اتفاق نامیمونی که در روزهای اخیر اخبار جهان را به خود اختصاص داده است بی شک می تواند آینده سیاست جهانی را دگرگون کند. پیامدهای توهین به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) می تواند چنان سنگین باشد که حوادث 11 سپتامبر و اتفاقات پس از آن را در اذهان مجسم کند. قتل سفیر امریکا در بنغازی لیبی چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. این حادثه از دو بعد قابل بررسی است، یکی بعد داخلی و دیگری بعد خاورمیانه ای آن.
از بعد داخلی آمریکا باید گفت که این حادثه و جنجال پیرامونی آن در داخل امریکا بسیار شبیه حادثه قرآن سوزی تری جونز، کشیش تندروی امریکایی است که در بحبوحه انتخابات کنگره امریکا در سال 2010 جنجالی به پا کرد و سبب شد تا جمهوریخوهان به خصوص جریان های تندروی آنها که به حزب تی پارتی مشهور شدند بهره برداری سیاسی کرده و در انتخابات کنگره امریکا گوی سبقت را از دموکرات ها بربایند. دموکرات هایی که تنها دو سال بود که به قدرت رسیده بودند و توانسته بودند باراک اوباما را با ایده های اصلاح طلبانه اش به کاخ سفید بفرستند. این بار هم تنها به فاصله کمتر از سه ماه از انتخابات ریاست جمهوری امریکا به نظر می رسد که مشابه همان سناریو در دست اجرا است. البته این بار بسیار شدیدتر و خشن تر چرا که در پی این بازی کثیف جان سفیر امریکا و سه تن از همراهانش و همچنین شمار دیگری از انسان های بی گناه نیز گرفته شد. بی شک اوباما روزهای سختی را پیش رو دارد. وی از یک سو باید بتواند سیاستی را پیش بگیرد که سیاست بازی جمهوریخواهان را مهار کند و از سوی دیگر ابزاری بیابد که به واسطه آن بتواند در این بحبوحه مشکلات اقتصادی از تحریک افکار عمومی امریکا علیه خود توسط جمهوریخواهان جلوگیری کند.
از بعد خارجی یا همان خاورمیانه ای باید گفت که باراک اوباما و کلا جامعه غربی در برابر یک انتخاب بزرگ استراتژیک قرار گرفته اند. نمی توان کتمان کرد که در پی این حادثه فاصله امریکا و غرب از جامعه اسلامی بیشتر خواهد شد و حداقل برای کسب رضایت جریان های داخلی خود مجبور شوند تا آنها نیز سیاستی کمتر ملایمتر نسبت به جامعه اسلامی اتخاذ کنند. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که در پی این حادثه فضای تندروی در درون جامعه غربی نیز تشدید خواهد شد. این مساله سبب افزایش رویارویی جامعه غربی با جامعه شرقی شبیه همان دورانی که در جریان 11 سپتامبر دیدیم، خواهد شد. به عبارت دیگر شاید اوبامایی که گفته بود دست دوستی خود را به سمت جامعه اسلامی دراز می کند، تحت تاثیر این فضای تند مجبور شود دست خود را پس بکشد و حتی مشت آهنین نشان دهد.
از جمله اتفاقاتی که پیش بینی می شود در روزهای آینده شاهد آن باشیم تغییر نگرش غرب نسبت به تحولات جهان عرب و بهار عربی است. اکنون غربی ها به ویژه امریکایی ها، فرانسوی ها و انگلیسی ها در برابر آماج انتقادهای منتقدان بر سر حمایت های آنها از بهار عربی ای هستند که به روی کار آمدن جریان های اسلامی معاند با غرب انجامید. روزنامه اسرائیل الیوم در یادداشتی به قلم بوعز بسموت با انتقاد شدید از سیاست های اوباما در قبال تحولات خاورمیانه وی را متهم می کند که با پذیرفتن مسلح شدن جریان های رادیکال به صرف سقوط حکام مسبتد عرب و یا کنار آمدن با جریان های اسلامی به ظاهر معتدل در حقیقت سنت سفیر کشی را باب کرده است. این روزنامه صهیونیستی اوباما را متهم می کند که هیچ شناختی از جامعه عربی ندارد و نمی داند که روحیه غرب ستیزی و یهودی کشی تا چه اندازه نزد اسلام گرایان تندرو بالا است. این روزنامه همچنین دستگاه سیاست خارجی امریکا و متحدان اروپایی اش را متهم می کند که در حال تکرار همان اشتباه لیبی این بار در سوریه هستند و توجه نمی کنند که عواقب متشنج شدن اوضاع در سوریه تا چه اندازه می تواند به ضرر منافع غرب باشد. وی به روشنی به مسلح شدن سلفی های مخالف اسد در سوریه اشاره می کند.
مرکز مطالعات اسراتژیک نیز در لندن با انتشار گزارشی در وبسایت رسمی خود به تحلیل آخرین تحولات خاورمیانه پرداخته و فرانسه و انگلیس را متهم می کند که بدون توجه به این که سلاح هایی که به لیبی سرازیر کردند، به دست چه کسانی می رسد اقدام به ارسال و توزیع گسترده اسلحه در این کشور کردند که در این میان حمایت های امنیتی امریکا نیز کار توزیع سلاح را تسهیل کرد. این مرکز همچنین کاخ سفید را متهم می کند که توانایی درک واقعیت ها را ندارد و نمی توانند ببیند که در کشورهای مختلف منطقه از جمله در مصر چه می گذرد. به گفته این مرکز این ناتوانی سبب شده است تا امریکایی ها به همکاری با آن دسته از جریان هایی بپردازند که به خیال آنها معتدل هستند و می توانند بر حس امریکاستیزی خود غلبه کنند. کشته شدن سفیر امریکا در لیبی در حقیقت بر خواسته از این دیدگاه است.
روزنامه الاهرام مصر نیز به مذاکرات جان مک کین، نماینده کنگره امریکا از حزب جمهوریخواه در سفر اخیرش به مصر اشاره می کند و در نقد سیاست های امریکا در قبال تحولات مصر می نویسد: وی در آن موقع به اخوانی ها می گفت امریکا از حمایت جریان اخوان المسلمین در مصر حمایت می کند چرا که حضور اخوانی ها در قدرت را بهتر از حضور سلفی ها می داند. غافل از این که اخوانی ها در صورت نبود حمایت اکثریت اسلام گرای سلفی از آنها نمی توانستند اکثریت پارلمان را به دست آورند و به کرسی ریاست جمهوری مصر برسند.
با وجود این موج انتقادها بسیاری پیش بینی می کنند که غرب و امریکا در سیاست های خود در خاورمیانه تجدید نظر کرده و همانند سابق به حمایت از مخالفان حکومت های استبدادی بر نخیزند. احتمالا وضعیت در سوریه نیز تغییر خواهد کرد. چرا که احتمالا دیگر حمایت مسلحانه مخالفان اسد متوقف خواهد شد که در این میان قطعا کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و عربستان که به این کار مبادرت می ورزیدند، ضرر خواهند دید. همچنین پیش بینی می شود همانند دوران جورج بوش در دور اول تا نیمه اول دور دوم ریاست جمهوری اش فضای سردی بر روابط امریکا و عربستان حاکم شود. به خصوص این که احتمالا دیدگاه ضد عربستانی در امریکا به دلیل حمایت ریاض از جریان های افراط مجددا تقویت خواهد شد.
با حاکم شدن چنین دیدگاهی بی شک خاورمیانه سمت و سوی دیگری خواهد پیمود. شاید حکام مستبد خاورمیانه از این بابت کمی نفس آسوده بکشند اما این آسودگی آنها چندان دوام نخواهد آورد چرا که این تغییر نگرش ممکن است جای خود را به خصومت با آنها بدهد. یعنی دقیقا شبیه همان چیزی که پس از حوادث 11 سپتامبر دیدیم. آیا ممکن است پس از این حادثه اوباما جایش را به رامنی تندرو بدهد یا این که تغییر استراتژی داده و ایده تازه ای را رونمایی خواهد کرد؟
منبع:http://irdiplomacy.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.