درست است که دولت جو بایدن برای گفت وگو درباره شروط بازگشت ایالات متحده آمریکا به توافق هستهای وارد مذاکرات غیرمستقیم با ایران شد و اظهاراتی رسمی درباره تکمیل جوانب فنی مذاکرات به میان آمد؛ اما تصمیم سیاسی برای این بازگشت هنوز از سوی دولت بایدن اتخاذ نشده است. این امر علل گوناگونی دارد؛ اما عامل اسرائیلی چه بسا مهمترین و قدرتمندترین آنها باشد.
برای ناظر روند مذاکرات وین آسان است که متوجه شود دولت بایدن تلاش زیادی برای مد نظر قرار دادن منافع متحدان خود به ویژه اسرائیل انجام داد و وقتی با موضع سرسختانه ایران روبه رو شد، تلاش کرد اسرائیل را متقاعد کند که منافعش در توقف تلاش برای تخریب این مذاکرات است و بازگشت آمریکا به توافق تنها گزینهای است که میتواند نه تنها عدم دستیابی ایران به سلاح اتمی را تضمین کند بلکه همچنین فضا را برای مذاکرات بعدی درباره مسائل دیگر از جمله برنامه موشکی ایران آماده میکند. گواه ما در اینجا سفرهای فروان متقابل مقامات اسرائیلی و آمریکایی است؛ اما روشن است که این سفرها اسرائیل را کاملا متقاعد نکرد.
به نظر میرسد وقوع بحران اوکراین و تبدیل شدنش به اولویت شماره یک دولت بایدن در دو ماه اخیر به نفع دولت اسرائیل بوده است. اسرائیل در ابتدا تظاهر کرد موضع بیطرفی اتخاذ کرده است حتی برای میانجیگری میان روسیه و اوکراین تلاش کرد؛ اما این مسئله دولت بایدن را بسیار ناراحت کرد و باعث شد بر دولت اسرائیل به منظور تغییر موضع فشار وارد آورد تا به این ترتیب اسرائیل را وادار کند به درخواستهای اوکراین برای در اختیار گذاشتن تسلیحات پیشرفته و سامانههای تجسسی پاسخ مثبت دهد.
به نظر میرسد دولت بنت تحولات شتاب زده اوکراین را فرصتی برای چانه زنی و تلاش برای متقاعد کردن دولت بایدن به منظور عدم عجله برای بازگشت به توافق اتمی یافته است. به ویژه بعد از این که متوجه شد دولت آمریکا مصمم به شکست پوتین در عرصه اوکراین است. اگر این نتیجه گیری درست باشد تا حدودی علل توقف مذاکرات وین بعد از تشدید بحران اوکراین را توضیح میدهد.
از سوی دیگر بعید نیست هم زمان ایران احساس کرده باشد اسرائیل علت اصلی توقف مذاکرات کنونی وین است و چه بسا عملا موفق شده است دولت بایدن را متقاعد کند تصمیم بازگشت به توافق را به تاخیر بیندازد و این موفقیت چه بسا گامی در راه سوق دادن دولت بایدن برای دست برداشتن از ایده بازگشت به توافق اتمی و سپس باز کردن درها به روی احتمال تشدید درگیری در منطقه باشد.
اخیرا شبکه «الجزیره» خبرهایی منتشر کرده است که میگوید ایران از طریق یک میانجی اروپایی به اسرائیل پروندهای را ارسال کرده که دربردارنده تصاویر و نقشه انبارهای تسلیحات اتمی، بیولوژیکی و شیمیایی اسرائیل است و تاکید کرده که این تصاویر زمینی و نه هوایی است.
چنانچه این خبر درست باشد در هر حال بخشی از جنگ اطلاعاتی و روانی رو به افزایش دو طرف است و معنای آن این است که ایران چه بسا به اطلاعاتی درباره احتمال شکست مذاکرات وین و عقب نشینی آمریکا از بازگشت به توافق دست یافته است؛ یعنی امری که احتمالا اسرائیل را به تفکر درباره ازسرگیری اقدامات خربکارانه در ایران و چه بسا انجام عملیات نظامی علیه تاسیسات اتمی این کشور تشویق میکند.
بنابراین ایران خواسته پیام مضاعفی ارسال کند با این مضمون که از یک سو بیشتر مواضع حساس و سری اسرائیل در معرض دید دستگاه اطلاعات ایران قرار گرفته است و این دستگاه هر وقت بخواهد میتواند به هر مکانی در اسرائیل دسترسی داشته باشد و از سوی دیگر این تاسیسات و انبارها هدف اصلی حملات ایران خواهد بود، درصورتی که اسرائیل دست به اقدامات تحریک آمیز علیه ایران بزند به ویژه اگر تصمیم بگیرد علیه تاسیسات اتمی ایران دست به اقدام نظامی بزند.
جنگ جهانی کنونی در عرصه اوکراین هنوز همه اسرار و پیامدهای خود را فاش نکرده؛ اما از روند آن به نظر می رسد که ابعاد ژئوپلیتیک و استراتژیک عظیمی دارد که مربوط به قدرت های مختلف جهانی و منطقه ای است که در صفحه شطرنج بین المللی با یکدیگر در تعامل هستند.
از این رو به نظر میرسد آمریکا مصمم است که روسیه را از دستیابی به هر پیروزیای، حتی محدود، در جنگ با اوکراین بازدارد و حتی با تمام ابزارهای ممکن تلاش کند تا در صورت امکان، روسیه را شکست دهد. در این راستا اسرائیل یعنی نزدیک ترین متحد آمریکا چیزی برای ارائه به اوکراین دارد که آمریکا را خشنود میکند؛ اما هم زمان منافع مهمی به ویژه در سوریه با روسیه دارد و این امر باعث میشود قبل از اتخاذ تصمیم درباره جانبداری از اوکراین و پیوستن به ائتلاف غرب علیه روسیه تردید کند.
با این وجود کاملا بعید نیست اسرائیل این تصمیم دشوار را اتخاذ کند به ویژه اگر بهای آن تغییر موضع آمریکا درخصوص بازگشت به توافق هستهای باشد.
اگر این امر اتفاق افتد، انتظار میرود خاورمیانه وارد گرداب جدیدی شود که ممکن است منطقه را در آستانه جنگ منطقهای گسترده قرار دهد. آیا جنگ کنونی اوکراین بخش کوچکی از کوه شناور یخ است و قسمت پنهان آن بزرگتر است؟