راهبرد روسیه در آسیای میانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
مرکز تحقیقات بحران و سیاست آنکارا- ANKASAMگزارش تحقیقاتی درباره سیاست راهبردی روسیه در آسیای میانه را منتشر کرد. روسیه از صدها سال قبل تاکنون برای گسترش نفوذ و سلطه خود در آسیای میانه متمرکز شده است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پنج کشور در آسیای میانه تشکیل شد و اعلام استقلال کردند. حکومت مسکو به رهبری ولادیمیر پوتین روسیه را از تراومای دوران جنگ سرد نجات داده و روسیه نیز بار دیگر توجه خود را برآسیای میانه متمرکز کرده است. منطقه آسیای میانه به علت منابع غنی طبیعی نه تنها روسیه بلکه توجه قدرت های بزرگ جهان را به خود جلب کرده است.

مرکز تحقیقات بحران و سیاست آنکارا با اساتید دانشگاه و کارشناسان برجسته منطقه مصاحبه هایی را درباره “سیاست راهبردی روسیه در آسیای میانه” انجام داده است:
دکتر امره اوزان مشاور سیاست خارجی ترکیه آنکسام ANKASAMدرباره سیاست روسیه درآسیای میانه گفت: روسیه آسیای میانه را به عنوان “کمربند حاشیه نزدیک /سرزمین حاشیه یا ریملند” خود می داند و تلاش می کند که مانع حضور آمریکا و سایر قدرت ها دراین منطقه شود. کشورهای آسیای میانه نیز نمی خواهند که با روسیه وارد تقابل شوند و همکاری با روسیه را به نفع خود می دانند. اما روابط روسیه با کشورهای آسیای میانه از لحاظ همکاری اقتصادی بسیار ضعیف است. برقراری روابط اقتصادی کشورهای آسیای میانه با غرب و چین فرصت های بیشتری برای این کشورها فراهم می کند. روسیه نمی تواند تنها با تکیه به “قدرت” به روابط موثری با کشورهای آسیای میانه ادامه دهد. زیرا کشورهای آسیای میانه به علت آنکه کشورهای مستقلی هستند مطالبات جدیدی را از روسیه درخواست خواهند کرد. چنانکه قزاقستان به عنوان کشور پیشتاز منطقه فهرست درخواست های خود را به مسکو اعلام کرده است. البته سیاست ضد روسی را دنبال نمی کند. کشورهای آسیای میانه منافع مستقل از منافع روسیه دارند و روسیه باید حقوق و منافع آنها را مد نظر قرار دهد. روسیه برای آنکه بتواند نفوذ خود را در دراز مدت در کشورهای آسیای میانه حفظ کند، باید روابط اجتماعی و اقتصادی خود با کشورهای منطقه را بهبود بخشد.
دکتر طغرل اسماعیل استاد روابط بین الملل “دانشگاه سوتچو امام” قهرمان ماراش گفت: روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم تلاش می کند که نفوذ خود را در جغرافیای سیاسی شوروی سابق حفظ کند. روسیه در قفقاز جنوبی چندان موفقیتی بدست نیاورد، اما در آسیای میانه به نسبتی موفق شده است که نفوذ خود را حفظ کند. زیرا کشورهای منطقه آسیای میانه از لحاظ جغرافیایی از غرب و ترکیه دور هستند. زیرا آسیای میانه در میان “مثلث روسیه، ایران و چین” قرار گرفته و با دلیل وجود دریای خزر با قفقاز و غرب قطع ارتباط زمینی دارد.
روسیه مایل به گسترش نفوذ ترکیه، آمریکا، اتحادیه اروپا در آسیای میانه و تبدیل شدن آنها به نقش آفرینان ژئوپلیتیک در منطقه نیست. بدین سبب در مسائل منطقه ای با چین همکاری می کند و به اجرای طرح های منطقه ای اهمیت زیادی قائل است. یکی از نمونه های این همکاری روسیه و چین، تشکیل سازمان همکاری شانگهای است. روسیه و چین تلاش می کنند که در چارچوب سازمان همکاری شانگهای اختلافات مرزی دوجانبه را حل کنند. سازمان همکاری شانگهای برای همکاری‌های چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شده‌است روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هندوستان و پاکستان عضو اصلی شازمان همکاری شانگهای؛ ایران، مغولستان، افغانستان و بلاروس عضو ناظر شازمان همکاری شانگهای هستند. پایه اصلی سیاست روسیه بر پایه “تشکیل سازمان اتحادیه اورآسیا” قراردارد.
اتحادیهٔ اقتصادی اوراسیا یک اتحادیهٔ اقتصادی میان‌دولتی شامل بلاروس، قزاقستان، روسیه، قرقیزستان و ارمنستان است. این اتحادیه حرکت آزاد کالاها، خدمات، سرمایه و نیروی کار را فراهم و سیاست‌های هماهنگی بین واحدها را در بخش‌های تعیین‌شده توسط توافق های بین‌المللی در اتحادیه دنبال می‌کند. قزاقستان برای حفظ استقلال خود اعلام کرده است که در همه اتحادهای منطقه ای تنها در بخش اقتصادی به همکاری خود ادامه خواهد داد و در نتیجه “اتحادیه همکاری اقتصادی اورآسیا” تشکیل شد. اما روسیه موفق شده است که با “تشکیل سازمان پیمان امنیتی جمعیCSTO ” کشورهای منطقه ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان وتاجیکستان را زیر چتر امنیتی گرد هم آورد.

 

سیاست ضد ترکیه و غرب روسیه در آسیای میانه به نفع چین است و چین در طرح های اقتصادی در منطقه روسیه را پشت سر گذاشته است. زیرا پکن نسبت به مسکو از لحاظ اقتصادی قدرتمند تر و از لحاظ جغرافیایی نیز به آسیای میانه نیز نزدیک تر است. همه عوامل مورد نظر به نفع چین رقم خورده است و چین به ویژه در بخش انرژی در منطقه سرمایه گذاری کرده و به حاکمیت انحصاری روسیه در آسیای میانه پایان داده است. چین به منبع جایگزین و مسیر صادرات منابع انرژی کشورهای آسیای میانه تبدیل شده است. روسیه در سالهای گذشته گاز طبیعی ترکمنستان را با نرخ کم خریداری و به قیمت گرانتر به کشورهای دیگر صادر می کرد. اکنون عشق آباد با پکن قراردادهای همکاری تجاری و انرژی امضا کرده است. چین دربخش انرژی منطقه و احداث خطوط لوله انتقال انرژی نفت و گاز سرمایه گذاری کرده است. اتحادیه همکاری اورآسیا با برخی مشکلات روبرو شده است و برخی اختلافات بین کشورهای عضو هنوز حل نشده است. برخی از گروه های افراطی سیاسی روسیه، علیه قزاقستان که پهناورترین و بزرگترین کشور همسایه روسیه است، ادعای ارضی دارند. چنین ادعاهایی اعتماد متقابل بین کشورهای همکاری اقتصادی اورآسیا را متزلزل می کند. بدین سبب روسیه با سیاست فعلی خود درقبال آسیای میانه نمی تواند به قدرت مسلط انحصاری در منطقه تبدیل شود. روسیه هرچه زودتر باید در سیاست خود درقبال آسیای میانه تجدید نظر کند. زیرا تاکتیک های سابق دیگر اثر ندارد. روسیه درباره گسترش روابط ترکیه با کشورهای آسیای میانه حسادت می کند. اما ترکیه در آسیای میانه سیاست محتاطانه در پیش گرفته و از تهدید و تحدید منافع روسیه در آسیای میانه خودداری می کند. سیاست های ضد ترکیه و غرب در آسیای میانه به روسیه ضرر می زند و به نفع چین به پیش می رود.
دکتر سعید یلماز کارشناس امنیتی ناتو و آمریکا و رئیس دانشکده مدیریت و اموراداری “دانشگاه اسن یورت” درباره سیاست روسیه در آسیای میانه گفت:
سیاست های روسیه در آسیای میانه جدا از تحولات بین المللی و دیدگاه رهبران روسیه نیست. بعد از پایان جنگ سرد، یک نوع خوش بینی محدود در راستای بهبود روابط روسیه و غرب به وجود آمد. روابط ناتو- روسیه پس از تشکیل شورای روسیه- ناتو در سال ۲۰۰۲ بهبود یافت. اما روسیه بعد از وقوع بحران اوکراین در سال 2014 میلادی، به طور رسمی در فهرست دشمنان ناتو قرار گرفت. پس از مدتی روابط حسنه روسیه و غرب جای خود را به جنگ قدرت بین قدرت های بزرگ جهان واگذار کرد و رقابت ژئوپلیتیک جدیدی بین روسیه و غرب به رهبری آمریکا آغاز شد. غرب در دوره بعد از جنگ سرد به صورت پنهان تلاش کرد که کمربند امنیتی در اطراف روسیه تشکیل دهد. اما غرب اکنون طرح محاصره و تحریم روسیه را به صورت آشکار اجرا و تلاش می کند که مانند دوران جنگ سرد، روند تضعیف روسیه راهبرد محاصره روسیه را در پیش گرفته است. طرح اجرایی ” یک کمربند و یک راه چین” نیز روسیه را هم در آسیای میانه تا دریای سیاه و هم تا منطقه شمالگان تحت محاصره قرار داده است. رهبران روسیه نیز تلاش می کنند که مسکو را در بین قدرتهای بین المللی به صاحب اختیار و نقش آفرین راهبردی تبدیل کنند و هم به استثنای اروپای شرقی، نفوذ خود را در جغرافیای سیاسی شوروی سابق گسترش داده و حفظ کنند. بدین سبب روسیه ورود و نفوذ قدرتهای خارجی به قفقاز و آسیای میانه به عنوان نفوذ قدرت های دشمن تلقی می کنند.
روسیه سیاست خود در آسیای میانه را در سال 1924 تبیین و تدوین کرد و نام این منطقه را که ترکستان نام داشت به آسیای میانه تبدیل کرد. اتحاد جماهیر شوروی در راستای راهبرد “ملت سازی” ترک ها را به صورت “دولت-ملت” ها با نام های مختلف ساماندهی و آنها را از همدیگر جدا و منطقه ترکستان را تجزیه کرد. دولت های ترک آسیای میانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را اعلام کردند، اما به علت عدم توان ظرفیت اداره امور کشور به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر روسیه قرار گرفتند. روسیه نیز مانند همیشه برای گسترش نفوذ خود سیاست ایجاد تنش بین کشورهای منطقه و حمایت از طرفین درحال تنش و فروش سلاح به هر دو طرف درگیری و تنش اقدام می کند. در راستای همین سیاست کشورهای ترک آسیای میانه مانیفست خود را در سمت فلش مسیر حرکت که روسیه نشان می دهد ، تدوین کرده اند. در غیر این صورت رژیم های حاکم سرنگون و رژیم وابسته و پیرو صادق به مسکو حاکم می شود. روسیه شبکه اطلاعاتی “ک گ ب” میراث اتحاد جماهیر شوروی را در کشورهای ترک آسیای میانه فعال نگه داشته است. روسیه در تعیین وزیران و ژنرال های ارتش های کشورهای ترک زبان نقش تعیین کننده و اجباری دارد.

 

واقعیت این است که جامعه 280 میلیون نفری جهان ترک به نسبت زیادی اسیر شانتاژ های روسیه شده است. دور بودن جهان خارج از لحاظ فیزیکی از منطقه آسیای میانه و تفاوت های ساختار فرهنگی کشورهای مزبور، نفوذ غرب در آسیای میانه را دشوارتر کرده است. اما چین با احیا جاده ابریسم از جغرافیای آسیای میانه تا دریای سیاه، به حریم تحت تاثیر روسیه بدون سرو صدا نفوذ کرده و به قدرت موثر و تاثیرگذار در منطقه تبدیل شده است. پیش بینی می شود که روسیه در بیست سال آینده با نقطه عطف جدیدی روبرو خواهد شد. روسیه برای آنکه بتواند ابرقدرتی خود را حفظ کند به دو عامل موثر نیاز دارد: یکی از آنها تقویت توان نیروی انسانی و جمعیتی و دیگری رشد و توسعه اقتصادی است. روسیه 142 میلیون نفر جمعیت دارد و حدود سی میلیون نفر جمعیت فدرال روسیه مسلمان و یا ترک زبان هستند. روسیه تنها با صادرات منابع انرژی و سلاح نمی تواند این منطقه را در دراز مدت تحت کنترل خود نگه دارد. در آینده در آسیای میانه دولت های ترک مهر خود را بر تعیین سرنوشت منطقه خواهند زد. کشورهای ترک آسیای میانه در سالهای اخیر در بخش فرهنگی و اقتصادی به پیشرفت هایی دست یافته اند. ترکیه باید به موتور مدرنیزه شدن و رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی منطقه تبدیل شود و روند تقویت اتحاد منطقه ای بیش از پیش افزایش یابد.
دکتر فخری ارن ال سرتیپ بازنشسته درباره سیاست روسیه در آسیای میانه گفت: آسیای میانه به صحنه رقابت روسیه، چین و آمریکا تبدیل شده است. روسیه در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین در مبارزه با چین و آمریکا پیشتاز گسترش نفوذ در منطقه است. روسیه آسیای میانه را حیاط خلوت خود می داند و تلاش می کند که نفوذ خود را افزایش داده و تقویت کند. روسیه برای اجرای سیاست های خود در آسیای میانه از مسائل ایدئولوژیک دوری گزیده و تابع تغییر شرایط برای حفظ منافع خود سیاست نئو رالیست را پیگیری می کند.
ولادیمیر پوتین هنگامیکه انتخاب شد و حکومت تشکیل داد، تاکید کرد:” ما در آسیای میانه حضور افغانستان دوم را نمی پذیزیم و باید مراقب اوضاع شویم.” سخنان مزبور پوتین محور اصلی سیاست روسیه در آسیای میانه است. بیانات پوتین خطاب به جامعه دولت های همسود، جنبه دوم اولویت پوتین را در سیاست های روسیه در آسیای میانه نشان می دهد. روسیه در کشورهای آسیای میانه تعداد زیادی پایگاه نظامی دارد. روسیه همچنین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، سازمان همکاری اقتصادی اروآسیا ، اتحادیه گمرکی، سازمان پیمان امنیت جمعی نیز در آسیای میانه نفود و حضور فعال دارد و این روند نشان می دهد که مسکو سیاست تسلط بر کشورهای آسیای میانه را با قدرت تمام ادامه می دهد. روسیه کشورهای آسیای میانه را منطقه حاشیه نزدیک به خود می داند و نیت خروج از منطقه را ندارد و اجازه نیز نمی دهد که موقعیت روسیه در منطقه تضعیف شود. البته روند امور مانند سابق چندان مطابق اهداف روسیه به پیش نمی رود. روابط کشورهای آسیای میانه با روسیه در سطوح مختلف درحال تاثیرگذاری متقابل است. در دوران شوروی تلاش شد که روابط کشورهای منطقه با شوروی برقرار شود و در بعد ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز تلاش شد که روابط مزبور ادامه داشته باشد، اما تاثیر و نفوذ روسیه در حال از بین رفتن در منطقه است. چنانکه قزاقستان و ازبکستان به جای الفبای کریل الفبای لاتین را انتخاب کردند و قزاقستان در بحران سوریه تحت عنوان” مذاکرات آستانه” نقشموثری برعهده گرفت. نورسلطان نظر بایف نیز ” نظریه اتحادیه اورآسیا ” را مطرح کرد و ازبکستان نیز عضویت خود را در سازمان پیمان امنیتی جمعی به رهبری روسیه تعلیق کرد. بدین ترتیب مداخلات روسیه در آسیای میانه دشوارتر خواهد شد. روسیه ، “طرح یک کمربند و یک راه چین” و اهمیتی را که چین به آسیای میانه قائل است، تهدیدی علیه منافع و امنیت ملی خود می داند.

خلوصی کلیچ سفیر بازنشسته درباره سیاست روسیه در قبال کشورهای آسیای میانه گفت: روسیه بعد از عضویت قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان در سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری اقتصادی اوراسیا تلاش می کند که ازبکستان را نیز برای عضویت در این تشکلها توجیه و قانع کند. مسکو درصدد است که کشورهای آسیای میانه را تحت کنترل و تسلط خود قرار دهد. برخی از محافل ملی گرای افراطی در روسیه با شعارهای پوپولیستی در کشورهای منطقه آسیای میانه بی ثباتی و تنش ایجاد می کنند. مثلا چند ماه قبل برخی از سیاستمداران مشهور روسیه، با اشاره ضمنی به قزاقستان با شعارهای پوپولیستی مدعی شدند که قزاقستان بخشی از اراضی روسیه است. اما قزاقستان با مرزهای فعلی خود به عضویت رسمی سازمان ملل متحد درآمده است. در نتیجه ادعای ارضی محافل سیاسی ملی گرای افراطی روسیه علیه قزاقستان غیر مشروع و خلاف حقوق بین المللی است. اما محافل سیاسی قزاقستان نگران ادعاهای ارضی روسیه علیه خود هستند. کرملین انتضار دارد که شوکت میزیایف رئیس جمهور ازبکستان نیز سیاست مثبتی در قبال روسیه در پیش گیرد. اما ازبکستان نمی خواهد که سیاست خارجی و امنیتی خود را با مرکزیت روسیه طراحی و اجرا کند. رفتار سرد کشورهای آسیای میانه و قفقاز در قبال روسیه باعث شده است که مسکو تهدید کند که اتباع کشورهای آسیای میانه را اخراج و به کشورهای خود بازخواهد گرداند. چنانکه گفته می شود که مسکو می خواهد 120 هزار آذری شاغل در فدراسیون روسیه را اخراج کند. روسیه مدعی است که اتباع کشورهای آسیای میانه به صورت قاچاقی در روسیه کار می کنند و ممکن است که آنها را اخراج کند. بدین ترتیب روسیه سیاست اعمال فشار را در پیش گرفته است. البته جمعیت روسیه در حال کاهش است و به کارگران آذری و کشورهای آسیای میانه نیاز مبرم دارد.
در نهم اردیبهشت بین قرقیزستان و تاجیکستان درگیری مرزی بوجود آمد و ده ها نفر کشته و مجروح شدند. وزارت خارجه تاجیکستان روز جمعه ۱۰ اردیبهشت اعلام کرد که آتش بس اعلام شده است و در اول ماه مه 2021 میلادی نیروهای نظامی دو کشور از مرزهای مشترک عقب نشینی کردند. مسکو به علت آنکه با هر دو کشور روابط راهبردی دارد و در هر دو کشور پایگاه نظامی مستقر کرده است، از دخالت در درگیری نظامی قرقیزستان و تاجیکستان خودداری کرد. قرقیزستان و تاجیکستان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه هستند. روسیه در وضعیتی نیست که روابط سیاسی و نظامی ترکیه با کشورهای آسیای میانه را خدشه دار کند و برهم بزند. زیرا روسیه تلاش می کند که همکاری خود را با ترکیه ادامه دهد. روسیه همچنین نقاط مشترک قومی و نژادی، زبانی، دینی و فرهنگی ترکیه با کشورهای ترک آسیای میانه و جمهوری آذربایجان رانادیده نمی گیرد.

گورکان دمیر روزنامه نگار و نماینده اولوسال کانال وابسته به حزب وطن درباره سیاست روسیه در قبال آسیای میانه گفت: محور اقتصاد جهان به سوی شرق منتقل شده است و هریک از کشورهای آسیای میانه به عنصر مهم و تاثیرگذاری تبدیل شده اند. برخی از این کشورهای آسیای میانه از معادن غنی و انرژی نفت و گاز و اراضی حاصل خیز برخوردار هستند. حتی اهمیت مرزهای جغرافیایی سیاسی کشورهای آسیای میانه نیز قابل توجه است. روابط روسیه با کشورهای آسیای میانه از دوران سزار روس ادامه دارد. همکاری روسیه با کشورهای آسیای میانه به ویژه در بخش همکاری اقتصادی و منابع نفت و گاز در سطح خوبی گسترش یافته است. مسکو علاوه بر منافع اقتصادی و تجاری، به حفظ حقوق اقلیت های روس تبار در کشورهای آسیای میانه توجه خاصی نشان می دهد. هر دو جنبه هنوز از اهمیت زیادی برخوردار است. روسیه در شرایطی که تحت تحریم و محاصره جبهه آتلانتیک قرار دارد، همکاری روسیه با کشورهای آسیای میانه از لحاظ حفظ امنیت ملی روسیه نیز اهمیت زیادی دارد. روسیه، اقدامات و سیاست های بی ثبات سازی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی را برطرف و خنثی خواهد کرد. بدین سبب مسکو تلاش می کند که با اقدامات سازنده، اختلافات مرزی و غیره بین کشورهای آسیای میانه را به روش مسالمت آمیز حل و همکاری منطقه ای را تقویت کند. روسیه می داند موقعیت جغرافیایی کشورهای آسیای میانه به عنوان سرپل ارتباطات و از لحاظ برقراری ارتباط پاکستان، هندوستان و افغانستان با کشورهای اروپایی و آفریقایی از اهمیت راهبردی برخوردار است. کشورهای منطقه آسیای میانه از لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی، راه تنفس روسیه محسوب می شوند. اگر روسیه نمی خواهد که راه تنفسی خود قطع شود، باید علاوه بر پایتخت های کشورهای آسیای میانه با پکن و آنکارا نیز روابط حسنه داشته باشد و به همکاری راهبردی با آنها ادامه دهد. ترکیه با تکیه طرح “گشایش نوین به سوی آسیا” برپایه گسترش همکاری با کشورهای آسیایی، نهادهای منطقه ای و بین المللی و مردم سالاری و تشکل های غیر دولتی صلح محور آسیایی از یک سو و طرح ” یک کمربند و یک راه چین” از سوی دیگر نفوذ و فعالیت خود را در آسیای میانه و قفقاز تقویت کرده اند. این روند، شرایط را برای گسترش همکاری در راستای مقابله موثر با گسترش نفوذ آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه فراهم خواهد کرد. هدف گسترش روابط بین کشورهای آسیایی، پایان دادن به حاکمیت دلار، گسترش تجارت برپایه مبادلات با واحد های پول های ملی است. همکاری نظامی کشورهای مزبور در زیر چتر سازمان همکاری شانگهای نیز اهمیت زیادی دارد و ترکیه باید برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای اقدام کند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟