در تازه ترین تحول، امارات روز چهارشنبه هفته گذشته به عنوان نخستین کشور عربی رسما کنسولگری خود را در شهر «العیون» یکی از بزرگترین شهرهای «صحرای غربی»، منطقه مورد مناقشه بین مغرب و جبهه پولیساریو، افتتاح کرد.[1] در مراسم افتتاح این کنسولگری «ناصر بوریطه» وزیر خارجه مغرب و «سعید احمد الظاهری» سفیر امارات در مغرب حضور داشتند. «محمد ششم» پادشاه مغرب این تصمیم امارات را تصمیم تاریخی در راستای حمایت از تمامیت ارضی مغرب، توصیف کرد. تاکنون ۱۵ کشور آفریقایی کنسولگری خود در صحرای غربی را افتتاح کردهاند. این اقدام که در چارچوب گسترش روابط ابوظبی با مغرب قابل تفسیر است، همچنین بخش دیگری از پروژه نفوذ امارات در شمال آفریقاست.
در این میان ابوظبی شیوههای مختلفی برای افزایش حضور در رقابتهای ژئوپلتیکی آفریقا تدارک دیده است که شامل اتحاد سیاسی، کمکهای اقتصادی، سرمایهگذاری، توافقنامههای نظامی و قراردادهای تجاری میباشد. معالوصف اگرچه چشمانداز و هدف استراتژیک امارات تبدیل شدن به قدرت برتر منطقهای است، اما مجموعهای از محاسبات، سیاست خارجی امارات را در شاخ آفریقا شکل می دهد.
اهمیت بنادر و تجارت دریایی در راهبرد امارات
شهرهای بندری خلیج فارس از سابقه طولانی ارتباط با آفریقا برخوردار بودهاند و محور آن تجارت دریایی بوده و مربوط به دوره قبل از شکل گرفتن اتحاد امارات به عنوان یک دولت ملی است. مدل توسعه اقتصادی امارات که بر مبنای جذب سرمایهگذاری خارجی، فروش نفت و تبدیل شدن به مرکز تجارت و فاینانس در سطح منطقهای است به طور گریزناپذیری به توسعه بنادر و دسترسی به آبهای آزاد گره خورده است. این مدلی است که در آن آزادی دریانوردی دریایی از دوگذرگاه استراتژیک باب المندب و تنگه هرمز باید تضمین شده باشد. این درحالی است که این دو تنگه استراتژیک و شاهراه حیاتی برای امارات و حتی اقتصاد جهانی، به راحتی در مقابل تانکرهای نفت و سایرکشتی های باری بسته میشوند. لذا برای امارات داشتن دولتهای دوست و حتی متحد در امتداد دالان دریای سرخ یک اولویت استراتژیک است. تعجب آور نیست که یکی از اولین قراردادهای غول تجاری اماراتDP World(شرکت جهانی بنادر دبی) در خارج از کشور در جیبوتی بود، جایی که در سال 2006 شروع به توسعه بندر دوراله کرد.
ابوظبی همچنین مراقب امنیت کانال سوئز بوده است، بویژه از جمله زمانی که در اواسط سال 2010 دزدی دریایی در دریای سرخ و دروازه جنوبی کانال سوئز به خطری برای محمولههای نفتی و کانتینرهای باری اماراتی تبدیل شد. امارات در سومالی یک نیروی پلیس دریایی را در منطقه نیمه خودمختار پونتلند آموزش داد و آزمایش عملیات ضد تروریسم علیه شورشیان اسلامگرای الشباب را آغاز کرد.
اما از سال 2011 و شکلگیری تحولات بهار عربی در کشورهای شمال آفریقا و حاشیه دریای سرخ توجه و حساسیت ابوظبی بیش از پیش به تحولات این منطقه جلب شد. تحولات یمن برای منافع اقتصادی امارات مجموعهای از تهدیدات و فرصتها را شامل میشد. از یکسو ابوظبی نسبت به کنترل حوثیهای طرفدار ایران بر تنگه استراتژیک بابالمندب بسیار نگران بود، لذا پس از شکلگیری ائتلاف نظامی با ریاض، آنها بازپسگیری خطوط ساحلی غربی و جنوبی یمن را در اولویت قرار دادند.
اما از طرف دیگر امارات همواره به جزایر و بنادر جنوبی یمن در اطراف دریای سرخ که به طور بالقوه رقیب مهم بنادر امارات هستند توجه داشته است. پیشبرد اهداف در یمن در ابتدای راه ملتزم توجه به کشورهای شاخ آفریقا بود. بر اساس سازمان ملل درگزارشی که در سال 2018 منتشر شد اعلام کرد “عربستان و امارات متحده عربی به دنبال پرداخت پول به اریتره برای کمک به مقابله با کمپین ضد حوثیها در یمن هستند تا به این ائتلاف اجازه استفاده از آبهای منطقهای، حریم هوایی و زمینی در اقدامات نظامی علیه حوثیها را بدهد. مقامات اریتره بندر عصب را برای ۳۰ سال به امارات اجاره دادهاند که بر اساس این توافق امارات در حال ساخت یک پایگاه نظامی دریایی و یک فرودگاه در این بندر است.
همچنین نقش تجارت دریایی در اتحادهای امارات با دیگر کشورهای آفریقایی نیز قابل ردگیری است. امارات در آفریقا از طریق بازوی مهمش یعنی شرکت جهانی بنادر دبی فعالیت می کند. این شرکت هم اکنون فعالیت خود در سنگال را برای ساختن و راه اندازی بندر “دوفیوچر” در شهر داکار و نیز موزانبیک و سومالی لند و رواندا و الجزایر توسعه می دهند. امارات سال گذشته نیز توافقنامه هایی را با مالی برای ایجاد تاسیسات پشتیبانی و لجستیکی و با جمهوری کنگوی دموکراتیک برای توسعه و مدیریت بندر “میاه عمیقه” به ارزش یک میلیارد دلار بسته است.
در حالی که بیش از 25 درصد صادرات چین به کشورهای عربی از امارات عبور می کند بر اساس اعلام روزنامه ابوظبی به طرح یک کمربند –یک راه چین برای توسعه منافع اقتصادی خود در قاره آفریقا میاندیشد. این همکاری به روشنی در توافقنامه “شرکت جهانی بنادر دبی” و “شهرک کالاهای چین” در اواخر سال جاری میلادی تجلی مییابد. این همکاری درخصوص پروژه “بازار تجار” در منطقه آزاد جبل علی امارات به ارزش 150 میلیون دلار است تا تجارت سالیانه به خاورمیانه و آفریقا از این منطقه انجام شود.
تهدیدات امنیتی امارات در آفریقا
تحولات داخلی کشورهای عربی شمال آفریقا پس از خیزشهای مردمی سال 2011 و کشیده شدن پای رقابت ژئوپلتیکی قدرتهای منطقهای و بینالمللی به این عرصه، زنگ خطر را برای منافع امنیتی امارات حتی فراتر از منافع اقتصادی به صدا درآورده است. رویدادهایی که ابوظبی را به وادار به حضور پررنگتر در تحولات کشورهایی چون لیبی و مصر کرد.
نقشه حضور میدانی امارات عربی متحده در خاورمیانه
انقلابهای مصر و لیبی به حضور گسترده اسلام گرایان بویژه اخوان المسلمین در عرصه حکمرانی این کشورها انجامید در حالی که ابوظبی اخوان المسلمین را تهدید و دشمن اصلی خود به حساب میآورد، به ویژه که درگیریها در سراسر جهان عرب به طور فزایندهای بهم پیوسته به نظر میرسد و تحولات در یک منطقه سایر مناطق را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. با احساس خطر از قدرتگیری اخوانیها امارات سیاست خارجی مداخله جویانهتری را شکل بخشید و مانند عربستان سعودی و قطر، از متحدان خود در لیبی، مصر و جاهای دیگر حمایت کرد.
بعد از سرنگون شدن حکومت قذافی در لیبی جنگ قدرت بین دولت وفاق ملی به رهبری اخوانیهای مورد حمایت ترکیه و قطر از یکسو و پارلمان طبرق در شرق لیبی به رهبری ژنرال حفتر مورد حمایت عربستان و امارات و مصر از سوی دیگر بر تحولات این کشور سایه انداخت. در این میان دو کشور ترکیه و امارات به شکل بسیار واضحتری از دیگران در حال حمایت از طرفهای مورد نظر خود در این جنگ هستند.
بحران خلیج فارس در سال 2017، که باعث قطع روابط عربستان، امارات، بحرین و مصر با قطر شد، رهبران دو طرف اختلاف را به افزایش رقابت برای گسترش اتحادهای منطقهای خود بویژه در شاخ آفریقا سوق داد.در سال 2018، امارت با افتتاح شش سفارتخانه دیگر در این قاره شمار سفارتخانههای خود را به بیش از 12 مورد رساند.
رقابت بین امارات و عربستان از یک سو و قطر از سوی دیگر به سومالی نیز سرازیر شد و اصطکاک بین رهبران موگادیشو و سومالی را تشدید کرد. همچنین در سال 2018 امارات نقش مهمی در توافق صلح میان اریتره و اتیوپی برای پایان دادن به جنگ 20 ساله ایفا کرد. سفر غیر منتظره ولی عهد ابوظبی به ادیس آبابا در خرداد 1397 و کمک مالی۳ میلیارد دلاری به این کشور تلاشی بود از سوی امارات تا اتیوپی را در صف هم پیمانان خود قرار داده و از محور ترکیه و قطر دور نگه دارد، چرا که اتیوپی قراردادهای اقتصادی و نظامی بسیاری با این۲ کشور امضا کرده است.
موضوع رقابت با محور اخوانی در آفریقا بویژه وقتی برای امارات حساستر خواهد شد که با تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن بایدن، گرایش کاخ سفید برای نزدیک شدن به قطر و حمایت از دولت وفاق ملی مورد پذیرش سازمان ملل افزایش نیز خواهد یافت و این موضوع میتواند به چالشی بزرگ برای منافع امنیتی امارات تبدیل شود.
روند تقویت نفوذ امارات در آفریقا
با توجه به منافع امنیتی و اقتصادی که موجب تقویت جایگاه آفریقا در سیاست خارجی امارات شده است، ابوظبی در تلاش برای تقویت نفوذ و حضور خود در این منطقه بویژه از طریق قدرت نرم میباشد. در واقع امارات بازوهای خود در قاهره آفریقا را در پوشش شراکتهای اقتصادی گسترش میدهد. یکی از راههای افزایش نفوذ امارات بخش بانکداری بوده است؛ خصوصا از طریق بانک اسلامی دبی که فعالیتش در دو سال اخیر در کشور کنیا و چند کشور دیگر توسعه یافته است.
بر اساس گزارش روزنامه الاخبار امارات پیش بینی میکند که میزان سرمایه گذاری اش در آفریقا در سال 2020 در سایه افزایش وام گرفتن کشورهای این قاره و رشد پروژه های زیربنایی به ویژه در بخش های انرژی، انرژی های نو، بهداشت، آموزش، کشاورزی، راه آهن، جاده، تجارت و مناطق پشتیبانی و لجستیکی افزایش یابد، چرا که بانک توسعه آفریقا ارزیابی میکند که فقط ساختار زیربنایی آفریقا نیاز به سرمایه گذاری 130 تا 170 میلیارد دلاری دارد.
برای نمونه ابوظبی سرمایهگذاری در بخش نفت نیجریه را آغاز کرده است که با هدف استفاده از نیجریه به عنوان قطب فروش بنزین به سایر کشورهای غرب آفریقا میباشد.علاوه بر این، امارات در موزامبیک حدود سه میلیارد و سیصد میلیون دلار در 52 پروژه در بخش های زراعی و آموزش و نفت و سایر آنها سرمایه گذاری کرده است.
همچنین ابوظبی از پروژه های انرژی های تجدید پذیر در جمهوری سیشل حمایت مالی کرده است و شرکت ” Emirates Global Aluminium ” امارات عملیات صادرات بوکسیت خام را از پروژه معدنی خود در گینه راهاندازی کرده است. در حالی که امارات تلاش میکند به یکی از پنج شریک اقتصادی بزرگ اتحادیه آفریقا تبدیل شود، شبکه قدرت و نفوذ منطقهای ابوظبی در قاره سیاه روز به روز بیشتر میشود.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.