثها درباره قابلیت ارتش اروپایی دامن زده است.
اگرچه اروپاییها باید به عنوان شریک نزدیک آمریکا و به عنوان عضو قابل اتکای ناتو باقی بمانند، اما باید مقدار بیشتری پول در زمینه دفاعی سرمایه گذاری کنند تا بتوانند بدون حمایت آمریکا اقدامات نظامی بیشتری انجام دهند. اروپاییها قادر نبودند بدون آمریکا به عملیات خود در افغانستان ادامه دهند و نمیتوانستند در کوتاهترین زمان ممکن امنیت فرودگاه کابل را تامین کنند. بنابراین تحولات افغانستان باید زمینه ساز ایجاد یک ارتش قوی اروپایی شود.
با اینوجود، بحث هایی که امروز در اروپا انجام میشود تا حدی گمراه کنندهاند. عملیات اروپا در افغانستان و عقب نشینی از آن، علیرغم همه انتقاداتی که به آنها وارد است به معنای شکست اتحادیه اروپا در رسیدن به هدف “خودمختاری استراتژیک” نیست.
تحلیلگران براین باورند که وقتی آمریکا تصمیم گرفت افغانستان را ترک کند، اروپاییهای نگران و ناتوان، مستاصل شدند تا اعتبار اروپایی بیش از پیش در معرض خطر قرار گیرد. حتی برخی ادعا میکنند افغانستان نمونهای آزمایشی برای خودمختاری استراتژیک اروپاییها بود. اما این ادعاها از این نکته غافل هستند که مشکل اروپا در افغانستان ناشی از ضعف توانمندیهای آنها نبود، بلکه در اصل اروپا تمایل نداشت که بیشتر از ایالات متحده در افغانستان باقی بماند. بنابراین دلیل اینکه اروپاییها بدون ایالات متحده به ماموریت خود در افغانستان ادامه ندادند و یا امنیت فرودگاه کابل را تامین نکردند این بود که آنها در واقع هیچ انگیزهای برای انجام آن نداشتند.
در طی چند سال گذشته بسیاری از تحلیلگران اروپایی و آمریکایی این حقیقت را فراموش کردهاند که انگیزه اصلی اروپاییها برای اعزام نیرو به افغانستان در واقع حمایت از ایالات متحده بعد از حادثه 11 سپتامبر بود. اعزام نیروهای اروپایی به افغانستان تنها پاسخی به درخواست متحدان ناتو جهت کمک و به تبعیت از ماده 5 بند دفاع جمعی ناتو بود. اگرچه نگرانی هایی نیز درباره حملات تروریستی در اروپا وجود داشت.
جدای از اینکه دیگر دلایل از جمله انگیزههای انساندوستانه تا چه حد برای اروپا مهم بودند، اروپاییها بدون آمریکا و بدون درخواست واشنگتن از آنها برای انجام ماموریت به افغانستان نرفتند. البته این به معنای آن نیست که بیانیه هایی مانند آنچه پیتر استراک، وزیر دفاع سابق آلمان در سال 2002 بیان میکردند مبنی بر اینکه “در هندوکش از امنیت آلمان محافظت میشود” اشتباه بوده است. با این حال هیچ دلیل محکمی برای باقی ماندن اروپا در افغانستان در صورت خروج آمریکا از این کشور وجود نداشت.
اما آیا به راستی اروپاییها میتوانستند ماموریت خود را بدون آمریکا ادامه دهند؟ احتمالا هنوز هیچ پاسخ روشن و قاطعی برای جواب به این سوال وجود ندارد. و اینکه آیا اروپاییها میتوانستند بدون کمک نیروهای نظامی آمریکا امنیت فرودگاه کابل را تامین کنند؟ تنها در صورت وجود زمان کافی میتوانستند این کار را انجام دهند.
در مجموع وقایع افغانستان باید زمینه ای برای بحث درباره نقاط ضعف و قوت قابلیتهای امنیتی و دفاعی اروپایی باشد نه زیر سوال بردن کلیت آن، همچنانکه نباید به بستری برای فراموشی خودمختاری استراتژیک اروپا تبدیل شود.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.