متغیرهای تاثیرگذار در همراهی افغانستان با عربستان علیه یمن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در این مقاله نویسنده به بررسی متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برداشت شخصی که در اعلام موضع حمایتی افغانستان از حمله عربستان به یمن تأثیرگذار می­‌باشد، می‌پردازد.

پس از تشکیل ائتلاف نظامی و حمله عربستان سعودی به یمن با هدف مبارزه با برخورداری هرگونه حق تعیین سرنوشت مردم مسلمان این کشور و مقابله با حق متوازن و مشروع حوثی‌ها جهت مشارکت در قدرت سیاسی، دفتر ریاست جمهوری افغانستان با انتشار اعلامیه‌ای، ضمن اعلام حمایت از ائتلاف مذکور، اظهار نمود که با تمام نیرو در دفاع از سرزمین مقدس حرمین شریفین در کنار عربستان سعودی و در کنار دولت و مردم برادر و مسلمان این کشور، در صورت بروز هر نوع تهدید قرار دارد. با این‌حال، دولت افغانستان تأکید کرده است که این کشور با درک تجارب تلخ و ناگوار از عواقب جنگ و ناامنی، طرفدار راه‌­حل صلح‌آمیز بحران در یمن است و از تمامی کشورهای اسلامی و رهبران­شان می‌خواهد که از طریق همکاری با سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان ملل متحد در این راستا تلاش نمایند.

اعلام این موضع­گیری از جانب افغانستان این سؤال را به ذهن متبادر می­سازد که چرا این کشور از موضع عربستان در قبال تشکیل ائتلاف نظامی و حمله به یمن حمایت نمود؟ برای پاسخ به چرایی اعلام حمایت دولت افغانستان از عربستان در حمله نظامی به یمن می­توان به تأثیر متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، برداشت شخص تصمیم­ گیرنده که در این رابطه نقش­‌آفرینی می­‌نمایند، اشاره کرد؛ بدین معنا که کابل با توجه به این متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برداشت شخص تصمیم‌گیرنده از ائتلاف حمله به یمن به رهبری ریاض حمایت نموده است. در ادامه سؤالات فرعی مانند بازتاب داخلی مواضع افغانستان در قبال یمن، در داخل افغانستان و هم­چنین تأثیر این موضع­گیری بر روابط تهران- کابل بررسی خواهد شد.

همان­گونه که گفته شد متغیرهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برداشت شخصی در اعلام موضع حمایتی افغانستان از حمله عربستان به یمن تأثیرگذار می­باشد که در ذیل به تبیین آن­ها می­پردازیم.

۱- متغیر سیاسی: با توجه به رابطه دیرینه عربستان و افغانستان و نگاه دولت­مردان افغان به همتایان سعودی خود، اعلام حمایت کابل از ائتلاف به رهبری ریاض را می­توان با هدف بهره‌­برداری سیاسی از این موضع­گیری تبیین نمود؛ یعنی دولت افغانستان با اعلام این حمایت خواهان این است که بگوید نه تنها در بازی که عربستان در یمن به راه انداخته است، نقش انزوا را برنگزیده است بلکه در پی ایفای نقش بازیگر فعال در این خصوص می­‌باشد. احتمالاً سیاست­مداران افغانِ طرفدار حمایت از ائتلاف در این اندیشه باشند که در صورت عدم حمایت از عربستان، بایستی هزینه سیاسی این اقدام را در شکل انزوای سیاسی تحمیلی از جانب ریاض متحمل شوند، لذا اتخاذ رویکردی حمایت­گرایانه را ترجیح می­دهند.

۲- متغیر امنیتی: در خصوص نقش متغیر امنیتی در اتخاذ اعلام سیاست حمایت از حمله عربستان به یمن توسط افغانستان می­‌توان به وجود چالشی عمده به نام طالبان و نقش پاکستان اشاره نمود. از زمان آغاز اقدامات و فعالیت طالبان در افغانستان تاکنون، همواره شاهد بروز ناامنی و بی­ثباتی در این کشور بوده­ایم. دولت­مردان افغان بر این امر واقفند که آبشخور اعتقادی، مالی و سیاسی طالبان، عربستان سعودی است. در حقیقت، سیاست­مداران افغان با عنایت به سابقه دیرینه روابط میان عربستان و طالبان بر این باورند که آن­چه فرآیند صلح با طالبان می­خوانند، در نهایت، از طریق میانجی­گری و هماهنگی‌­های صورت گرفته با عربستان به سرانجام خواهد رسید. این یک واقعیت است که شاهزاده‌های سعودی، بزرگترین منبع تمویل طالبان بگونه مستقیم و از طریق سرویس اطلاعات داخلی پاکستان (آی.اس.آی) می‌باشند. این­ها حتی به میزان بیشتری از درآمد و عواید طالبان ناشی از فروش مواد مخدر، به حمایت مالی از طالبان می­پردازند. بر اساس همین واقعیات بود که حامد کرزای، رئیس جمهور پیشین افغانستان، دو بار از عربستان درخواست میانجی­گیری میان دولت افغانستان و شورشی­های طالبان را مطرح نمود؛ یک­بار در زمان افزایش شورش­ها در سال ۲۰۰۶ و دومین بار هم زمانی که امریکا اعلام کرد قصد خروج از افغانستان در ۲۰۱۴ را دارد، چرا که از نگاه دولت کابل، با توجه به روابط گذشته طالبان و ریاض، نقش و جایگاه معنوی عربستان در بین رهبران طالبان، هر گونه میانجی­گری ریاض در مقام مقایسه، می­تواند مفیدتر از کشورهای دیگر باشد. هم­چنین، با توجه به اینکه افغان­ها، پاکستان را مسوول اصلی بروز ناامنی­ها و حوادث تروریستی در کشورشان می­دانند، درصددند با توجه به روابط نزدیک عربستان با پاکستان و توان تأثیرگذاری ریاض بر اسلام‌­آباد، سیاست­مداران سعودی را مجاب به اِعمال فشار بر پاکستان جهت تغییر سیاست­های خود در قبال افغانستان نمایند. بنابراین حل معضل امنیتی به نام طالبان به خصوص در زمانی­که زمزمه­‌هایی مبنی بر حضور عناصر و حامیان داعش (که اتفاقاً این گروه نیز از حمایت عربستان برخوردار می­باشد) در این کشور شنیده شده است و هم­چنین احتمال فشار عربستان بر پاکستان در جهت تغییر سیاست­هایش در قبال افغانستان، در اعلام حمایت کابل از ریاض قابل طرح می­‌باشد.

۳- متغیر اقتصادی: در خصوص نقش متغیر اقتصادی در جانب­داری افغانستان از حمله عربستان به یمن بایستی گفت که با توجه به ضعف زیرساختی، فساد، میزان نامناسب درآمد و رفاه، نرخ بالای بیکاری و فقر و قاچاق در افغانستان، این کشور نیازمند کمک­های مالی خارجی می­باشد. در این میان، عربستان سال­ها است که به ایفای نقش حامی مالی افغانستان پرداخته است و توانسته است از طریق ارسال همین کمک­‌ها، نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد. به عنوان مثال، عربستان بین سال­های ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۶ مبلغ ۴۹ میلیارد دلار به افغانستان با هدف بهبود وضعیت اقتصادی و توسعه این کشور کمک ارسال نموده است. هم­چنین مقامات عربستان تعهد به ارسال حدود ۴۲۹ میلیون دلار به افغانستان نمودند. همچنین، ریاض در پروژه­‌های بازسازی و زیرساختی افغانستان، ساخت بیمارستان و مدرسه مشارکت دارد. با توجه به این شرایط، اکنون دولت افغانستان با هدف بهره­‌مندی بیشتر از کمک­های سعودی، اقدام به اعلام حمایت از عربستان در حمله به یمن نموده است.

۴- برداشت شخص تصمیم‌گیرنده: بایستی در نظر داشت که به موازات متغیرهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی، می­توان نقش متغیر فرد و برداشت شخص تصمیم­‌گیرنده را نیز در اتخاذ تصمیمات سیاسی مورد توجه قرار داد. از نظر سطح تحلیل فردی، شخص اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان با قومیتی پشتون و سنی مذهب، دیدگاه مثبت و روابط نزدیکی با عربستان دارد و این برداشت می­تواند تأثیر بسزایی در اتخاذ تصمیمات وی در عرصه سیاست خارجی از جمله در قبال اقدامات عربستان در یمن داشته باشد.

بازتاب داخلی مواضع افغانستان در قبال یمن، سوال فرعی است که در ارتباط با حمایت افغانستان از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان مطرح می­گردد. به محض اعلام موضع­گیری حمایت افغانستان از حمله نظامی عربستان به یمن، انتقادهای فراوانی در میان مقامات عالی حکومت، جامعه مدنی و مردم افغانستان مطرح گردید. به عنوان مثال، دکتر عبدالله عبدالله، رئیس امور اجرایی حکومت وحدت ملی در همین ارتباط اعلام نمود: “کابل هرگز از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان در جنگ جاری در یمن پشتیبانی نمی‌کند. اگر حرمینِ شریفین یا قبله‌ مسلمانان تهدید شود، افغانستان با تمامی قوت در کنار عربستان سعودی می‌ایستد اما این به معنای حمایت از نبرد در یمن نیست. با توجه به اینکه افغانستان خود از جنگ و پیامدهای آن رنج می­برد ما خواهان حل صلح­آمیز این مسأله هستیم”[۱]. محمد محقق، معاون دوم رئیس اجرایی، اعلام کرد: “حمایت کاخ ریاست‌ جمهوری افغانستان از ائتلاف نظامی عربستان سعودی و متحدینش علیه یمن برخلاف توافقی است که در شورای امنیت ملی این کشور صورت گرفته بود”.[۲] او حمله‌های نظامی عربستان سعودی به یمن را قانون‌شکنی جهانی خواند و خواستار توقف فوری این حمله‌ها توسط ریاض شد. در مجموع این اعتقاد در داخل افغانستان وجود دارد که اساس تشکیل حکومت وحدت ملی در این کشور، هم­دلی و هم­فکری میان دولت­مردان و هم­چنین دولت و ملت در کنار هم می­باشد و بر این اساس، بایستی تصمیم­گیری­‌ها و برنامه­‌ها بر اساس خواسته­‌های متن جامعه انجام شود و با مردم نیز مشورت صورت پذیرد و از آن­ها نظرخواهی به عمل آید.

پس از اعلام موضع­گیری افغانستان در حمایت از حمله عربستان به یمن و با توجه مجاورت جغرافیایی افغانستان با ایران و هم­چنین روابط دیرینه دو کشور، سوال دیگری به ذهن متبادر شود که این موضع­گیری افغانستان چه تأثیری بر روابط تهران- کابل خواهد گذاشت؟ در پاسخ بایستی گفت که ج.ا.ایران در طول سال­‌های گذشته، همواره تلاش کرده است که مانع از بروز جنگ­های داخلی و بی­‌ثباتی در افغانستان شود و در این زمینه با جامعه بین­‌المللی برای مبارزه با طالبان و یافتن راه حل سیاسی برای حل بحران افغانستان همکاری نموده است. ایران مکرراً اعلام کرده است که حامی حکومت مشروع و منتخب مردم در افغانستان می­باشد؛ در عرصه اقتصادی؛ ج.ا.ایران در نشست‌های بین­‌المللی کمک به بازسازی افغانستان، با اعلام تعهد کمک به بازسازی این کشور، همواره به ‌ایفای نقش مؤثر خود در تثبیت امنیت و توسعه اقتصادی و بازسازی افغانستان تأکید کرده و اقدام به ارسال انواع کمک در بخش­های تأسیسات زیربنایی، خدمات فنی و آموزشی و کمک نقدی به دولت کابل جهت بازسازی این کشور نموده است. هم­چنین، حضور حدود ۲ میلیون پناهنده افغانی در ایران و وجود زبان مشترک فارسی میان دو کشور، دامنه روابط طرفین را بسیار گسترده و عمیق نموده است که بلاشک کلیت آن، تحت تأثیر عوامل و موضع­گیری­‌های زودگذر قرار نخواهد گرفت.

با توجه به این واقعیت که عربستان پس از ناکامی­‌های پیاپی در مسائل منطقه­‌ای از جمله موضوع هسته­‌ای ایران، سوریه، عراق، لبنان و… درصدد است از طریق ایجاد اتحاد موسوم به اتحاد سنی در اطراف ایران، با آن­چه ظهور و گسترش قدرت منطقه­ای ایران می­خواند، مقابله نماید. در حالی­که این خود ریاض است که با دخالت­ در بحرین، یمن، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و … می­خواهد به عنوان قدرت برتر منطقه شناخته شود. بر این اساس، سیاست­مداران افغانی باید بدانند این تفسیر که اگر افغانستان از ائتلاف حمله به یمن حمایت ننماید، هزینه آن را در شکست پروسه صلح در این کشور و تحمیل انزوای سیاسی و کاهش محسوس کمک اقتصادی از جانب عربستان متحمل خواهد گردید، اشتباه است؛ چراکه اولاً، در شرایطی روی نقش عربستان در پروسه صلح افغانستان مانور داده می­شود که خود عربستان اصلی­‌ترین حامی گروه­های تروریستی حاضر در افغانستان است و با توجه به راهبردی که سعودی برای مقابله نفوذ رو به گسترش ج.ا.ایران در منطقه از طریق حمایت از گروه­های افراطی تروریستی برگزیده است و مدارس مذهبی متعددی را با هدف تربیت تروریست­های افراطی دایر کرده است، بسیار بعید به نظر می­رسد که با صرف اعلام حمایت دولت افغانستان از ائتلاف ضد مردم یمن، از راهبرد و استراتژی تروریسم پروری خود در منطقه از جمله در افغانستان به این راحتی دست بردارد. ثانیاً، افغانستان با اعلام حمایت از حمله سعودی به یمن که در واقع با هدف کشتار شیعیان الحوثی و گسترش فرقه­‌گرایی توسط ریاض در منطقه صورت پذیرفته است، بایستی نگران بروز درگیری­‌های فرقه­‌ای در افغانستان با توجه به حضور برخی عناصر داعش در این کشور باشد. آتش جنگ فرقه­‌ای که اگر روشن شود، با توجه به تجربه تلخ جنگ­های داخلی افغانستان، طومار دولت وحدت ملی را در این کشور بهم پیچیده و سال­های سال زندگی افغان­‌ها را با خاک یکسان کند.

منبع:http://tabyincenter.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟