مرتضی مکی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی درباره پیشینه اختلافات بین روسیه و اتحادیه اروپا گفت: «روسیه با مجموعه غرب بهویژه اتحادیه اروپا موضوعات مورد تنش زیادی دارند و موارد اختلافی بیشتر از موضوعات مورد اشتراک و همکاری است.»
مکی افزود: «روسیه بهعنوان وارث شوروی سابق یک همسایه بزرگ و تأثیرگذار در روند تحولات اروپا و بسیاری از کانونهای بحرانی جهان باقی مانده است.»
این کارشناس ادامه داد: «بعد از یک دوره همکاری و همگرایی میان روسیه و غرب در دوره ریاست جمهوری بوریس یلتسین و به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین با هدف احیای هویت و ملیگرایی روسیه پس از دوره ضعف روسیه در دوره ریاست جمهوری یلتسین، ما شاهد روابط پرچالشی میان روسیه با اروپا و آمریکا بودیم.»
به گفته این کارشناس، آمریکا با توسعه ناتو به سمت شرق اروپا تلاش کرد هم توجیهی برای حفظ ماهیت وجودی پیمان ناتو ایجاد کند و هم سیاست مهار روسیه در مرزهایش را پیش ببرد.
مکی تأکید کرد: «در کنار توسعه ناتو، اروپا و آمریکا تلاش کردند با انقلابهای مخملی و استفاده از قدرت نرم، حوزه نفوذ روسیه را در شرق اروپا و جمهوریهای شوروی سابق محدود سازند.»
وی افزود: «این سیاست در گرجستان و اوکراین موجب تنش جدی میان روسیه و غرب شد.»
مکی با بیان اینکه اگرچه در سال 2003 کشورهای غربی توانستند با انقلاب مخملی، شواردنادزه را در گرجستان ساقط کرده و ساکاشویلی را به جای او بنشانند و در اوکراین در سال 2004 یوشچنکو را بهجای رئیسجمهور طرفدار روسیه در این کشور به قدرت برسانند، تأکید کرد: «اما روسیه در قبال این تحرکات دولتهای غربی ساکت ننشست و در سال 2008 در دوره بحران در اوستیای شمالی و آبخازیا موجب تنش جدی در روابط روسیه و غرب شد.»
کارشناس مسائل روسیه توضیح داد: «در این شرایط غربیها تلاش کردند با میانجیگری میان روسیه و گرجستان و عقب نشستن از مواضع خود در پذیرش گرجستان در پیمان ناتو به یک نوعی حوزه نفوذ روسیه را به رسمیت شناخته و کوشیدند تنش در روابط با مسکو را به حداقل برسانند؛ اما در جریان بحران اوکراین در سال 2014 و الحاق کریمه به خاک روسیه تنش جدی در روابط غرب و مسکو ایجاد شد و آمریکا و اروپا یک رشته تحریمهای اقتصادی و سیاسی را علیه روسیه اعمال کردند.»
در ادامه مکی گفت: «در 6 سالی که از الحاق کریمه به خاک اوکراین و بحران جداییطلبی در شرق اوکراین زمان میگذرد تلاشهای دولتهای غربی بهویژه اروپاییها در جهت فشار سیاسی و اقتصادی بر روسیه و وادار کردن این کشور به عقبنشینی از مواضعش نتیجهای در بر نداشته و روابط سرد میان روسیه و اوکراین پیچیدهتر شده است.»
وی با اشاره به روابط طرفین در دوره ریاست جمهوری ترامپ تأکید کرد: «در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ با توجه به علایقی که رئیسجمهور سابق آمریکا به پوتین داشت اروپاییها بهشدت نگران نزدیکی روابط روسیه و آمریکا بودند و تلاش میکردند عادیسازی در روابط دو طرف ایجاد نشود.»
مکی افزود: «ادعای مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 تا حد زیادی دست ترامپ را برای تجدیدنظر در روابط مسکو و واشنگتن بست. بهخصوص که دو حزب جمهوریخواه و دمکرات مخالف نزدیکی روابط با روسیه بودند.»
وی به قدرت رسیدن جو بایدن را با توجه به مواضع ستیزهجویانهای که دمکراتهای آمریکا نسبت به روسیه دارند، موجب نزدیکی دیدگاههای دولتهای اروپایی و آمریکا در قبال روسیه عنوان کرد.
این کارشناس در تشریح شرایط فعلی ادامه داد: «بازگشت ناوالنی چهره سرشناس مخالف پوتین به روسیه، بازداشت او توسط دولت مسکو و یک رشته تظاهرات گسترده که در شهرهای مختلف روسیه علیه پوتین برگزار شد، بهانه و ابزار مناسبی را برای اروپا و آمریکا جهت فشار به رئیسجمهور روسیه ایجاد کرد.»
مکی تأکید کرد: «البته در موضوع چگونگی مهار روسیه در اروپا، دیدگاه مشترکی وجود ندارد. از یکسو کشورهای شرق اروپا بیشتر تمایل به تشدید تنش در روابط با روسیه دارند از سوی دیگر آلمان و فرانسه دو موتور محرکه اتحادیه اروپا معتقد هستند که باید با همکاری و حفظ روابط نزدیک با روسیه تلاش شود که همکاری و وابستگی متقابلی ایجاد کرد و از این طریق روسیه را تحتفشار قرار داد.»
به گفته این کارشناس، قرارداد خط لوله نورد استریم 2 با همین هدف میان آلمان و روسیه به امضا رسید و به اجرا گذاشته است؛ خط لولهای که بیش از 90 درصد آن احداثشده و با تکمیل آن بخش عمدهای از انرژی آلمان و برخی از دیگر کشورهای اروپایی تأمین خواهد شد. هماکنون حدود 18 کشور اروپایی با میزان متفاوتی، بخشی از انرژی خود را از روسیه تأمین میکنند.
مکی درنهایت گفت: «مجموعه تحولاتی که در روابط روسیه و اروپا در سه دهه گذشته پس از فروپاشی شوروی رویداده است نشان میدهد که دولتهای اروپایی و آمریکا، روسیه را نه یک شریک که یک رقیب برای خود تلقی میکنند و سعی میکنند با ابزارهای مختلف بهخصوص استفاده از قدرت نرم، ولادیمیر پوتین را تحتفشار قرار دهند و سیاست مهار روسیه را از حوزه نفوذ این کشور به داخل روسیه بکشانند.»
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.