پرتگاهی هولناک به نام لیبی؛ ده سال پس از مرگ قذافی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
ده سال پیش سخنگوی شورای گذار لیبی با اعلام خبر مرگ قذافی از پایان ستمگری در این کشور سخن گفت. آرزویی که به واقعیت نیانجامید. جنگ داخلی مجالی برای دموکراسی باقی ننهاد.

از مرگ معمر قذافی، رهبر لیبی، ده سال می‌گذرد. روز ۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۱، خبر قتل او بازتابی گسترده در رسانه‌ها یافت.

لیبی نیز همچون برخی دیگر از کشورهای عربی، در شور انقلابی برخاسته از خیزش مردم در تونس، شاهد وزیدن طوفان تغییر بود. تغییری که با نام “بهار عربی” در رسانه‌های جهان بازتاب یافت.

لیبی از سال ۱۹۶۹ تحت تسلط معمر قذافی بود. کسی که با کودتای نظامی، قدرت سیاسی در آن کشور را به چنگ آورده بود و کودتای خود را “انقلاب” می‌خواند.

شورشیان در ماه مارس سال ۲۰۱۱ با بهره گرفتن از پشتیبانی سازمان ملل در راستای سرنگونی قذافی بر دامنه مبارزات خود افزودند.

با ورود ناتو به معادله سیاسی در لیبی، موقعیت دیکتاتور این کشور به شدت تضعیف شد و قذافی تن به شکست داد و به نقطه‌ای نامعلوم گریخت.

پایان خونین سرنوشت یک دیکتاتور

ماه‌ها از سرنوشت قذافی اطلاعی در دست نبود. بعدها معلوم شد که به شهر سرت واقع در شمال لیبی و ۴۵۰ کیلومتری شرق طرابلس گریخته است.

در آنجا است که شورشیان موفق به یافتن “رهبر انقلاب” لیبی می‌شوند و او را به گونه‌ای بسیار خشن به قتل می‌رسانند. تصویر جسد خونین معمر قذافی پس از آن، در سطح جهان منتشر شد.

گفته می‌شود که سیاست‌های خودسرانه رژیم قذافی و همچنین نارضایتی مردم به علت افزایش بهای مواد خوارکی و بیکاری گسترده در بین جوانان، از جمله دلایلی است که شعله‌های خشم مردم این کشور را برافروخته است. این دست‌کم نظر هاجر علی، پژوهشگر و کارشناس مسائل لیبی در مرکز مطالعات خاورمیانه هامبورگ است.

هاجر علی همچنین کشتار زندانیان در زندان ابوسلیم در سال ۱۹۹۶ را از جمله دلایل نارضایتی مردم از حکومت قذافی می‌داند.

گفته می‌شود که بین ۱۲۰۰ تا ۱۷۰۰ زندانی در آن سال توسط حکومت قذافی در زندان یاد شده به قتل رسیده بودند. همین موضوع همچون جلوه‌ای از نقض خشن حقوق بشر توسط رژیم قذافی بازتاب یافت.

امید به فصلی جدید

بسیاری از مردم لیبی پس از سقوط قذافی به شروعی جدید در لیبی امید بسته بودند. البته بودند کسانی که نسبت به نتایج تحولات بحرانی لیبی تردید داشتند.

معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی
ده سال پیش سخنگوی شورای گذار لیبی با اعلام خبر مرگ قذافی از پایان ستمگری در این کشور سخن گفت. آرزویی که به واقعیت نیانجامید. جنگ داخلی مجالی برای دموکراسی باقی ننهاد.
از مرگ معمر قذافی، رهبر لیبی، ده سال می‌گذرد. روز ۲۰ اکتبر سال ۲۰۱۱، خبر قتل او بازتابی گسترده در رسانه‌ها یافت.

لیبی نیز همچون برخی دیگر از کشورهای عربی، در شور انقلابی برخاسته از خیزش مردم در تونس، شاهد وزیدن طوفان تغییر بود. تغییری که با نام “بهار عربی” در رسانه‌های جهان بازتاب یافت.

لیبی از سال ۱۹۶۹ تحت تسلط معمر قذافی بود. کسی که با کودتای نظامی، قدرت سیاسی در آن کشور را به چنگ آورده بود و کودتای خود را “انقلاب” می‌خواند.

شورشیان در ماه مارس سال ۲۰۱۱ با بهره گرفتن از پشتیبانی سازمان ملل در راستای سرنگونی قذافی بر دامنه مبارزات خود افزودند.

با ورود ناتو به معادله سیاسی در لیبی، موقعیت دیکتاتور این کشور به شدت تضعیف شد و قذافی تن به شکست داد و به نقطه‌ای نامعلوم گریخت.

پایان خونین سرنوشت یک دیکتاتور
ماه‌ها از سرنوشت قذافی اطلاعی در دست نبود. بعدها معلوم شد که به شهر سرت واقع در شمال لیبی و ۴۵۰ کیلومتری شرق طرابلس گریخته است.

در آنجا است که شورشیان موفق به یافتن “رهبر انقلاب” لیبی می‌شوند و او را به گونه‌ای بسیار خشن به قتل می‌رسانند. تصویر جسد خونین معمر قذافی پس از آن، در سطح جهان منتشر شد.

گفته می‌شود که سیاست‌های خودسرانه رژیم قذافی و همچنین نارضایتی مردم به علت افزایش بهای مواد خوارکی و بیکاری گسترده در بین جوانان، از جمله دلایلی است که شعله‌های خشم مردم این کشور را برافروخته است. این دست‌کم نظر هاجر علی، پژوهشگر و کارشناس مسائل لیبی در مرکز مطالعات خاورمیانه هامبورگ است.

هاجر علی همچنین کشتار زندانیان در زندان ابوسلیم در سال ۱۹۹۶ را از جمله دلایل نارضایتی مردم از حکومت قذافی می‌داند.

ترکیه پس از کودتای نافرجام
گفته می‌شود که بین ۱۲۰۰ تا ۱۷۰۰ زندانی در آن سال توسط حکومت قذافی در زندان یاد شده به قتل رسیده بودند. همین موضوع همچون جلوه‌ای از نقض خشن حقوق بشر توسط رژیم قذافی بازتاب یافت.

امید به فصلی جدید
بسیاری از مردم لیبی پس از سقوط قذافی به شروعی جدید در لیبی امید بسته بودند. البته بودند کسانی که نسبت به نتایج تحولات بحرانی لیبی تردید داشتند.

بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد از راه دشوار و سنگلاخی سخن گفته بود که مردم لیبی برای بنا نهادن آینده‌ای جدید پیش رو دارند.

او از چالش‌ها سخن گفته و تاکید کرده بود که تنها وحدت ملی و آشتی همه شهروندان این کشور با یکدیگر یگانه تضمینی است که می‌تواند چنین آغازی را رقم زند.

اما تحولات سیاسی لیبی به وضوح نشان داد که مردم و گروه‌های سیاسی وابسته به اپوزیسیون این کشور، همبستگی خود را وامدار مقابله‌ مشترک‌شان با معمر قذافی بودند. پس از سقوط دیکتاتور، جنگ داخلی در لیبی شعله‌ور شد.

بازیگران بین‌المللی
شماری از قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی نیز شرایط را برای ورود خود به جنگ داخلی لیبی مناسب تشخیص دادند. از آن جمله می‌توان به سیاست ترکیه و رجب طیب اردوغان اشاره کرد.

ترکیه امید بسته بود که با حمایت از دولت فائز سراج که در آن هنگام از مقبولیت بین‌المللی نیز برخوردار بود، راه را برای بهره‌برداری از ذخایر گاز در دریای مدیترانه هموار سازد.

این در حالی است که کشورهای مصر، امارات متحده عربی و روسیه جانب ژنرال حفتر را گرفتند که بر مناطق شرقی لیبی حکم می‌راند و در طبرق دولت خود را تشکیل داده بود.

دولت مصر در اتحاد با خلیفه حفتر به آن امید بسته بود که بر اپوزیسیون اسلامی کشور خود، و از جمله طرفداران اخوان المسلمین فائق آید.

کشورهای اروپایی، از جمله آلمان نیز خواستار آن بودند تا با مهار ناآرامی‌ها در لیبی، مانع از ورود پناهجویان بیشتر به خاک این قاره شوند.

در همین رابطه باید به کنفرانس لیبی اشاره کرد که در سال گذشته و سال جاری از سوی دولت آلمان برگزار شده بود. کنفرانسی که گرچه در نزدیکی نیروهای متخاصم بی اثر نبود، اما نتوانست زمینه شکل‌گیری دولتی واحد در آن کشور را فراهم سازد.

منبع:https://m.dw.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟