اقدامات پرشتاب امنیتی روسیه در واکنش نسبت به گرجستان در سال 2008 نشان میدهد که هنوز قدرتهای بزرگ یکی از نیروهای موثر در تغییر و مدیریت شکلبندی ژئوپلیتیکی قفقاز محسوب میشوند. واقعیتهای منطقهای بیانگر آن است که موضوعاتی همانند چگونگی بهرهگیری از منابع فسیلی و فرآیندهای ارتباطی میتواند زمینههای لازم برای تحرک ژئوپلیتیکی را به وجود آورد. در سومین دهه قرن 21، ایالاتمتحده از سازوکارهای «مهار نیابتی» در ارتباط با ایران بهره گرفته است. نظریه مهار نیابتی بیانگر این واقعیت است که برخی از کشورهای منطقهای و نیروهای هویتی تلاش دارند تا محدودیتهای ژئوپلیتیکی برای قدرت منطقهای ایران ایجاد کنند. واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقهای ایران در مهرماه 1400 بیانگر این واقعیت است که نشانههایی از «محاصره ژئوپلیتیکی» در حال ظهور و گسترش است. بعد اول محاصره ژئوپلیتیکی را بحران افغانستان و ظهور طالبان تشکیل میدهد. طالبان در زمره نیروهای جهادی محسوب میشود که زیرساخت هستیشناسانه آنان را مجموعههای عربافغانی دهه 1980 و مجاهدین افغان شکل داده است. اگرچه گروههای هویتی در دورانهای مختلف تاریخی در وضعیت دگردیسی و برساختگی قرار میگیرند، اما عناصر هستیشناسانه آنان یعنی انگارههای تکفیری و مقابله با اندیشه و هویت ایرانی بخش اجتنابناپذیر آن را تشکیل میدهد. بعد دوم تهدید امنیت منطقهای ریشه در «توافق ابراهیم» دارد. شکلبندی کنش کشورهای عربی و اسرائیل زمینه ظهور تهدیدات دیگری را به وجود آورد که انعکاس آن را میتوان در حضور وزیر خارجه اسرائیل در بحرین و بازدید از «مقر ناوگان پنجم دریایی فرماندهی مرکزی آمریکا» دانست. وزیر خارجه اسرائیل نظریه رویارویی سهجانبه آمریکا، اسرائیل و کشورهای جهان عرب با ایران در محیط منطقهای را تکرار نمود. بعد سوم ژئوپلیتیک تهدید در مقابله با ایران در قفقاز شکل گرفته است. متاسفانه نهادهای امنیتی و راهبردی ایران در سال 1399 وقوف چندانی نسبت به شکلبندی و ماهیت تحرک نظامی و ژئوپلیتیکی ترکیه و آذربایجان در قرهباغ (آرتساخ) نداشتند. واقعیت آن است که ضرورتهای راهبردی ایران ایجاب میکند که مدل رفتاری جمهوری اسلامی براساس سازوکارهای «کاردینال ریشیلو» باشد. کاردینال ریشیلو برخلاف آموزههای دینی و براساس ضرورتهای ژئوپلیتیکی و راهبردی فرانسه به ائتلاف با پروتستانها در برابر اسپانیای کاتولیک مبادرت نمود. چنین رویکردی محور اصلی اندیشه ژئوپلیتیک برای امنیتسازی و تامین منافع ملی خواهد بود. شاخصها و فرآیندهای تاریخی تاثیر خود را بر پویشهای امنیت منطقهای ایران بهجا میگذارد. به همین دلیل است که در تبیین فرآیندهای سیاستگذاری امنیت منطقهای قفقاز، موضوعات جغرافیایی فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. نظریهپردازان امنیت راهبردی بر این موضوع تاکید دارند که اگر منطقهای در وضعیت تقاطع فرهنگهای متنوع قرار گیرد، در آن شرایط با مشکلات امنیتی روبهرو خواهد شد. بنابراین درک واقعیتهای محیط امنیت منطقهای قفقاز نیازمند آن است که وقوف فراگیر و همهجانبه از واقعیتهای کنش منطقهای بازیگرانی همانند جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، منطقه خودمختار نخجوان، منطقه مستقل ناگورنو- قرهباغ، آجاریا، آبخازیا و اوستیا حاصل شود. موضوعات هویتی و ژئوپلیتیکی قفقاز تاثیر خود را بر الگوی تنش رفتاری آذربایجان و ترکیه در مقابله با ایران بهجا گذاشته است. چنین فرآیندی بهگونه اجتنابناپذیر روندهای امنیتسازی ایران را تحتتاثیر قرار داده است. چنین فرآیندی نشان میدهد که بسیاری از شاخصهای ژئوپلیتیکی و راهبردی منطقه قفقاز مربوط به نقشآفرینی گروههای هویتی و قومی میباشد. موضوعاتی همانند طبقه، نژاد، جنسیت و مذهب در زمره «عناصر تفاوت» طبقهبندی میشود. جمهوری آذربایجان بدون اینکه موفقیتی داشته باشد، در جنگ خود با ارمنستـان مورد حمایـت روسیه، به دنبـال کمک نظامـی و دیپلماتیـک از ایالات متحـده بـود و حتی پایگاههـای نظامـی را در خـاک خـود به دو کشور ایالات متحـده و ترکیه پیشنهـاد داده بـود. اگرچه روابط کشورهای جهان غرب و روسیه در سالهای 1995 تا 2009 براساس نشانههایی از همکاری تاکتیکی قرار داشت، اما رقابتهای منطقهای با جهتگیری ژئوپلیتیکی چنین فرآیندی را تغییر داده است. موضوع اصلی روابط بینالملل در محیطهای منطقهای در سالهای بعد از جنگ سرد را میتوان براساس تفاوت در روابط بینالملل تبیین نمود.
تفاوت زمینههای تضاد ژئوپلیتیکی و امنیتی را اجتنابناپذیر میسازد. بحران امنیتی قفقاز زمینه گسترش تضادهای ژئوپلیتیکی علیه ایران را فراهم میسازد. انگاره سیاسی و راهبردی ایران در محیط منطقهای معطوف به سازماندهی دولت قوی میباشد. درحالیکه ایالاتمتحده، ترکیه، اسرائیل، پاکستان و عربستان از سازوکارهای شکلگیری و تداوم دولت ضعیف در منطقه حمایت به عمل میآورد «دولت ضعیف» و همچنین «دولتهای ورشکسته» را باید حامل بحران منطقهای در قفقاز دانست. در این فرآیند، ترکیه، ایران و عربستان نیز حکایتهای خاص خود را در سازماندهی فرآیندهای امنیت منطقهای دارا میباشند. نقشیابی اسرائیل و بسیاری از بازیگران موازنه نیابتی در راستای محدودسازی قدرت منطقهای ایران قرار دارد. بحران آذربایجان بیانگر آن است که چالشهای ژئوپلیتیکی همواره میتواند زمینه لازم برای اثربخشی بازیگرانی را به وجود آورد که از قابلیت لازم برای بحرانسازی برخوردارند. بحران میتواند چالشهای بیشتری را برای ما به وجود آورد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.