بر اساس بیانیه سخنگوی کاخ سفید، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا قرار است ماه جاری در بیتالمقدس با همتایان روس و اسرائیلی خود دیدار و گفتوگو کند. این بیانیه اگرچه جزئیاتی از محورهای این نشست را عنوان نکرده است، اما برخی رسانهها از احتمال توافق ضمنی مسکو و واشنگتن برای خروج نیروهای ایرانی از سوریه خبر دادهاند. فارغ از صحت و سقم این ادعاها، به نظر میرسد پرسش اصلی این است که اساساً خروج کامل نیروهای ایرانی از سوریه تا چه میزان میتواند در راستای منافع راهبردی روسیه باشد؟ پیش از بررسی پاسخ احتمالی این پرسش، چند نکته ضروری به نظر میرسد:
۱- نوع کنشگری روسیه در تحولات منطقه غرب آسیا بهصورت عام و در بحران سوریه به صورت خاص، نشان از تعامل این کشور با همه طرفها دارد؛ روسها در سوریه با همراهی ایران توانستند اسد را حفظ کنند، روندهای سیاسی و نظامی را با هماهنگی نسبی ترکها و تا حدی ایران پیش بردند و مقابل حملات رژیم صهیونیستی به سوریه موضع محکمی اتخاذ نکردند. بنابراین روسیه تاکنون در قبال هیچیک از طرفهای حاضر در بحران سوریه، سیاست حذف را دنبال نکرده است.
۲- روسیه در پروندههای مهم منطقهای و فرامنطقهای با ایالات متحده اختلافاتی دارد؛ آنچه اما میتوان نقطه اشتراک مواضع دو کشور دانست، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی است. بنابراین روسها نمیتوانند و نمیخواهند نسبت به دغدغههای امنیتی اسرائیل بیتوجه باشند.
پرسش اصلی این است که اساساً خروج کامل نیروهای ایرانی از سوریه تا چه میزان میتواند در راستای منافع راهبردی روسیه باشد؟
۳- یکی از موضوعاتی که میتواند به چالشی برای تحقق دو مورد پیشگفته برای روسها تبدیل شود، حضور نظامی ایران در خاک سوریه است. همه بازیگران حاضر در تحولات سوریه به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی ایران حضوری قانونی، ولی نهچندان قابل محاسبه در سوریه دارد. به عبارت دیگر ایران پیش از آغاز بحران تا کنون قصدی برای ایجاد پایگاه نظامی در سوریه نداشته و هماکنون نیز به دنبال این موضوع نیست. آنچه اسرائیل را نگران میکند، تداوم یا احیاناً تقویت نفوذ سیاسی، امنیتی و اقتصادی (در برخی حوزهها) ایران در سوریه است. پس چانهزنیهای احتمالی درباره چنین سطحی از نفوذ و اثرگذاری خواهد بود.
با توجه به نکات پیشگفته و برای پاسخ به پرسش اصلی این گزاره را میتوان مطرح کرد که: «روسیه با هدف تأمین نظر آمریکا برای کاهش نفوذ ایران در سوریه باید از یکسو فشار فراوانی به تهران بیاورد و از سوی دیگر امتیاز مهمی از واشنگتن مطالبه کند». این گزاره دو بخش دارد که در ادامه بررسی میشود.
سوی نخست این گزاره به ایران بازمیگردد. واقعیت آن است که پرونده سوریه در سالهای اخیر از چنان وزن و اهمیتی در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار شده که تهران حاضر نخواهد بود آنچه عمق راهبردیاش در منطقه میداند، به آسانی از دست برود.
یک پاسخ احتمالی این است که آنچه میتواند ایران را مجبور به پذیرش مطالبه روسها کند، همراهی مسکو با تحریمهای آمریکا و حتی سکوت برابر بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. به عبارت دیگر روسیه میتواند در برابر امتیازگیری از آمریکا، ایران را در مقابل دو گزینه «خروج کامل نظامی از سوریه» یا «تنگتر شدن حلقه تحریمها» قرار دهد.
از سوی دیگر و در سوی دیگر این گزاره، مسکو باید امتیاز مهمی را از واشنگتن مطالبه کند. این امتیاز میتواند لغو تحریمهای مسکو (از جمله تحریمهای احتمالی علیه نورداستریم-۲) و پایان دعاوی غرب در بحران اکراین باشد. به عبارت دیگر آمریکا در قبال فشار روسیه بر ایران برای خروج کامل نظامی از سوریه، تحریمهای مسکو را لغو و فضای بازتری برای رشد اقتصادی روسیه فراهم کند.
روسیه با هدف تأمین نظر آمریکا برای کاهش نفوذ ایران در سوریه باید از یکسو فشار فراوانی به تهران بیاورد و از سوی دیگر امتیاز مهمی از واشنگتن مطالبه کند
موارد مطرح شده برای تحلیل کنشگری روسیه در موضوع خروج ایران از سوریه در قبال کسب امتیاز از آمریکا اما نشان میدهد که تحقق عملی آن دشوار است. به عبارت دیگر، روسیه از اهمیت راهبردی دمشق برای تهران در دهههای اخیر آگاه است و احتمالاً متوجه پیامدهای مواجه کردن ایران با دوگانه خروج از سوریه یا همراهی با تحریمهای آمریکا خواهد بود. طرح این دوگانه، ایران را به صورت جدی در تقابل با روسیهای قرار میدهد که در حال قدرتیابی در غرب آسیاست؛ منطقهای که ایران یکی از اثرگذارترین بازیگران آن است و میتواند مانعی مهم در مسیر نقشآفرینی روسیه باشد. بنابراین پیامدهای این رفتار برای کرملین قابل تأمل خواهد بود. علاوه بر این، امتیازی که آمریکاییها احتمالاً در قبال مواجهه روسیه با ایران به مسکو خواهند داد، چندان مطابقتی با درخواست آنها ندارد.
بنابراین اگرچه روسیه در مسائل اقتصادی و نفوذ در آینده ساختار سیاسی سوریه، رقابتی جدی با ایران دارد، اما بعید به نظر میرسد که مطابق آنچه برخی رسانهها نوشتهاند از درون نشستهایی مانند نشست ماه ژوئن بولتون با همتایان روس و اسرائیلی خود، حذف ایران از تحولات سوریه بیرون بیاید. این نه به معنای نبود اختلاف بین ایران و روسیه است و نه به معنای نبود سطحی از هماهنگی بین روسیه و غرب؛ بلکه نشاندهنده عدم تطابق دادهها و ستاندههای روسیه در صورت بازی در پازل آمریکاست. از اینرو روسها همچنان به مدیریت خود در بحران سوریه ادامه میدهند و تعامل با همه طرفها از جمله ایران و رژیم صهیونیستی را دنبال خواهند کرد.
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.