قطع روابط لندن – مسکو در سایه قتل جاسوس روسی دور از ذهن است

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
همه چیز با بیهوش پیدا شدن سرگئی اسکریپال و دخترش در پارک شهر سالزبری انگلستان شروع شد. اما نهایتا مرگ جاسوس سابق روسیه و دخترش سبب شد تا روابط بین انگلیس و روسیه در این روزها شاهد بحران خطرناکی باشد. به گونه ای که لندن احساس می کند امنیت ملی اش از سوی روسیه هدف قرار گرفته است؛ چرا که به گفته جاناتان آلن، معاون سفیر انگلستان در سازمان ملل، مسکو در سالزبری از سلاحی چنان وحشتناک استفاده کرده که کاربرد آن حتی در جنگ نیز ممنوع است. 

 در سایه این مساله هم لندن مسکو را به نقض تعهداتش بر اساس کنوانسیون منع سلاح های شیمیایی متهم کرد. در همین راستا پای پرونده قتل جاسوس سابق روس و دخترش به شورای امنیت هم کشیده شد. با رصد این کش و قوس ها پیش بینی می شود بحران روابط لندن – مسکو بیش از پیش تشدید شود و حتی دامنه آن به سایر کشورها نیز سرایت کند، چنان که اکنون فرانسه، آلمان و ایالات متحده با شروع یک تنش دیپلماتیک به حمایت های جدی از انگلیس پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی تحولات و تنش های دیپلماتیک اخیر در مناسبات روسیه و انگلستان و نیز ارزیابی روابط آتی دو کشور را در سایه کشته شدن جاسوس روسیه در گفت وگویی با شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه پی گرفته است که در ادامه می خوانید:

بحران در روابط روسیه و انگلستان بعد از کشته شدن سرگئی اسکریپال، جاسوس سابق روسیه و دخترش در انگلستان هر روز در حال گسترش است. اما به واقع کشته شدن یک جاسوس روسیه در خاک انگلستان که گویا یک جاسوس دو جانبه هم بوده است، می تواند موجب شروع چنین تنش جدی از جانب لندن شود یا باید تنش های امروز جامعه جهانی علیه روسیه و نیز برجسته شدن قتل اسکریپال را در دلایل دیگر جستجو کرد؟

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. قطعا قدری ساده انگارانه خواهد بود که همه بحران امروز در روابط لندن و مسکو را در کشته شدن یک جاسوس دید. در این خصوص (برجسته شدن موضوع قتل) سه نکته حائز اهمیت است؛ نکته اول به تنش های فزاینده روسیه با غرب است که در طی سال های اخیر این تنش ها در سایه گسترش ناتو به مرزهای روسیه، بحران شبه جزیره کریمه و اوکراین بسیار پررنگ تر از سابق شده است. نکته دوم ناظر بر این است که از دید غربی ها خصوصا اروپا مساله قتل جاسوسان روس در خاک سایر کشورها مسبوق به سابقه است. برای مثال در همین سال های اخیر “آلکساندر لیتوینینکو” بر اثر آلودگی رادیو اکتیو در لندن کشته شد. از همان سال (2006) تا به امروز روابط مسکو و لندن تیره بوده است. در واقع در بیش از یک دهه گذشته از کشته شدن جاسوس روسیه در لندن این روابط تیره باقی مانده بود. دو کشور هم سعی ای برای بازسازی روابط نکرده اند. در این راستا همواره انگلستان در صف اول تحریم کنندگان روسیه در میان کشورهای اروپایی بوده است. نکته سوم هم به این مساله باز می گردد که نحوه کشته شدن جاسوس روسیه و دخترش در پارکی در انگلستان به وسیله یک ماده شیمایی اعصاب، نوعی تجاوز به امنیت و حاکمیت انگلستان است. به خصوص چنان که گفتم این نوع قتل ها در گذشته هم وجود داشته است. لذا لندن با این برجسته سازی و حتی کشیدن پرونده این قتل به شورای امنیت در واقع به دنبال محدودیت روسیه و متعاقبش ترمیم وجه خود به عنوان کشوری مورد تجاوز قرار گرفته است. در این راستا به باور لندن اگر امروز نتوان روسیه را مهار کرد، می تواند در آینده انگلستان شاهد قتل های دیگری از این دست باشد. لذا انگلستان به دنبال یارکشی دیپلماتیک است. اکنون آلمان، فرانسه و آمریکا هم به صف مبارزه با روسیه در این خصوص پیوسته اند و انتظار می رود که سایر کشورها هم به این جرگه افزوده شوند. در مجموع با این سه نکته به نظر می رسد که بخشی از این برجسته سازی به مسائلی غیر از خود پرونده قتل جاسوس روس مربوط می شود و بخشی هم در راستای نحوه کشته شدن او باز می گردد. اما آن چه اهمیت دارد این است که به نظر می آید روابط روسیه با جهان غرب ظرف هفته ها، ماه ها و حتی سال های آتی با بحرانی به مراتب جدی تر روبه رو شود که این قتل هم می تواند در حکم یک تسریع کننده و تشدید کننده عمل کند.  

اما بسترهای کشیده شدن پرونده به شورای امنیت را باید در چه عواملی دید؟

این مساله به عضویت ثابت انگلستان در شورای امنیت باز می گردد. به هر حال انگلیس جزء 5 کشور ثابت شورای امنیت با حق وتو است. این مساله به راحتی دست لندن را در مهار مسکو از طریق شورای امنیت باز می گذارد، به خصوص که واشنگتن و پاریس هم در این شورا به صورت جدی در مقابل مسکو قرار گرفته اند. اگر قتل جاسوس روسیه در کشوری غیر کشورهای ثابت شورای امنیت رخ می داد، یقینا کشیده شدن آن به شورای امنیت بسیار دور از ذهن به نظر می آمد. اما لندن با اهرم های خود به دنبال مهار و تنبیه مسکو از طریق شورای امنیت است که می تواند اهرم بسیار کارسازی هم باشد. هر چند که تصویب هر گونه قطعنامه علیه روسیه در این خصوص یقینا با وتوی مسکو مواجه خواهد شد. اما لندن با کشیدن این مساله به شورای امنیت و برجسته کردن این قتل سعی در تخریب چهره روسیه در عرصه بین الملل با مطرح کردن این قتل به عنوان یک اقدام تروریستی گسترده و حمله به امنیت، حاکمیت و حتی سلامت عمومی (به دلیل خطرناک بودن عامل شیمیایی اعصاب در کشتن جاسوس روسبه) یک کشور دارد. حتی با یک روسیه هراسی، لندن تلاش دارد تهدید گسترش این قتل ها به سایر کشورها را مطرح کند تا از این طریق ائتلافی جهانی را علیه روسیه سامان دهد.

 

یقینا انگلستان و سایر کشورها به دنبال تحریم های جدی تر و بیشتری علیه روسیه خواهند بود. در این استا حتی ممکن است که انگلستان ورسیه برای اساس اظهارات و ادعاهای خود دیپلمات های یکدیگر را هم اخراج کنند و یا ساختمان ها و سفارت خانه ها را هم تعطیل کنند، اما  به هر حال هر دو طرف می دانند که تنها راه حل فقط دیپلماسی است و هیچ کس خواهان یک جنگ و تنش نظامی نیست و نخواهد بود.

 

شما به تاثیرات تنش روسیه با غرب بعد از اوکراین و الحاق کریمه به روسیه اشاره داشتید. در بحبوحه این تنش ها شاهد سفر پوتین به کریمه و سخنرانی چند دقیقه ای او بودیم؛ این مساله به معنای نمایش قدرت مسکو در مقابل جامعه جهانی و نوعی لجالت دیپلماتیک، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه با غرب و انگلستان به شمار می آید؟

برای پوتین و تیم مستقر او در کاخ کرملین اتفاقاتی که در اوکراین افتاد که نهایتا هم به الحاق کریمه به روسیه منجر شد یک دستاورد عظیم سیاسی را داخل روسیه رقم زد. در واقع دولت در روسیه چنان تبلیغ کرده است که مسکو در مقابل جنگ غرب نه تنها عقب نشینی نکرد که حتی با الحاق بخش مهمی از اوکراین یعنی شبه جزیره کریمه توانست جامعه جهانی را در مقابل روسیه به زانو در آورد. از طرف دیگر دولت با این کار توانست دولت غرب گرای اکراین را هم شکست دهد. لذا سخنرانی پوتین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در کریمه نوعی نمایش قدرت پوتین در شکست جامعه غرب و به نوعی پیامی به رقبای انتخاباتی و نیز افکار عمومی روسیه است. هر چند که این نمایش شاید بتواند برای جامعه روسیه کارساز باشد، اما یقینا باعث تحریک غربی ها در مقابل روسیه خواهد شد. چرا که غربی ها همواره بیم تکرار این رفتار توسعه طلبانه روسیه در در نقطه دیگری را دارند. لذا به نظر می آید تنش اخیر روابط لندن و مسکو در سایه قتل یک جاسوس به ابزار مناسب برای محدود کردن روسیه بینجامد.

در مقابل این دستاورد برزگ سیاست خارجی در الحاق کریمه به روسیه، شاهد شکل گیری جنگ دیپلماتیک میان لندن و مسکو با احتمال اخراج ۲۳ دیپلمات روس و تعلیق تمامی روابط خود در سطوح عالی را با روسیه از جانب انگلستان ظرف هفته جاری بر اساس اظهارات خانم می در مجلس عوام خواهیم بود. این جنگ دیپلماتیک که دامنه آن به سایر کشورها هم کشیده شده، می تواند چه عواقبی را در پی داشته باشد، به خصوص که لاوروف هم تهدید کرده در صورت اخراج دیپلمات های روس از انگلستان، روسیه هم دست به اقدام متقابل خواهد زد؟

یقینا شرایط برای روسیه چنان که پیشتر هم گفتم سخت تر خواهد شد.

 یعنی به مرحله قطع روابط خواهد رسید؟

من بعید می دانم که به چنین مرحله ای برسد. باید این را هم در نظر داشت که روسیه با غرب تجربه مدیریت سال ها جنگ سرد را داشته است. در آن سال ها که هر لحظه امکان جنگ نظامی هم وجود داشته، شرایط ارتباط مستیقیم با نمایندگی های کشورها برقرار بوده و هر وقت که لازم بوده سران کشورها با هم مذاکراتی را داشته اند. در واقع این روابط دیپلماتیک در آن سال ها بحران قطع نشد. لذا در شرایط فعلی اگر چه امکان شکل گیری محدودیت های کنسولی و سفارت خانه های دو کشور وجود خواهد داشت، اما قطع کامل روابط بسیار دور از ذهن است؛ به خصوص که روسیه با این کشورها روابط گسترده اقتصادی را برقرار کرده است. از آن طرف هم اروپا به بازار انرژی و گازی روسیه به شدت نیازمند است، در نتیجه قطع سریع و یک شبه روابط دیپلماتیک و متعاقب آن قطع مناسبات اقتصادی بسیار دور از ذهن و به دور از واقعیات و تحولات میدانی و به موازات آن، این قطع روابط به ضرر خود اروپا هم خواهد بود.

آن هم انگلستانی که بعد از برگزیت به دنبال بازارهای جدید برای جایگزینی بازار اتحادیه اروپا است.

یقنا این مساله هم تاثیرات خود را خواهد داشت. البته من منکر تنش جدی در روابط آتی دو کشور نیستم. چنان که گفتم این بحران جدی تر هم خواهد شد، اما به مرحله قطع کامل روابط دو کشور نمی رسد. یقینا انگلستان و سایر کشورها به دنبال تحریم های جدی تر و بیشتری علیه روسیه خواهند بود. در این استا حتی ممکن است که انگلستان و روسیه بر اساس اظهارات و ادعاهای خود دیپلمات های یکدیگر را هم اخراج کنند و یا ساختمان ها و سفارت خانه ها را هم تعطیل کنند، اما  به هر حال هر دو طرف می دانند که تنها راه حل فقط دیپلماسی است و هیچ کس خواهان یک جنگ و تنش نظامی نیست و نخواهد بود. زیرا که قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک بستر هر تنش و جنگی را فراهم می کند. لذا به نظر می رسد که اگر چه کشورهایی مانند آلمان و فرانسه اکنون به حمایت از انگلستان پرداخته اند، اما در آینده برلین و پاریس به مدیریت شرایط و تعدیل مواضع دو کشور دست خواهند زد. فعلا در شرایط کنونی آلمان و فرانسه هم به دنبال تهدید و تنبیه روسیه هستند تا حد و مرزهای خود را شناخته و از تکرار و گسترش این گونه حوادث و اقدامات روسیه در کشورهای متبوع آنان هم جلوگیری شود.

منبع:http://irdiplomacy.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *