بهطوری که اتحاد استراتژیک میان این دو کشور و برقراری ارتباط میان واشنگتن و ریاض از جنس حامی – پیرو، موجب شده تا تمامی تحولات رخدادی پیرامون عربستان سعودی در دو عرصه دوگانه داخلی و خارجی با تایید و چراغ سبز آمریکا عملیاتی شود و قابلیت اجرا پیدا کند.
در واقع هر آنچه در ذیل اصلاحات سیاسی – اقتصادی در عرصه داخلی با مدیریت و رهبری محمد بن سلمان در حال انجام است و همچنین بلندپروازیهای غیر معقولانه و سرابگونه این ولیعهد کوچک و جویای نام برای بزرگی کردن در منطقه نیز با حمایت و پشتیبانی واشنگتن به انجام می رسد؛ به بیانی سادهتر اینکه محمد بن سلمان با قرار گرفتن در پشت ایالات متحده آمریکا به دنبال عملیاتی کردن اهداف و برنامههای داخلی و منطقهای خود برای تضمین جایگاه متزلزلش در داخل در میان شاهزادگان سعودی است.
از جمله موارد و یا حتی ویژه ترین موردی که موجب شده است تا آمریکا با جدیت تمام از محمد بن سلمان و رویکردهای راهبردی وی در منطقه حمایت کند، اتخاذ مسیری است که ولیعهد سعودی در ضدیت با ایران در پیش گرفته است. به عبارتی روند متحولسازی در پیش گرفته شده (از مدرنیزه کردن سعودی و تاکید بر متغیرهایی از ملیگرایی به جای هویت سنتی بر گرفته از وهابیت) در جریان اصلاحات فرمایشی و از بالای ولیعهد عربستان از یکسو و اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی در منطقه (از تجاوز به یمن، تحریم قطر تا اتهامزنی به ایران) از سوی دیگر در زمان کنونی موجب شده است تا وی از تمام منابع و امکانات داخلی و خارجی خود در این زمینه استفاده کند؛ بهطوری که تبدیل شدن رابطه میان سعودی و آمریکا به شرکای راهبردی با توجه به وسعت و حدود چشم انداز موجود از تغییرات در بخش های مختلف اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی – امنیتی، سیاست خارجی و منطقهای از جمله مهمترین برآیند برشمرده در این باره است.
در واقع واکنش سریع و مثبت ایالات متحده آمریکا به تحولات در عربستان سعودی گرچه ماهیتاً در ذیل منافع واشنگتن از موضوعات اقتصادی، سیاسی و منطقهای قابل بررسی است اما از حیث تحلیلی و از زوایه عربستان سعودی نیز حاوی منافع حیاتی قابل توجهی است. واقعیت امر این است که تلاش واشنگتن در این باره حول سیاست راهبردی دورکردن بازیگران منطقهای از ایران و منزوی سازی ایران است که به تبع آن به رویکرد نزدیکسازی این کشورها به سعودی از یکسو و افزایش دامنه و حدود فعالیت سعودی در منطقه از سوی دیگر منتج میگردد، که این به نوعی به معنای قوام گرفتن برنامهها و اهداف ایالات متحده آمریکا در منطقه نیز محسوب میگردد. به عبارتی عربستان سعودی در مقام یک متحد راهبردی در اجرای سیاستهای منطقهای و استراتژی امنیتی واشنگتن در حصول به اهداف و برنامههایش نقش قابل اعتنایی را دارا است.
در واقع با توجه به آنچه گفته شد چیدمان روشی و منشی استراتژی امنیتی آمریکا بیش از پیش بر حضور این کشور در خاورمیانه برنامهریزی شده است؛ بهطوری که با توجه به تحولات رخ داده در سالهای اخیر در خاورمیانه (مانند آنچه که در سوریه روی داده است و از آن با نام بحران یاد می شود) از یکسو به کاهش دامنه نفوذ واشنگتن در خاورمیانه انجامیده و از سوی دیگر این بحران در سوریه موجب افزایش نقش و شدت نفوذ روسیه به عنوان یک قدرت فرامنطقهای و ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در خاورمیانه شده که با توجه به دشمن قلمداد کردن این دو کشور از سوی واشنگتن، موجبات نگرانی کاخ سفید از دوگانه افزایش نفوذ آنها و کاهش نفوذ واشنگتن در آینده منطقه را فراهم کرده است. واقعیت امر این است که نگاه سیاستگذاری شده واشنگتن در ارتباط با خاورمیانه، در مجموع به مهار ایران و جلوگیری افزایش روز افزون نقش و نفوذ مسکو در منطقه تمرکز دارد و به تبع این سیاست، انزوا سازی ایران، کمک به سعودی برای گستراندن باورها و ایده های هدفگذاری شده آنها در مقابله با ایران در منطقه و ایجاد موانع جدی در برابر گسترش حوزه و حدود نفوذ منطقهای تهران، اصول استراتژی نوین ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه را شامل میشود.
در مجموع باید گفت که برای محمد بن سلمان جوان و بلند پرواز غلبه بر موانع داخلی و خارجی با کمک واشنگتن و ایجاد یک تصویر موفق از خود، ایران هراسی ترویجی – تبلیغی و ایران ستیزی رویکردی – راهبردی (که مورد تایید کاخ سفید نیز قرار دارد) دارای جایگاه مهمی است. به عبارتی از نظر محمد بن سلمان، ایران شیعی که همواره عربستان برای برتری منطقهای نیز با آن رقابت داشته، دشمن ایده آلی نه تنها برای تضمین موقعیت فعلی وی به عنوان ولیعهد در مهار و مدیرت بحرانهای داخلی (مخالفت های کانون های سنتی قدرت در سعودی با وی و برنامه هایش) است، بلکه در جهت حصول به اهداف منطقهای وی از جمله برقراری ارتباط و روابط دو جانبه با رژیم اسرائیل نیز کمک شایانی خواهد کرد. از این رو عربستان سعودی در مقام یکی از شرکای راهبردی آمریکا در خاورمیانه با توجه به آنچه گفته شد میتواند از طریق برجستهسازی اختلافات و تعارضاتش با ایران هم مقاصد و نیات واشنگتن را در منطقه برآورده کند و هم میتواند به ولیعهد سعودی در جهت ایفای نقش مدیریتی و رهبری خود در داخل و خارج کمک ویژه و قابل توجهی نماید.
منبع:https://iiwfs.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.