آینده فلسطینیان به کجا خواهد کشید؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
نیویورک تایمز از طرحی خبر داده است که جرد کوشنر، داماد ترامپ و مسئول پیشبرد روند صلح میان اسرائیل و فلسطینی‌ها آن را به عربستان ارائه کرده و دیدار اخیر و از پیش اعلام نشده محمود عباس از عربستان هم برای معرفی این طرح به او بوده است. کاخ سفید تکذیب کرده که چنین طرحی در کار است، هر چند که می‌گوید روی طرحی در زمینه صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها کار می‌شود.

بر اساس این طرح فلسطینی‌ها باید از کل بیت‌المقدس (اورشلیم) چشم‌پوشی کنند، به ادامه وجود شهرک‌ها در ساحل غربی رضایت دهند، اراضی غیریکپارچه و غیرمنسجمی را به عنوان کشور خود بپذیرند، هیچ آواره فلسطینی حق بازگشت به این کشور جدید را نخواهد داشت و در زمینه حاکمیتی نیز تا مدت‌ها این کشور استقلال محدودی خواهد داشت (فاقد ارتش و …)

این طرح در همان کمیته‌ای طراحی شده که کوشنر با شرکت سه یهودی ارتدکس و دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل که از موافقان سرسخت انتقال سفارت به بیت المقدس است، تشکیل داده است.

نیویورک تایمز همچنین نوشته است که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در چارچوب طرح یادشده به عباس پیشنهاد کرده که ابو دیس، شهرکی تاریخی در شرق بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت بپذیرد. در عربستان به عباس دو ماه وقت داده شده است که در باره این طرح تصمیم بگیرد. با توجه به فضای حاکم بر افکار عمومی فلسطینی‌ها، موافقت عباس با چنین طرحی البته به معنای مرگ قطعی سیاسی او خواهد بود.

با این همه، این خبر نیویورک تایمز اگر رگه‌هایی از واقعیت را هم در خود داشته باشد، می‌تواند این گونه تلقی شود که عربستان بیش از آن که احقاق حقوق فلسطینی‌ها مسئله‌اش باشد به دنبال فیصله‌دادن سریع‌تر (و نه لزوما منصفانه) به این معضل و تسهیل راه برای نزدیکی بیشتر به اسرائیل و تبعا آمریکا در جهت تحکیم هر چه بیشتر جبهه علیه ایران است.

از آن سو، آمریکا با تصمیم روزهای گذشته درباره بیت المقدس، بیشتر در فکر جا انداختن سیاست با استفاده از اهرم قدرت است، نه بر اساس دیالوگ و مذاکره، ولو که خود در این مذاکرات جانب اسرائیل را داشته باشد. و این نیز خود نشانه‌ای است که واشنگتن دیگر با سیاست مبتنی بر ایجاد دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیل در کنار یکدیگر از طریق مذاکره که سیاست کژدار و مریز امریکا در دهه‌های گذشته بوده وداع کرده است. در دوره اوباما سعی می‌شد این طرح را با تنفس مصنوعی زنده نگه دارند، ولی توفیقی به دست نیامد، از جمله به دلیل عدم باور رهبران راست‌گرای اسرائیل به چنین طرحی.

منتهی مرگ طرح تشکیل دو کشور در کنار یکدیگر، اسرائیل را صرفا در برابر دو گزینه قرار می‌دهد که هر دو سخت و دشوارند و به خصوص دومی برای برای راستگرایان اسرائیل، خطرناک و نامطلوب. از این دو گزینه یکی اسرائیل را بیش از پیش به لحاظ اخلاقی و حقوقی به انحطاط خواهد برد و دیگری آن را در این زمینه‌ها ارتقا و درخشش خواهد بخشید.

این دو گزینه عبارتند از:

یک: تداوم وضعیت به همین شکل که بیش از پیش استخوانی در تامین امنیت و ثبات این کشور است و مدعای دمکراتیک‌بودن نظام حاکم بر این کشور را هم بیش از پیش در سایه رگه‌های نژادپرستی و اشغالگری محو می‌کند.

دو: اسرائیل اجبارا یا خردمندانه و با توجه به منافع درازمدت خود همه فلسطینی‌ها از جمله ۳۲۰ هزار فلسطینی شهر ۸۰۰ هزار نفری بیت المقدس (اورشلیم) را هم از حق برابر شهروندی مثل سایر اسرائیلی‌ها بهره‌مند می‌کند که این هم به معنای دست‌شستن از مدعای بحث‌انگیز اسرائیل در مورد ماهیت و هویت یهودی‌ این کشور است و در عین حال از دمکراتیک‌تر شدن نظام اسرائیل حکایت می‌کند. به خصوص رشد سریع‌تر جمعیت در مناطق فلسطینی که سالانه تنها در ساحل غربی صدهزار نفر بر شمارشان افزوده می‌شود در ترکیب جمعیتی اسرائیل بی‌تاثیر نخواهد ماند و مدعای یادشده (هویت یهودی اسرائیل) بیش از پیش بی‌اساس می‌شود.

در سال‌های اخیر ایده یک کشور دو ملت یا دو قوم، بیش از پیش در میان خود نیروهای روشن‌بین اسرائیل هم در حال جاباز کردن است. محافلی در فلسطین نیز به تدریج و با توجه به واقعیاتی که شهرک‌نشین‌های یهودی در مناطق اشغالی به وجود آورده اند و نیز حضور بیش از یک میلیون فلسطینی در خود اسرائیل (شهروند اسرائیل) به چنین ایده‌ای رسیده‌اند. تصمیم ترامپ نیز به این ایده قوت بیشتری خواهد بخشید. به این ترتیب راست اسرائیل به راهی رفته است که شاید در انتها نتیجه‌ای به بار بیاورد که تمام و کمال علیه آن جنگیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *