طرحی برای ایجاد یک سازه امنیتی در خاورمیانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
ترامپ تقریبا به تمامی ابتکارات سیاست خارجی خود رسیده است جز یک استثنای بزرگ: طرحش برای سازه امنیتی خاورمیانه. البته این ایده هیچ وقت از میدان به در نشد. اگر چنین طرحی عملی شده بود، حمله به تولید نفت عربستان هرگز اتفاق نیفتاده بود. اگر چنین طرحی عملی می شد، ایران از دخالت در امور همسایگان باز داشته می شد.

شاید اکنون وقت آن فرا رسیده که طرح مذکور دوباره در دستور کار قرار گیرد. خاورمیانه شدیدا نیازمند چهارچوب پایداری است که ثبات و صلح دراز مدت را تضمین کند.

همساز بودن با مقتضیات زمان

وقتی دولت ترامپ اولین بار طرحی موسوم به “ناتوی خاورمیانه” را مطرح کرد، تردید زیادی نسبت به آن وجود داشت. آخرین رئیس جمهوری که به دنبال چیزی شبیه به این بود، آیزنهاور بود که در اوج جنگ سرد، در صدد امنیت دسته جمعی منطقه ای برآمد ولی نتوانست موفق عمل کند. اما حالا زمانه عوض شده است.

 

ترامپ با غرائز درستی به دفتر کار آمده. ایالات متحده نمی تواند همچون پرستاران بچه، مراقب خاورمیانه باشد. از سوی دیگر نمی تواند به منطقه پشت کند. این تنها به یک دلیل و آن هم نفت است. یقینا درست است که امریکا ذخایر انرژی بسیاری دارد و کل جهان از نفت ارزان بهره می برد. اما نفت خاورمیانه برای بازار انرژی جهانی، حیاتی است. قطع چشمگیر تولید نفت در این حوزه باعث ضربه به دوستان، متحدان و شرکای تجاری و بازرگانی ما در سطح جهان می شود.

 

و یک چیز بسیار مهم تر از انرژی هم هست که پای ما را به این منطقه می کشاند. خاورمیانه گذرگاه جهانی دریایی و هوایی، جریان مالی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و مهاجرت جهانی است. همچنین در همین منطقه موثرترین مذاهب جهان به وجود آمدند. بنابراین خاورمیانه به حدی اهمیت دارد که ایالات متحده نمی تواند نسبت به خطرات موجود در آن، بی توجه باشد.

امریکا ناچار است از یک راه حل دراز مدت برای خاورمیانه ای بهتر، حمایت کند. بخشی از لیست ماموریت های ترامپ باید حتما ایجاد شکلی از امنیت در منطقه باشد که در آن، پس از بروز هر مشکلی، ایالات متحده مجبور به اعزام نیرو و ناو هواپیما بر نشود.

 

به سازه (امنیتی) وارد شو

ایده تیم ترامپ، سازه امنیتی خاورمیانه است. طرح اولیه بر پایه دفاع دسته جمعی استوار بود که طبق آن ساختار همکاری محور طراحی دفاعی، مکانیزم حل اختلاف میان اعضا و شبکه تجارت آزاد اجرایی می شد. طرح واشنگتن این بود که اگر تمامی دولت های خلیج امضا کنند، امریکا از توافق حمایت کند و خود به عضویت آن در آید.

 

اگر این چهارچوب پذیرفته می شد، امروز احتمالا اوضاع بسیار بهتر بود. نزاع تلخ میان عربستان و امارات از یک سو، و قطر از سوی دیگر، حل می شد. شاید رویکرد مشترک منطقه ای نسبت به یمن و واکنش هماهنگ تری به دردسرهای لیبی به جریان می افتاد. از همه مهم تر این که ایران احتمالا از جنگ های نیابتی با عربستان و تلاش برای بستن تنگه هرمز و حملاتی نظیر آرامکو باز داشته می شد.

در ابتدا طرح مذکور به نظر فراهم کننده بخش بزرگی از منافع دولت های خلیج به نظر می رسید اما هنوز این طرح به جایی نرسیده است. نسخه بعدی طرح که از سوی ایالات متحده ارائه شد به نظر تا حد زیادی با نگاه حداقلی صادر نوشته شده. بخش اقتصادی کلا به کنار رفته. طبق برخی گزارش ها، تضمین های امنیتی ، استحکام کمتری دارند. تنها مکانیزم حل منازعه به قوت باقی مانده که آن هم به دلیل بالا گرفتن اختلافات میان دولت های خلیج، چندان مورد استقبال قرار نگرفته است.

 

هم زمان ایالات متحده ظاهرا درگیر اولویت های دیگر شده است. کاخ سفید هر چند شاید از این ایده دست نکشیده باشد ولی قطعا راضی شده که در قفسه های دیپلماتیک خاک بخورد.

دور دوم

شاید اکنون زمان درستی برای زدودن غبار از طرح اولیه باشد. باید دوباره تلاش کرد. در حالی که کارزار فشار بر ایران موثر واقع شده، ایران ساکت ننشسته است. توقف مذاکرات برای دفاع دسته جمعی، این پیام را به تهران مخابره می کند که ایالات متحده هیچ کاری نخواهد کرد.

 

حمله به عربستان سعودی نمایانگر نیازمندی عملی به یک رویکرد امنیت دسته جمعی منطقه ای است. منطقه نیازمند یک معماری دفاع هوایی منسجم است. به علاوه خاورمیانه نیازمند امنیت دریانوردی دائمی و منسجم نیز هست.

 

اکنون نیاز به چنین امری برجسته تر نیز شده است. با گذشت زمان، دولت های خلیج، اسرائیل و مصر همگی منافع امنیتی پایه ای مشابهی دارند. آن ها همگی بایستی با امریکا در سرمایه گذاری روی امنیت شراکت کنند. همه می دانند که انواع و اقسام نزاع داخلی و منطقه ای وجود دارد که میثاق امنیتی دسته جمعی را پیچیده می کند. از جنگ یمن گرفته تا دعوای فلسطین و اسرائیل تا اوضاع به هم ریخته سوریه و روابط مشکل ساز با ترکیه.

 

خیز برای شروع

تصور این که تمامی این مشکلات در دوره فعلی ریاست جمهوری تمام شود، وهم است. با این حال وقت از سر گیری سفر است. تعیین یک فرستاده برای انرژی بخشی به شروع مجدد مذاکرات. باید به طرح گسترده تری برای توافق بازگشت تا نه تنها مسائل اصلی امنیتی حل و فصل شود، بلکه فضا برای اعتمادسازی میان اعضا بوجود آید؛ طرحی که ابعاد اقتصادی و سیاسی را هم در بر گیرد. ایالات متحده نمی خواهد مثل یک خودرو، در خاورمیانه پارک شود؛ از سویی نمی تواند بی توجه منطقه را به حال ناخوش خود رها کند و افسوس بخورد. توافقی برای خلق سازه امنیتی خاورمیانه می تواند بهترین گزینه برای پیشبرد امور باشد.

منبع:https://rahbordemoaser.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟