چشم انداز تحولات شمال سوریه در پرتو حمله ترکیه!

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
کاخ سفید روز یکشنبه هفته گذشته و پس از مکالمه تلفنی روسای جمهوری ترکیه و آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده در عملیات ترکیه در شمال سوریه مشارکت ندارد و از این عملیات حمایت نیز نمی‌کند. علیرغم تکذیب رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا، بسیاری از مقامات بلندپایه آمریکایی و کارشناسان برآنند که این سخنان و خروج بخشی از نیروهای آمریکا از شمال سوریه، چراغ سبزی برای اردوغان جهت حمله به کردها است.

برای تحلیل و پیش بینی تحولات لازم است نگاهی تاریخی به مسائل و چالش ها داشت. با ورود سوریه به بهار موسوم به عربی، این کشور دستخوش تحولاتی گردید که هم اینک نتایج و آینده آن در دست دمشق نمی باشد. با قدرت گرفتن داعش در سوریه و شکست آن تسلط نیروهای کردی، فاکتور «کرد» به معادلات سیاسی سوریه و منطقه وارد شده است. هم اینک ۳۰ درصد خاک سوریه در کنترل نیروهای کرد سوریه دمکراتیک (HSD) و یگان های مدافع خلق (YPG) می باشد.

ترکیە به عنوان کشوری مخلوق از امپراتوری عثمانی، از ابتدا تا بحال، «مسئله کردها» را به عنوان چالشی اساسی برای امنیت ملی خود دانسته است. سیاست ترک گرای دولت های ترکیه در کشوری که بیش از یک چهارم آن را کردها تشکیل می دهد، همواره با مقابله و ظهور جنبش های کردی روبرو بوده است. ترکیه تحت عنوان مبارزه با ترور، به سرکوب مخالفان پرداخته و نیروهای مخالف کُرد در این کشور به مبارزه با سیاست های دولت ترک اقدام نموده اند.

در حوزه سیاست خارجی منطقه نیز، سیاست های نوعثمانیگری اردوغان از یکسو، و حمایت آشکار از مخالفان بشار اسد از سوی دیگر به عنوان یک اصل در سیاست خارجی دولت فعلی ترکیه درآمده است.

اما سوال اساسی اینجاست که چرا اردوغان وجود کیان کردی و نیروهای کرد را در شمال و شرق سوریه بر نمی تابد؟

همانطور که اشاره شد، دولت ترکیه در داخل با مسئله کردها روبروست. دولت های ترکیه تاکنون نخواسته و نتوانسته اند این چالش اساسی را حل کنند. اردوغان وجود هرگونه قدرت گیری کردها را در منطقه به زیان منافع ملی کشورش می داند. این دولت در جریان رفراندوم اقلیم کردستان مخالف تمام عیار برگزاری همه پرسی و تشکیل دولت کردی بود. در سوریه نیز که بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد، وجود قدرت کردی را قبول نخواهد کرد. اردوغان با تروریست خواندن نیروهای HSD و YPG و مرتبط دانستن آنها با PKK، سعی در اجماع آرای جهانی برای حمله به شمال سوریه و شرق فرات دارد. وی تاکنون در این باره موفق نبوده است. از یکسو نیروهای کُرد تحت حمایت ائتلاف بین الملل جنگ با داعش هستند و به نوعی به مشروعیت بین المللی دست یافته اند، و از سوی دیگر اشغال عفرین توسط ارتش ترکیه و نیروهای تحت حمایتش که بعضا از سوی غرب به عنوان تروریست شناخته شده اند، کارنامه سیاهی برای دولت ترکیه رقم زده است.

دولت عدالت و توسعه که کارنامه موفقی در زمینه اقتصادی در کشورش دارد، لیکن به لحاظ سیاسی دچار چالش و بحران های اساسی گشته است. در داخل با مسئله کردها و مخالفت های گسترده حزب اپوزیسیون جمهوری خواه خلق (CHP) روبروست. اردوغان در انتخابات ماه ژوئن کلانشهرهای آنکارا و استانبول را بواسطه کردها از دست داد. به عبارت دیگر، حزب کردی دمکراتیک خلق ها (HDP)، باعث شکست حزب حاکم شده و این سرآغازی است برای تضعیف قدرت رجب طیب اردوغان.
برای اردوغان لازم است که برای همراه کردن ملی گراهای ترک، همزمان دو اقدام به انجام رساند: اول اینکه فشارهای داخلی را کاهش داده و در انتخابات پیش رو پیروز شود؛ و دوم آنکه، مانع از قدرت گیری کردها در شمال و شرق سوریه گردد. ترکیب این دو اندیشه، آغازی بود برای تهاجم به کردهایی که داعش را شکست دادند.

و اما مکانیسم هایی که اردوغان جهت پیشبرد اهداف خود از آن استفاده می کند متنوع است. این مکانیسم ها همزمان، دلایل سکوت آمریکا و غرب در قبال حمله به شمال سوریه نیز هستند.

در ادامه به بررسی مکانیسم هایی خواهیم پراخت که اردوغان را تحت عنوان مبارزه با ترور، به سمت تجاوز آشکار به قلمرو سرزمینی کشور همسایه و جنگ با کردها سوق داده است.

ابزارها و توان ترکیه

ابزارهای لازم ترکیه برای حمله به نیروهای کرد در شمال و شرق سوریه/ دلیل سکوت قدرت های جهانی و بخصوص آمریکا چیست؟

۱. ترکیه عضو ناتو و دومین ارتش بزرگ آن است؛

۲. ترکیه دروازه اروپاست؛

۳. حجم بزرگ مبادلات تجاری آمریکا با ترکیه؛

۴. ترکیه بیش از این نباید به روسیه نزدیک شود؛ و لازم است به ترکیه امتیاز داد. البته از سوی دیگر نیز روسیه یا سکوت در مقابل این حمله، همزمان سعی در نزدیکتر کردن ترکیه به خود دارد( در عفرین نیز سکوت کرد)؛

۵. ترکیه ثابت کرده است می تواند در اروپا بحران آواره ایجاد کند؛ همزمان تروریست ها در لباس آواره به اروپا راه یابند؛

۶. ترکیه وزنه تعادل در منطقه است (در مقابل ایران و عربستان)؛

۷. نگرانی از سیاست های نوعثمانی اردوغان و ایجاد یک سوپاپ اطمینان برای وی (یک عملیات در مقیاس کوچک، احتمالا بتواند اثرگذار باشد)؛

٨. ترامپ در حال استیضاح است؛ ترامپ با دادن چراغ سبز به اردوغان علیرغم مخالفت های آشکار برخی مقامات از هر دو حزب، سعی در گرفتن امتیاز است.

۹. اروپا موضوعات مهم دیگری را در دستور کار دارد؛ و ترامپ با سکوت در مقابل اقدامات ترکیه (وی گفته بود که در این حمله، ترکیه را همراهی نخواهد کرد و این بدان معناست که ترکیه می تواند به تنهایی وارد عمل شود)، سعی دارد که در منطقه امن مورد نظر نیروهای ائتلاف را حضور دهد، امری که تاکنون موفق به آن نبوده است؛

۱۰. روسیه می خواهد ترکیه به وی نزدیکتر شود؛

۱۱. آینده سوریه با این حملە، روشن تر خواهد شد. احتمالا با ورود شورای امنیت سازمان ملل به این مسئله، شمال و شرق سوریه که در کنترل نیروهای کردی است، بعنوان منطقه پرواز ممنوع اعلام شود، که در اینصورت آینده سیستم سیاسی در سوریه مشخص خواهد بود. فعلا آمریکا و روسیه از صدور بیانیه شورای امنیت در خصوص حمله ترکیه به شمال سوریه ممانعت کرده اند.

آینده چه خواهد شد؟

۱. بدون تردید جنگ دومین ارتش ناتو و هشتمین ارتش بزرگ جهان در مقابل کردها جنگی نامتعادل است. این یک جنگ نامتقارن است که در آن پیشرفته ترین تکنولوژی نظامی در مقابل نیرویی کلاسیک و با تجهیزات ساده قرار خواهد گرفت. اما، کردها در عفرین دو ماه مقاومت کردند و مبارزه چندین ساله آنها با داعش نیز آنها را دارای تجارب زیاد نظامی و چریکی کرده است. دولت ترک بخوبی می داند که این جنگ، آسان نخواهد بود؛

۲. با پیروزی اردوغان در این حمله، مناطق کردی در شرق فرات، همچون عفرین شاهد تغییر بافت جمعیتی خواهد شد. تغییر دموگرافی به نوبه خود، آتش زیر خاکستر خواهد بود؛

۳. احیای سلفی گری: بیش ار ۱۰ هزار داعشی در اسارت نیروهای کرد قرار دارند. کردها در صورت جنگ، قادر به حفاظت از آنها نخواهند بود؛ سایر گروه های جهادی نیز از خلا ایجاد شده، بهره خواهند برد؛

۴. کردها در خاورمیانه این وضعیت را دنبال می کنند. آتش خشم کردها اگر مقطعی مهارشده، اما خاموش نخواهد شد؛ اشاره ترامپ به دشمنی دیرین ترک و کرد در ترکیه و سوریه، احتمالا تاکیدی بر این است.

۵. رشد ملی گرایی افراطی: با چنین حملاتی امواج فاشیسم و شوونیسم، ترکیه را در بر خواهد گرفت. سخنان «متین بالکان اوغلو» مفتی نزدیک به اردوغان، خطاب به سربازان ترک نشانی از رشد تفکر رادیکال است: «اجازه ندهید یک کرد زنده بماند؛ کردهایی را که زخمی شده اند، به اسارت نگیرید؛ بی درنگ بکشید.» همچنین دادگستری ترکیه دستور داده، منتقدان داخلی این جنگ در ترکیه، تحت تعقیب قرار گیرند؛

۶. دور شدن هرچه بیشتر ترکیه از فاکتورهای دمکراتیک و اتحادیه اروپا: هم اکنون حمله ترکیه به شمال سوریه، مخالفت و اعتراض سخت بسیاری از کشورهای غربی را به همراه داشته است؛

۷. هزینه های گزاف اقتصادی: دولت اردوغان که کارنامه موفقی در زمینه اقتصادی دارد، اقتصادش با این حمله بشدت تضعیف خواهد شد. کما اینکه ترامپ نیز وی را تهدید کرده که در صورت اقدام خارج از محدوده، اقتصاد ترکیه را ویران خواهد کرد؛

٨. این تهاجم قطعا به شکل عفرین نخواهد بود. عفرین محصور شده بود و نیروهای کردی به این منطقه دسترسی نداشتند. وضعیت شرق فرات بگونه دیگر است. لذا احتمالا، ترکیه با یک تصرف و پیروزی کوچک رضایت خواهد داد و در صورت تداوم جنگ، شاهد یک جنگ فرسایشی خواهیم بود؛

۶. کردها در حال حاضر آلترناتیوی بجز دفاع ندارند. دمشق توانایی مقابله نخواهد داشت؛

۷. در نهایت جامعه بین الملل مداخله کرده و احتمال تشکیل منطقه امن با حضور نیروهای بین المللی در شمال و شرق سوریه وجود دارد.

سخن آخر

به نظر می رسد، تحولات جدیدی در راه است. سکوت آمریکا در مقابل حمله ترکیه به شرق فرات به معنای چراغ سبزی برای آغاز حمله است. احتمالا این حملات گسترده نخواهد بود. کردها دوباره قربانی خواهند شد. این یک اصل سیاسی برای تثبیت موقعیت در آینده است. شاید ترامپ با سکوتش، ترکیه را در موقعیتی خطرناک قرار داده باشد. آمریکا از ۲۰۰۳ به بعد، بخصوص در چند سال اخیر با ترکیه و سیاست هایش مخالف بوده است. تجمیع آرای بین الملل برای مخالفت با دولت ترکیه می تواند ایده موفقی برای ترامپ جهت پاسخ به اقدامات ترکیه در چند سال اخیر و بخصوص خرید سامانه اس ۴۰۰ از روسیه باشد. ارسال هزاران کامیون تسلیحات از سوی آمریکا به نیروهای کرد تا روزهای گذشته نیز، نشانی از ایجاد مقاومت بیشتر برای پیشبرد اهداف می تواند باشد. از سوی دیگر، نقش روسیه پررنگ است و نقشه و تحولات آتی سوریه توسط دو قدرت ترسیم خواهد شد. ممانعت دو کشور از صدور بیانیه در شورای امنیت سازمان ملل گویای آن است که یک طرح و توافق پنهانی میان ترامپ، پوتین و اردوغان وجود دارد. بهرصورت ترکیه نمی تواند برای همیشه در سوریه بماند. لذا کردها در تحولات آتی سوریه همچنان نقش اساسی ایفا خواهند کرد. یکی از گزینه پیش روی کردها در آینده ورود به مذاکرات سازنده با دمشق است و بطور حتم سوریه و کردها به وضعیت قبل از ۲۰۱۱ برنخواهند گشت

منبع:http://www.faratab.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *