کشور عربستان از دیرباز به داشتن پایگاه مردمی و نفوذ نرم در بلاد عربی شهره بوده است؛ این امر متأثر از عوامل سخت و نرم مختلف و متعددی است که به این کشور توان بازیگری بخشیده و پیشبرد سیاستهایش در گستره وسیعی از منطقه و جهان را تسهیل نموده است. موقعیت ژئوپولتیکی عربستان با مرزهایی که دربرگیرنده خانه خدا و مسجدالحرام بوده و میزبان حجاج مسلمان از کشورهای مختلف دنیاست، جایگاه و شأنیت ویژهای به این کشور بخشیده و از طرفی تأثیر گذاری مقامات سعودی را نیز در پرتو عنوان فرهنگی-اعتقادی “خادم الحرمین شریفین” منحصر بفرد ساخته است. علاوه بر موقعیت دینی و سرزمینی، نفوذ نرم عربستان در سایه دو شاخه دیگر تولید قدرت یعنی قومیت عربی و درآمدهای کلان نفتی، از عمق و غنای بیشتری برخوردار شده است. این غنای نفوذ عربستان در بلاد اسلامی- عربی به گونهایست که برخی مقامات سعودی، سرمست از یکه تازی عربستان، از بی رقیب بودن این کشور در حوزه قدرت نرم در سطح جهان سخن میگویند. با انتقال صحنه قدرت سیاسی عربستان به ملک سلمان و به تبع آن قدرت گیری محمدبن سلمان، تلفیقی از جوانی و کم تجربگی، زیادهخواهی و بیباکی، شتابزدگی و تجمع قدرت در دستان ولیعهد جوان سبب شده است تا وجاهت مقامات سعودی که خود محصول خویشتنداری، اعتدال و محافظهکاری سازنده بود، تضعیف و تهدید شود. تحمیل جنگی نابرابر به مردم یمن با فجایع مترتب برآن، حادثه منا، مقابله با نهاد دین و به حاشیه راندن عالمان به عنوان یک شاخه تأثیرگذار از مشروعیت قدرت سیاسی عربستان، پیگیری اصلاحات متضاد با فرهنگ سنتی جامعه عربستان، برخوردهای سخت و نفرت زا با منتقدین و مخالفین و مواردی از این قبیل، موجبات نارضایتی و در نهایت اعتراضات ملموس به عملکرد حاکمان کنونی عربستان را فراهم آورده است. این امر به مطالعه و بررسی کشاندن پایههای قدرت نرم عربستان و چالشهای پیشِروی آن را ضرورتی انکار ناپذیر بخشیده است.
پایه های قدرت نرم عربستان
۱-ژئوپولتیک دینی- اعتقادی
کشور عربستان به عنوان مرکز ظهور اسلام و میزبان “خانه خدا” ، “مسجدالحرام” اماکن مقدسه و نمادهای دینی دیگری که یادآور تاریخ صدر اسلام و پیامبر اکرم (ص) است، اذهان مسلمانان جهان را همواره متوجه خود ساخته و از جایگاهی اعتقادی و احترامی فراملی برخوردار شده است. موهبتی خدادادی که به حسب جغرافیای سرزمینی نصیب عربستان شده و محصول دخالت و تدبیر انسانی نیست. سران عربستان سعودی از این ظرفیت در راستای الهام بخشی میان ملتهای مسلمان جهان، بهره قابل اعتنایی برده و طی فرآیندی پویا، نفوذ خود را با غنای ارزشی – فرهنگی، عمق بیشتری بخشیدهاند. به جرأت میتوان گفت رکن اولیه و اساسی نفوذ عربستان و بینش توأم با احترام میلیونها مسلمان به این سرزمین، از موقعیت دینی – اعتقادی آن نشأت گرفته است و به عنوان یک مؤلفه غیر ساختاری قدرت نرم و منبع لایزال تبلیغی، نقش عصای موسی را در سیاست خارجی سعودیها ایفا کرده است.
به جرأت میتوان گفت رکن اولیه و اساسی نفوذ عربستان و بینش توأم با احترام میلیونها مسلمان به این سرزمین، از موقعیت دینی – اعتقادی آن نشأت گرفته است و به عنوان یک مؤلفه غیر ساختاری قدرت نرم و منبع لایزال تبلیغی، نقش عصای موسی را در سیاست خارجی سعودیها ایفا کرده است.
۲-رهبری معنوی و دینی در جهان اسلام
ژئوپولتیک دینی عربستان، مقامات سعودی را قادر ساخت تا خود را به عنوان رهبر دینی و معنوی در میان ملتهای مسلمان مطرح ساخته و انگیزه آنها برای ایجاد نهادهایی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و با بهانه همبستگی اسلامی افزایش یابد. میزبانی سالانه از حجاج بیت الله الحرام، ساخت و تجهیز مساجد و مدارس بزرگ در کشورهای اسلامی، تولید کتابهایی با محتوای تبلیغی، اعزام مبلغ، جذب و تربیت جوانان کشورهای اسلامی براساس آموزههای وهابی، از جمله اقداماتی است که به عنوان یک رویه ثابت از سوی مقامات سعودی دنبال شده است و به نوعی قوام بخش شأن و جایگاه رهبری حاکمان سعودی واقع شده است. رهبران و حاکمان سعودی با آگاهی از این مقوله، به ایجاد و تقویت رسانهها و مطبوعات همسو با خود در بلاد اسلامی- عربی همت گمارده و این رسانهها و مطبوعات در چالشها و بحرانهای مختلف منطقهای و بینالمللی در نقش بوق تبلیغاتی آنها وارد عمل شدهاند. این رسانهها در اختلافات دهه شصت و هفتاد میلادی و به ویژه پس از اشغال کویت توسط صدام و اختلافاتی که به دنبال آن میان عربستان با وی شکل گرفت، به خوبی در تأیید، تحکیم و برتری موضع عربستان مؤثر واقع شدند. دیپلماسی عربستان نیز با رایزنیهای پشت پرده و برخورداری از ویژگی ثابت مخفیکاری در تعقیب منافع منطقهای و بین المللی، بخش عظیمی از موفقیت خود را مرهون شأن دینی و الهام بخشی آن میان مسلمانان است. همچنین مقامات سعودی در دیدارها و روابط خود با کشورهای غربی نیز سعی کردهاند از برند پدرسالارانه خود در غالب کشورهای اسلامی استفاده کرده و بر احترام خود در نزد مقامات غربی بیفزایند. دیپلماسی مخفی عربستان به گونهایست که حتی رسانههای همسو با آن نیز در فهم چرایی سفرهای دیپلماتیک، اهداف و میزان تحقق آن سردرگم و دچار استیصال میشوند.
دیپلماسی عربستان نیز با رایزنیهای پشت پرده و برخورداری از ویژگی ثابت مخفیکاری در تعقیب منافع منطقهای و بین المللی، بخش عظیمی از موفقیت خود را مرهون شأن دینی و الهام بخشی آن میان مسلمانان است.
۳-درآمدهای کلان نفتی
سخن گفتن از مساعدتهای مالی و اقتصادی عربستان به کشورهای عربی و اسلامی فقیر و یا در حال توسعه به امری روزمره تبدیل شده است. خرید میلیاردها دلار سلاح از کشورهای غربی، اوراق قرضه از آمریکا، سرمایه گذاری در کشورهای قدرتمند و ایجاد نوسان در قیمت نفت از جمله تحرکات مالی عربستان به منظور تحکیم و حفظ جایگاه خود در معادلات قدرت میباشد. مساعدتهای مالی حکام سعودی به کشورهای فقیر عربی- اسلامی از غرب آسیا تا شمال آفریقا، از یکسو قدرت نرم عربستان در میان مردم این کشورها را پررنگ ساخته و از سویی دیگر نفوذ سیاسی عربستان بر رژیم های حاکم را سبب شده است. هرچند موفقیت در هدایت افکار عمومی و غرور ملتها به نفع سیاستهای خود، مستلزم ورود غیر مستقیم با تأکید بر نقاط مشترک و بهره گیری هوشمندانه از ابزارهای رسانهای رسمی و غیر رسمی در کنار ابزار مالی و اقتصادی است، اما متولیان قدرت در عربستان با آگاهی از نیاز مالی رژیمهای عربی و پایگاه نرم خود در میان مردم این کشورها، به خوبی از مساعدتهای مالی خود در راستای همراه سازی این رژیمها بهره برده و در تحولات مختلف آنها را دنباله رو تسلیم سیاستهای خود ساختهاند.
واکنشهای منفی ملتهای عربی به سفر محمدبن سلمان
جهان امروز، با انتقال قدرت در عربستان به نسلی جدید، شاهد فاصله گرفتن این کشور از سیاست یکنواخت و محافظهکارانه و قابل پیشبینی نسلهای قبل است. بی تردید یکی از خبرسازترین کشورها در روزهای اخیر عربستان سعودی است. تصمیمات و اقدامات احساسی و بلندپروازانه، خودسریها و برخوردهای بی باکانه در عصر رسانه و شبکههای متنوع اجتماعی، اخبار و تحولات مربوط به عربستان را برای همگان جذاب و از سویی مقامات سعودی و در رأس آنها ولیعهد جوان را مستأصل ساخته است. افزایش روزافزون فشارهای بین المللی و افکار عمومی دنیا بر عربستان بخاطر جنگ یمن و دست خالی این کشور از توجیه و بهانه لازم برای خروج آبرومندانه از این جنگ، قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در ترکیه، تحریم قطر، نگرانی و ترس از برخی روندهای دموکراتیک شکل گرفته در کشورهای عربی و تلاش برای سرکوب آن، علنی شدن حمایتهای این کشور از گروههای تندرو و تروریستی، سنگاندازی در مسیر پیشرفت و عزت بین المللی برخی کشورهای همسو، استفاده سیاسی از حج و موارد متعدد دیگر سبب شده است تا بتدریج پرچم نارضایتی از عملکرد عربستان و سیاست خارجی آن از سوی ملتهای مسلمان و برخی رژیمهای عربی برافراشته شود. سفر دورهای محمد بن سلمان که با هدف تغییر و تلطیف اوضاع، نمایش قدرت نرم این کشور، برون رفت از فشارهای روزافزون هفتههای اخیر و انتقال پیام قدرت به برخی رقبای منطقهای صورت گرفت، کاملا نتیجه عکس داد و محمدبن سلمان را بیش از پیش هراسان و نگران ساخت. نه تنها مقامات عربستان سعودی، بلکه هیچ منتقد و مخالف خوشبینی هم فکر نمیکرد که در پرتو کم تجربگی و سوء عملکرد ولیعهد جوان سعودی، به یکباره این کشور در پایگاههای سنتی و حیاط خلوت خود با تهدید جدی در حوزه قدرت نرم مواجه شود.
مساعدتهای مالی حکام سعودی به کشورهای فقیر عربی- اسلامی از غرب آسیا تا شمال آفریقا، از یکسو قدرت نرم عربستان در میان مردم این کشورها را پررنگ ساخته و از سویی دیگر نفوذ سیاسی عربستان بر رژیم های حاکم را سبب شده است.
سفر اخیر محمدبن سلمان نتوانست نمایش اقتدار باشد و فشار را بر روی عربستان بطور عام و بر شخص ولیعهد به طور خاص کاهش دهد. تاکتیک ولیعهد با انتخاب گزینشی کشورهای مقصد، کاملا هوشمندانه و کارشناسی بود، از یکسو مواجه شدن با استقبال مناسب در کشورهای همسو میتوانست آینه محبوبیت و عمق قدرت نرم عربستان واقع شده و امیدهای منتقدین برای به چالشکشیدن سیاستهای منطقهای این کشور را به یأس تبدیل کند، و از سوی دیگر سفر موفق وی به کشورهایی با رویکرد اخوانی، پیام قدرتی به ترکیه و قطر بود که در این مقطع زمانی از هیچ تلاشی در راستای بهرهگیری از آب گلآلود و تضعیف هرچه بیشتر عربستان سعودی فروگذار نمیکنند. اما این تاکتیک و انتخاب هوشمندانه با شکل گیری اعتراضات صنفی- مردمی که با پوشش رسانهای وسیعی همراه بود و همچنین واکنش و تصمیم مقامات مغرب در مقابل درخواست سفر محمدبنسلمان، کاملا شکست خورد و نه تنها به اهداف پیش بینی شده خود دست نیافت، بلکه به ضد خودش تبدیل شد.
تجربه موجود نشان میدهد که سیاستها و عملکرد عربستان سعودی در نگاه ملت عرب با درصد بالایی از تأیید و همراهی ذهنی – عملی مواجه بوده و این روند کمتر دچار نوسان شده است. برآیند جهتگیریها و تصمیمات غالب سران کشورهای عربی نیز متأثر از مؤلفههای قدرت و نفوذ عربستان، تلفیقی از تبعیت و تسلیم بوده است. شروع اعتراضات کنونی هم مقامات سعودی و هم افکار عمومی منطقه و جهان را تا حدودی غافلگیر کرده است و محافل کارشناسی را برآن داشته تا استمرار، عمق و سمت وسوی این اعتراضات و واکنشها و تأثیر نهایی آن بر ” قدرت نرم” عربستان سعودی را زیر ذرهبین برده و موشکافی کنند.
چالشهای پیشروی قدرت نرم عربستان
عربستان کنونی با چالشهای متعددی در حوزه ” قدرت نرم” مواجه شده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
۱-منازعه قدرت در داخل
چند صباحی پس از روی کار آمدن ملک سلمان و فضاسازی وی برای انتقال قدرت به فرزندش محمدبنسلمان، نارضایتیها در خانواده سعودی بالا گرفت و شاهزادههای مشهور و صاحب نفوذ در ساختار قدرت عربستان، یکی پس از دیگری نارضایتی خود را آشکار کردند. حاکمان عربستان که در طول تاریخ، همواره سعی در انتقال تصویری خیرخواهانه و معتدل از خود به افکارعمومی عربی بوده و با شعار “خادم الحرمین” به سطحی از تقدس دست یافته و در معادلات عربی – اسلامی الهام بخش بودند، با منازعه قدرت در داخل خانواده حاکم، به تریج هیبت و هیمنه معنوی خود را ازدست خواهند داد و “قدرت نرم” این کشور نیز آسیب میبیند.
متولیان قدرت در عربستان با آگاهی از نیاز مالی رژیمهای عربی و پایگاه نرم خود در میان مردم این کشورها، به خوبی از مساعدتهای مالی خود در راستای همراه سازی این رژیمها بهره برده و در تحولات مختلف آنها را دنباله رو تسلیم سیاستهای خود ساختهاند.
۲-سوء مدیریت و استفاده سیاسی از حج
اتفاقات تلخی همچون فاجعه منا که بیانگر سوء مدیریت مقامات سعودی و بیکفایتی آنها در میزبانی حجاج خانه خداست، در کنار استفاده سیاسی این کشور از حج و محروم کردن مردم برخی کشورها برای حضور در مراسم حج، نارضایتی عالمان دینی و مسلمانان زیادی را در پی داشته و حتی لزوم تشکیل یک نهاد فراملی برای مدیریت حج نیز از سوی علمای کشورهای اسلامی مطرح شده است. این امر نیز ضربه مهلکی به جایگاه معنوی عربستان سعودی در میان مسلمانان وارد آورده و این کشور را از مواهب مادی و معنوی حج تا حدود زیادی محروم خواهد ساخت.
۳-تقویت روندهای دموکراتیک و ناسیونالیسم ملی
عربستان سعودی همواره نگاهی بدبینانه و بعضا خصمانه به تحولات دموکراتیک در کشورهای عربی- اسلامی داشته و در انحراف یا سرکوب مستقیم و غیر مستقیم آنها تردید به خود راه نداده است. تقویت دموکراسی خواهی در کشورهای عربی مشهود، و کارشکنی عربستان در مسیر تحقق این روند نیز ملموس است. به نظر میرسد که سیر تقابل این دو، در نهایت به تقویت ناسیونالیسم ملی در برابر ناسیونالیسم قومی( عربی) و از دست رفتن یکی از مؤلفههای قدرت نرم عربستان در کشورهای عربی خواهد انجامید.
عربستان سعودی همواره نگاهی بدبینانه و بعضا خصمانه به تحولات دموکراتیک در کشورهای عربی- اسلامی داشته و در انحراف یا سرکوب مستقیم و غیر مستقیم آنها تردید به خود راه نداده است. تقویت دموکراسی خواهی در کشورهای عربی مشهود، و کارشکنی عربستان در مسیر تحقق این روند نیز ملموس است.
۴-روابط عربستان- رژیم صهیونیستی
به رغم مماشات، روابط پشت پرده و یا دیدارهای علنی برخی حکام عرب با رژیم صهیونیستی، اما ملتهای عربی همچنان نسبت به قضیه فلسطین و قدس حساسیت داشته و تن به هیچ معاملهای در این زمینه نخواهد داد. شروع مراودات عربستان- اسرائیل و نزدیکی روابط این دو به یکدیگر و معامله احتمالی بر سر قضیه فلسطین نیز موجی از تنفر نسبت به حکام سعودی و افول پایگاه مردمی آنها در سرزمینهای اسلامی را در پی خواهد داشت.
نتیجه گیری
عربستان سعودی از مؤلفههای قدرت نرم متعدد و منحصر بفردی برخوردار است که همچنان کارکرد مؤثری را در بلاد عربی اسلامی و حتی جهان ایفا میکند. سیاستها و عملکردهای ملی و منطقهای مقامات کنونی سعودی، کارکرد این مؤلفههای قدرت نرم را با سکتههایی مواجه ساخته است و در صورت عدم تجدیدنظر در سیاستها و اصرار بر پیگیری روند موجود، به مخاطره افتادن کلیت قدرت نرم عربستان و حتی افول و اضمحلال آن، چندان دور از ذهن نخواهد بود.
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.