بیش از چهار سال از آغاز جنگی بینتیجه در یمن به رهبری عربستان سعودی میگذرد. جنگی که آغازگرانش هیچگاه سپری شدن چنین مدتی را برایش متصور نبودند. حال که همپیمانان عربستان، هر یک به دلیلی، بیرق جنگیشان را بر زمین نهادند منابع رسانهای این کشور از اقدامات ولیعهد سعودی برای ارتباط با سران قبایل یمنی خبر میدهند تا آنها راهی برای جلب رضایت انصارالله در جهت دستیابی به تفاهم پایان جنگ فراهم کنند.
مجتبی امانی، رئیس پیشین دفتر حفاظت منافع ایران در مصر در گفت وگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی خاطرنشان کرد: سعودیها بارها مسائلی را به عنوان محور توافقات پیشنهادی با انصارالله یمن و حوثیها مطرح کردند که به نظر میرسد این محورها در مقایسه با درخواستهای اولیه آنها در ابتدای جنگ تغییر ماهیت داده است.
وی توضیح داد: پیشنهادات مطرح شده از سوی سعودیها نشان میدهد آنها در این جنگ، عرصه نظامی را بیشتر به انصارالله واگذارکردهاند. در ابتدا میخواستند با تحمیل خواستههایشان انصارالله را به محل استقرار اولیه خود در استان سعده عقب برانند، اما اکنون با ناکامی، این خواستهها را کنار گذاشتهاند. طرح توافق با انصارالله هنوز هم به صورت کلی توسط سعودیها پیگیری میشود و به علت برهم خوردن تعادل نظامی به نفع انصارالله آنها صحبت از عقبنشینی انصارالله از پایگاههای موشکیشان در مرزهای جنوب سعودی میکنند.
عقبنشینی آشکار سعودیها
این دیپلمات پیشین کشورمان ادامه داد: افتخارات و تجهیزات جدید نظامی که انصارالله در طول سالیان جنگ به آنها دست یافته، کاملا فضای نظامی را برای دستیابی به اهداف اولیه حمله سعودیها به یمن تغییر داده است. اگر در ابتدا سعودیها به دنبال کاهش حضور نظامی و پایان حضور انصارالله در استانهای مهم یمن بودند، اکنون خواستههای نظامیشان متوجه این موضوع است که آنها سرزمینهای سعودی را از حملات و تعرضشان در امان نگه دارند و از توقف حمله انصارالله به سرزمینهای سعودی به عنوان یکی از شروطشان برای پایان دادن به جنگ صحبت کنند که این عقب نشینی آشکار برای سعودیها تلقی میشود.
وی با اشاره به تصمیم امارات برای خروج نیروهای نظامیاش از یمن گفت: حمله سعودیها به یمن تقریبا شباهتهای زیادی به حمله صدام به ایران داشت. در آن زمان هم صدام در اثر نوعی توهم و البته بر مبنای محاسبات ریاضی مرتبط با جنگ به این نتیجه رسیده بود که به پیروزی سریعی در برابر ایران خواهد رسید و جنگ در زمان کوتاهی با دستاورد نظامی و استراتژیک به نفع عراق پایان خواهد یافت. سعودیها هم تصور میکردند یمن بسیار ضعیف است و در برابر حمله سعودی که بیشتر بر مبنای قدرت حمله جنگندههایش پایه گذاری شده بود، شکست خواهد خورد، اما اکنون بعد از اینکه امارات به عنوان آخرین بازمانده از آن ائتلاف نظامی گستردهای که سعودیها در ابتدا با تبلیغات وسیع مطرحش کرده بودند، خارج شد، قصد دارد این جنگ را بر نیروهای اجارهای متمرکز کند.
بنبست سعودی در یمن
امانی با بیان اینکه به نظر میرسد راه حل نظامی عربستان در یمن به بن بست رسیده است، افزود: در هر حال سعودیها به دنبال یک راه خروج مطمئن و آبرومندانه از باتلاقی هستند که در یمن گرفتار آن شدند و احساس میکنند که اماراتیها هم آنها را در این میدان تنها گذاشتند.
رئیس پیشین دفتر حفاظت منافع ایران در مصر گفت: در طول قریب به یکی دو دهه گذشته، سعودیها مشخصا به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه بودهاند و یا به تعبیر دقیقتر تلاش داشتهاند مانع از کاهش نفوذشان در منطقه شوند. سعودیها میخواهند مانع از ادامه روند نزولی یا کاهشی میزان نفوذشان در منطقه و یا در مقابل آن افزایش نفوذ و توان ایران در منطقه شوند. روندی که بعد از سقوط صدام آغاز شد.
وی با بیان اینکه آنچه سعودیها را نگران کرده، نفوذ منطقهای ایران است، ادامه داد: این نفوذ که قبلا خود را در لبنان و سوریه نشان داده بود، به عراق هم رسید. از سویی تلاشهای سعودیها و همپیمانان آنها به خصوص در هشت سال اخیر برای سرنگونی نظام مستقر در سوریه هم با شکست مواجه شد. آنها از اینکه نفوذ ایران به مرزهای جنوبی سعودی هم کشیده شده، احساس نارضایتی داشتند و در یک ارزیابی اشتباه تصور کرد که میتوانند یمن را تحت شبه اشغال خود درآورند، منافعشان را در دریای سرخ تکمیل کنند و با در اختیارگرفتن آبراه بینالمللی باب المندب بتوانند ابزاری برای اعمال نفوذ منطقهای داشته باشند.
اشتباهات محاسباتی سعودی
امانی اضافه کرد: البته سعودیها توانستند پیروزی مشخصی در منطقه به دست بیاورند و آن این بود که توانستند روند انقلابهای عربی را که از سال 1389 آغاز شده بود، به نوعی کنترل کنند؛ در بحرین توانستند فضا را کنترل کنند؛ در مصر با نفوذشان باعث بازگشت نظام و موسسات قبلی شدند؛ سودان را به تعبیر خودشان از محور نفوذ ایران خارج کردند؛ در ادامه این پیروزیها بود که سعودیها تصمیم گرفتند در یمن هم دخالت نظامی انجام دهند.
این دیپلمات پیشین کشورمان با اشاره به تلاشهای عربستان برای تحت کنترل درآوردن حاکمیت یمن خاطرنشان کرد: آنها تلاش کردند با جلب نظر برخی از سران قبایل و افراد با نفوذ در یمن بتوانند حکومت متمایل به خودشان را در یمن برسرکار بیاورند و پس از آن برای خلاص شدن از مزاحمتهای گروه پرنفوذ انصارالله که به نوعی حاکمیت را در یمن در دست گرفت، وارد اقدام نظامی شوند.
وی ادامه داد: تصور سعودیها این بود که به پیروزی بسیار سریعی در یمن دست پیدا خواهند کرد. به همین دلیل برمحور نظامی متمرکز شدند و تلاش کردند با قدرت نظامی به خواستههای مشخصی که داشتند دست پیدا کنند که در راس آنها از بین بردن انصارالله و مهار این گروه بود، چرا که آنها انصارالله را ابزار ایران یا طرفدار ایران در یمن میدانستند.
امانی با بیان اینکه این حمله نظامی در ابتدا با یک مانور سیاسی تحت عنوان ائتلاف شکل گرفت، به خروج کشورها در ماههای بعد از این ائتلاف اشاره کرد و گفت: این اراده از ابتدا شکست خورده بود. بسیاری از کشورها از آن خارج شدند و یا اساسا دخالت نظامی موثری به نفع سعودیها نکردند. در نهایت بعد از خودداری این کشورها از هرگونه اقدام نظامی مشترک و ترک کردن صحنه ائتلاف نظامی این ائتلاف نظامی منحصر به سعودی و امارات شد.
طرح چهارمادهای ایران برای حل بحران یمن
وی همچنین درباره طرح چهارمادهای ایران برای حل بحران یمن گفت: این طرح که شامل آتش بس، کمکهای بشردوستانه، گفتوگوهای داخلی یمنیها و دولت فراگیر بود، طرح کاملی است که در همان ابتدای حملات از سوی ایران ارائه شد و از اصول بسیار مستحکمی برخوردار است. این طرح میتواند در صحنه گفتوگوها میان نمایندگان انصارالله و و سعودیها مورد دقت قرار بگیرد و مجددا مطرح شود. قطعا اگر این طرح پیش رود با توجه به ارتباط دوستانه ای که انصارالله با ایران دارد، ایران میتواند نقش بارزی در این باره ایفا کند.
امانی اضافه کرد: در هر حال سعودیها چون میدانند قبول این طرح به معنای شکست در تحقق اهدافشان در یمن است، در پذیرش آن طرح یا طرحهای دیگر مقاومت میکنند. به نظر میرسد گذشت زمان هم هیچ گونه دستاوردی برای سعودیها در یمن نداشته است تا دستکم بعد از گذشت چند سال بتواند برخی از بندهای این طرح را به نفع خودشان تغییر بدهند. سعودیها با توجه به شرایطی که الان در آن قرار دارند مجدد مجبور هستند که این طرح را مورد ارزیابی و احیانا پذیرش قرار دهند، چرا که طرح دیگری الان وجود ندارد یا لااقل مورد پذیرش افکار عمومی و جامعه بین الملل قرار نگرفته است.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.