بشار با اعتماد به نفس می گوید که ارتشش زمام امور را در جبهه مبارزه به دست گرفته است، همسرش باردار است و نشانه های بسیاری وجود دارد که نشان می دهد کشورهای منطقه از وضعیت سوریه خسته شده اند و مخالفان تنها مانده اند.
مصر در آتش می سوزد، صاحب نظران آن فقط نظاره گر این فاجعه هستند، در کانال های عربی و مصری می گردند، مطالب خود را برای آنها می فرستند و یکی پس از دیگری پرزیدنت محمد مرسی را به برآورده کردن مطالباتشان دعوت می کنند، انگار که قرار است تلویزیون مطالبات آنها را عملی کند، در کنار آن شاهد تصاویر جوانانی هستیم که اثاثیه دولتی را به تاراج می برند، زرهی های ارتش را به آتش می کشند و حتی یک نفر نیست به آنها بگوید: «جوانان به خانه هایتان بازگردید، کنترل انقلاب را از دست داده ایم.» شدیدترین کاری که می کنند این است که خشونت را محکوم می کنند، از آن طرف هم می گویند که رایحه پیروزی می آید و به زودی مرسی خواهد رفت و خودشان جایش را خواهند گرفت، و دوباره جمعه بعد روز از نو روزی از نو، تظاهرات به راه می اندازند، در حالی که خوب می دانند در این میان جوانانی بی هدف کشته می شوند. بدون این که برگه ای برای فشار به نظام داشته باشند، مرسی شخصا کنترل اوضاع را از دست داده است، برای همین دستور به منع آمد و شد می دهد ولی هیچ کس به او اعتنا نمی کند.
ترورها در لیبی، انفجارهای انتحاری در یمن، اختلاف های شدید برای تشکیل دولت در تونس همگی باعث می شود تا بگوییم که همگی در وضعیتی مشابه مصر به سر می برند، شاید هم بدتر و فاجعه بارتر.
آیا بهار عربی پایان یافته است؟ بله ناگهان و کاملا رومانتیک تمام شد، و به “دنیای واقع” با همه تلخی هایش تبدیل شد. سازمان های دولتی کهنه را سازمان های جدید به ارث بردند. قطعا هیچ مصری ای باور نمی کند که به گفته وزیر حمل و نقل، عمر 85 درصد از شبکه ریل های راه آهن مصر پایان یافته است، به جای آن برای قطار آدم هایی که اخیرا در مصر کشته شده اند توجیه می آورند و باز هم می گویند که نظام سابق مسئول این همه اهمال و فساد جاری است، شهروند مصری خشمگین دیگر مبارک و نظام او را نمی بیند. وزیر فعلی امروز مسئول است و به همراه او پرزیدنت مرسی و جنبش اخوان المسلمین، اما آنها هم هنوز از شر حادثه قبلی خلاص نشده اند که حادثه ای جدید رخ می دهد و دوباره بحران همه جا را فرا می گیرد، البته این بار شدیدتر و پیچیده تر، چون که هنوز بحران قبلی پایان نیافته است.
بهار عربی تمام شد اما انقلاب عربی همچنین ادامه دارد، همچنان خشمگین است و انقلاب و تحولاتی که در پی آن است، پایان نمی یابد، تحلیلگری خوش بین در زمان شکوفایی بهار عربی گفت: شهروند مصری در پیاده روهای میدان التحریر به دنبال احیای شرافت خود است، لیبیایی برادرش را به آغوش می کشد و گریه می کند، یک عرب به دنبال نهضت جدیدش است و بروز خطاهای انقلابی سابقش را بعید می داند، غافل از این که مطالبات انسانی متراکم شده اند بروز هر خطایی ممکن است، این در حالی است که شهروند عربی و سیاسی واقعیت های سیاسی را می خواند ولی همچنان نمی خواهد از تجربه های سابقش درس بگیرد.
اما تحلیلگر واقع بین که در ابتدای بهار عربی تحلیلی ارائه نمی داد از ترس این که مبادا به او بگویند که بازمانده نظام سابق است، اکنون پایش را دراز کرده و می گوید دیدید گفتم که انقلاب چه ویرانی ای به دنبال می آورد، تازه می گویند مصر جایزه بزرگ بهار عربی است، زمانی طولانی لازم دارد تا به ثبات برسد، سپس کسانی که چیزی از انقلاب فرانسه شنیده اند از راه می رسند و می گویند که چگونه یک دهه طول کشید تا فرانسه آرام شد و به یک نظام دموکراتیک فعال تبدیل شد.
با این حال تحلیلگران همگی توافق دارند که بازگشت به گذشته حتی اگر مرسی هم سقوط کند و انتخابات زودهنگام برگزار شود، امکان ندارد، امکان ندارد نظام مبارک یا چیزی شبیه آن دوباره باز گردد، حتی اگر ارتش قدرت را به دست گیرد، که قطعا آن حالت موقت خواهد بود، آن گاه دوباره سناریوی دموکراسی تکرار می شود، اخوان مخفی نمی شود و در حالی که کسی نمی تواند مانعی برای آنها شود در کمال ناباوری همگان دوباره قدرت را به دست می گیرد، این هم بر کسی پوشیده نخواهد بود که نیروهای لیبرال دوباره از هم دور می شوند و دوباره به فکر تشکیل جبهه آزادیبخش می افتند و بر سر سرنگونی نظام اخوانی به توافق می رسند!
قدرت تاریخی همیشه هم با آزادی و دموکراسی همراه نیست. سوری ها قبول ندارند که برای کشورشان راه حل طایفه ای حاصل شود و طایفه علوی دوباره امنیت را به دست بگیرد و در قدرت مشارکت داده شود. در عین حال لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه می گوید کسانی که بر سرنگونی اسد اصرار دارند مخالف راه حل سیاسی برای سوریه هستند، در حالی که علی اکبر ولایتی، نامزد ریاست جمهوری ایران می گوید که سقوط اسد خط قرمز ماست و بدین ترتیب جنگ و ناآرامی در سوریه ادامه می یابد و وضعیت آن باز هم پیچیده تر می شود.
تونسی ها هم اختلافات خودشان را دارند، در مشاجره و منازعه با یکدیگرند در حالی که می خواهند خود را برای انتخابات آینده در فصل تابستان آماده کنند، یمنی ها هم به همین شکل، منتظر نخستین انتخابات آزاد برای انتخاب رئیس جمهورشان در فوریه 2014 هستند، در حالی که تحرکات جنوبی ها همچنان ادامه دارد و در این میان القاعده هم با عملیات انتحاری اش در عملیات سیاسی آنها خلل ایجاد می کند. اما با این حال هم تونسی ها و هم یمنی ها می گویند که انتخابات تصمیم نهایی را برای آنها خواهد گرفت.
مشکل در حال حاضر در مادر دنیای عرب است، کشور عربی عظیم، مصر، که در انتخاب نخبگان سیاسی اش عاجز مانده و هنوز نخبگانش نتوانسته اند نتایج صندوق انتخابات را بپذیرند و ترجیح می دهند که گفت وگو و مناظره را به جای پارلمان در شبکه های ماهواره ای دنبال کنند. واقعا در جهان عرب چه خبر است؟
منبع:http://irdiplomacy.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.