جایگاه اپوزیسیون در آینده عربستان‌سعودی – بخش دوم

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
با توجه به شرایط پدیدار شده رژیم آل‌سعود به رهبری محمد بن سلمان درصدد برآمد تا برخلاف سنت محافظه‌کارانه حاکم بر خاندان آل‌سعود که هیچگونه مخالفت و انتقاد را برنتابیده و متعاقباً با سیاست مشت‌آهنین برخورد می‌کردند، از راهی منعطف‌تر به مدیریت اعتراضات داخلی و خارجی اهتمام ورزد. در همین راستا ایشان در قالب یکسری اصلاحات حکومتی و حاکمیتی کوشیده‌اند تا با مهندسیِ نظام‌مند تحولات خود را از شرایط رخ نموده به سلامت عبور دهند. به طورکلی اقدامات رژیم آل‌سعود به قرار ذیل قابل توصیف هستند:

ـ در گام نخست ایشان دست به یکسری اصلاحات روبنایی در عرصه اقتصادی یازیدند. نکته قابل‌توجهی که در خصوص اصلاحات مزبور باید مدنظر واقع گردد آن است که گرچه «محمد بن سلمان» در ظاهر اصلاحات را پذیرفته است اما وی برخلاف خواسته معترضان که خواهان اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی هستند، اصلاحات اقتصادی را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است. این امر گرچه بصورت موقت می‌تواند سرپوشی بر خواسته معترضان باشد، اما در نهایت منجر به توسعه نامتوازن خواهد شد. وضعیتی که گرچه نمایی از توسعه اقتصادی و نو شدن را به همراه داشته است اما هرگز منجر به توسعه سیاسی نخواهد شد.

ـ در گام دوم پادشاه عربستان‌سعودی شخصاً وارد کارزار شده و متعاقباً دستور بازآرایی شورای وزیران به ریاست شخص خودش و بازآرایی شورای امور سیاسی ـ امنیتی به ریاستِ ولیعهد بن‌سلمان را صادر کرد. در همین راستا «عادل الجبیر» از مقام وزیری امور خارجه برکنار و «ابراهیم عساف» (یکی از بازداشت شدگان در هتل ریتز در اجرای طرح مبارزه با فساد) جایگزین وی شد. متعاقباً «ترکی آل شیخ» از سمت ریاست سازمان ورزش برکنار و به عنوان رئیس سازمان سرگرمی منصوب شد. در اقدامی دیگر «محمد بن نواف بن عبدالعزیز» سفیر عربستان در لندن از سمتش برکنار و به‌عنوان مشاور پادشاه تعیین گردید. همچنین «ترکی بن طلال بن عبدالعزیز» با رتبه وزیری جایگزین «فیصل بن خالد بن عبدالعزیز» امیر منطقه عسیر شد. در ادامۀ عزل و نصب‌های صورت گرفته سرلشگر «سعود هلال» از سمت مدیریت سازمان امنیت عمومی عزل و متعاقباً «خالد بن قرار الحربی» جایگزین وی شد. نکته شایان‌توجهی که از دگردیسی‌های پدیدار شده مستفاد می‌گردد آن است که روند تحولات بیش از آنکه پاسخی به اعتراضات داخلی باشد در واقع نوعی دلجویی و متوازن‌سازی شخصیت‌های قبیله‌ای است که در راستای اجرای طرح 2030 (مبارزه با فساد شاهزادگان) مورد غضب رژیم واقع شده بودند.

ـ اما در گام سوم رژیم آل‌سعود سیاست‌های خشن‌تری را در قبال اپوزیسیونِ خارج‌نشین که خواهان مبارزه با رژیم هستند را در پیش گرفته است. ایشان با رویکردی افراطی کوشیده‌اند تا مخالفین خود را به بطور کلی حذف نمایند. در همین راستا قتل «جمال خاشقچی» روزنامه‌نگارِ منتقد عربستانی در ترکیه نمونه بارز سیاست مزبور می‌باشد.

با تأسی از مطالبی که از نظر گذشت می‌توان چنین اظهار داشت که اصلاحات بنیادین در عرصه‌های سیاسی ـ اجتماعی روند گریزناپذیر پیش‌روی حکام ریاض می‌باشد. گرچه در پی فشارهای اعمالی از جانب جنبش‌های داخلی و اپوزیسیونِ خارج‌نشین، ولیعهد جوان سعودی سطح نازلی از اصلاحات را پذیرفته است، ولی نیک روشن است که ایشان تحت بازی تاج‌و‌تخت و در راستای تداوم حاکمیت خویش انجام اصلاحات را صورت داده است. بن‌سلمان که پس از اتخاذ سیاست‌های افراطی در گسیل کردن توان نظامی خود در راستای جنگ در یمن مورد انتقاد قرار گرفته، کوشیده است تا بجای آنکه نظاره‌گر اعتراضات باشد، خود موتور محرک اصلاحات بوده و متعاقباً تحولات را از بالا رقم بزند. همین امر به نوبه خود نکتۀ مثبت و امیدوار کننده‌ای در فضای بسته و قبیله‌ای عربستان بشمار می‌رود. با تداوم روند کنونی امید آن می‌رود که جنبش‌های بیشتری در عرصه داخلی عربستان‌سعودی پدیدار شده و متعاقباً گروه‌های اپوزیسیون بتوانند فشار بیشتری را در راستای تغییر سیاست‌های افراطی رژیم اِعمال نمایند. نمونه موفقیت‌آمیز گروه‌های مخالف رژیم آن است که ایشان با هویدا ساختن سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم آل‌سعود سبب شوند تا برخی از اعضای اتحادیه اروپا در قالب نامه‌ای به «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا خواستار تعدیل سیاست‌های حاکم جوان سعودی در یمن شوند.

 

منبع:http://peace-ipsc.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *