وضعیت آتی حزب کارگر

 

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
جرمی کوربین، رهبر چپ‌گرای حزب کارگر، پس از شکست سهمگین و تاریخی حزب خود در انتخابات ۲۰۱۹ وادار به کناره­گیری از رهبری حزب شد. افراد مختلفی برای رهبری این حزب نامزد شده­اند. کییِر استارمر محتمل­ترین فرد برای رهبری بعدی حزب کارگر است. او یکی از سرسخت­ترین هواداران باقی ماندن در اتحادیه اروپا است. 

جرمی کوربین، رهبر چپ‌گرای حزب کارگر، پس از شکست سهمگین و تاریخی حزب خود در انتخابات ۲۰۱۹ وادار به کناره­گیری از رهبری حزب شد. افراد مختلفی برای رهبری این حزب نامزد شده­اند. کییِر استارمر محتمل­ترین فرد برای رهبری بعدی حزب کارگر است. او یکی از سرسخت­ترین هواداران باقی ماندن در اتحادیه اروپا است. او نسبت به کوربین بسیار میانه‌­روتر است ولی به‌اندازه طرفداران تونی بلر نیز راست­گرا نیست. رقبای اصلی او ربکا لانگ بیلی و لیزا نندی هستند، لانگ بیلی چپ‌گرا و رادیکال است و ادامه کوربین محسوب می­شود و نندی به جناح میانه­رو مربوط می­شود و در صورت پیروزی حرکت به راست محسوب می­شود. هر سه نامزد ترور شهید سلیمانی را محکوم کرده­اند و خواهان گسترش دیپلماسی با ایران هستند. دیگر نامزدها شانس چندانی ندارند. به نظر می­رسد که در آینده حزب کارگر همچنان یک حزب چپ‌گرا اما میانه‌­روتر از کوربین باشد. حزب کارگر بیش‌ازپیش به اتحادیه اروپا نزدیک­تر خواهد شد، اما در عمل قادر به کاری برای جلوگیری از برگزیت نخواهد بود. در حال حاضر به نظر می­رسد که برنامه حزب کارگر در زمینه برگزیت انتظار برای پیامدهای منفی برگزیت و در مرحله بعد استفاده تبلیغاتی برای تضعیف حزب محافظه­کار است. این حزب یکی از منتقدین سیاست ترامپ و امپریالیسم باقی خواهد ماند، اگرچه از شدت این مسئله از زمان کوربین کاسته خواهد شد و از مواضع بسیار بحث­برانگیز خودداری خواهد شد و ازلحاظ لحن به جریان اصلی سیاست خارجی غربی نزدیک خواهد شد. جرمی کوربین احتمالاً همواره به‌عنوان مسئول بزرگ‌ترین شکست حزب کارگر در تاریخ آن شناخته خواهد شد و قادر به اثرگذاری سیاسی و هدایت مجدد حزب نخواهد بود و در حاشیه و نه متن سیاست بریتانیا مطرح خواهد بود؛ اما سرنوشت «کوربینیسم» با سرنوشت کوربین متفاوت است و حتی در صورت حذف کوربین، جنبش اجتماعی­ای که به ظهور او منجر شد نابود نخواهد شد. این جنبش ریشه­هایی عمیق در پایگاه رأی حزب دارد؛ بنابراین این جناح در حزب کارگر فعال می­ماند و ممکن است با تحولات آینده دوباره با فرد دیگری رهبری حزب را فتح کند.

***

جرمی کوربین، رهبر چپ‌گرا و ضد امپریالیست حزب کارگر، پس از شکست سهمگین حزب خود در انتخابات ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ وادار به کناره­گیری از رهبری حزب شد؛ بنابراین حزب کارگر که از سال ۲۰۱۵ در کنترل چپ‌گراترین جناح خود بود به‌زودی رهبری جدید انتخاب خواهد کرد که ممکن است مسیر حزب را با تغییری عمده مواجه کند و واقعیت سیاسی بریتانیا را دگرگون کند. در این انتخابات حزب کارگر ۶۰ کرسی خود در مجلس عوام را از دست داد، کرسی­هایی که بخشی از آن­ها در حوزه­هایی بودند که به‌طور سنتی به حزب کارگر تعلق داشتند، به شکلی که حزب کارگر شکستی به این سهمگینی از سال ۱۹۳۵ نخورده بود؛ بنابراین پس از چنین شکست سهمگینی حزب کارگر چاره­ای جز تغییر مسیر و تغییر رهبری ندارد و به همین دلیل افراد مختلفی برای رهبری این حزب نامزد شده­اند.

رهبران احتمالی حزب کارگر و مواضعشان درباره ایران

کییِر استارمر: استارمر محتمل­ترین فرد برای رهبری بعدی حزب کارگر است. روزنامه گاردین شانس او را ۷۷ درصد ارزیابی می­کند. او در حال حاضر وزیر برگزیت در دولت در سایه کوربین است. او یکی از سرسخت­ترین هواداران باقی ماندن در اتحادیه اروپا و رفراندوم دوم در این زمینه است و به همین دلیل شانس او برای پیروزی زیاد است، چون بسیاری در حزب موضع ضعیف کوربین در قبال برگزیت را علت اصلی شکست در انتخابات اخیر می­دانند. او نسبت به کوربین بسیار میانه­روتر است ولی به‌اندازه طرفداران تونی بلر نیز راست­گرا نیست، بنابراین او به‌نوعی نامزدی اجماعی و قابل‌قبول برای کل حزب محسوب می­شود که تلاش خواهد کرد جناح­های مختلف حزب را متحد کند. او به‌علاوه پیش‌تر دادستانی بالامقام و از مقام­های ارشد نظام قضایی بریتانیا بوده و یک وکیل که در پرونده­های حقوق بشری تخصص داشته است. او گزینه مورد حمایت اد میلیبند رهبر اسبق حزب کارگر است. او وزیر کشور دولت در سایه کوربین نیز بوده است. در مورد ایران او پس از ترور شهید سلیمانی موقعیت را بسیار خطرناک نامید و گفت برای بهبود اوضاع خاورمیانه غرب باید با ایران وارد ارتباط و گفتگو شود نه آن‌که ایران را منزوی کند. فراتر از این او موضعی درباره ایران نداشته و به نظر می­رسد او در کل موضع نرمی نسبت به ایران دارد.

ربکا لانگ بِیلی: بیلی رقیب اصلی استارمر است اگرچه گاردین برای او تنها ۱۷ درصد شانس قائل است. او وزیر تجارت و انرژی و صنایع در دولت در سایه کوربین است. او بسیار چپ‌گرا است و نزدیک‌ترین نامزد به جرمی کوربین و جان مک­دانل وزیر خزانه­داری در دولت در سایه و رهبری فعلی حزب کارگر محسوب می­شود. کوربین مدت‌ها است که او را به‌عنوان جانشین خود در نظر داشته است و رهبری او به معنای عدم‌تغییر در مسیر فعلی حزب کارگر خواهد بود. او گفته است که هنوز از کوربین و مواضع رادیکال او حمایت می­کند و معتقد است دلیل اصلی شکست او کارزار بسیار مداوم رسانه­ای برای تخریب شخصیت او بوده است. خود او نیز مواضع بسیار رادیکالی دارد، به‌عنوان‌مثال او حامی حذف کامل مجلس اعیان است. او در مورد ترور شهید سلیمانی موضعی مشابه استارمر گرفت و گفت که ترامپ با این حرکت جهان را به آستانه یک فاجعه نزدیک کرده است. او همچنین در سال ۲۰۱۶ علیه حمله به سوریه رأی داده بود و بارها آنچه را تلاش ترامپ برای جنگ با ایران خوانده محکوم کرده است. در کل به نظر می­رسد برای ایران تفاوت مهمی بین استارمر و لانگ بیلی وجود ندارد و هر دو در اکثر موارد خوشایند ایران هستند.

لیزا نَندی: نندی که در زمان رهبری میلیبند وزیر مسکن در دولت سایه بود سومین احتمال رهبری است و گاردین احتمال رهبری او را ۱۳ درصد می­داند. او به جناح میانه­روی حزب تعلق دارد و از مخالفین اصلی کوربین بوده به‌طوری‌که با رهبری کوربین از همه مقام­های خود استعفا داد و در تمام مدت به‌شدت از کوربین انتقاد می­کرده و او را به ضدیت با یهودیان و سوسیالیسم افراطی متهم می­کرده و همچنین معتقد است کوربین اصلی­ترین عامل شکست حزب در انتخابات است. او بیشترین تغییر و چرخش به راست را در رهبری حزب نمایندگی خواهد کرد. به همین دلیل هواداران و جناح کوربین نسبت به او بدبین خواهند بود. او همچنین بیش از هر نامزد رهبری دیگری به سیاست محلی و شهرهای کوچک تمرکز دارد. او نیز واکنشی منفی به ترور شهید سلیمانی نشان داد و گفت که همه رهبران دنیا باید در برابر ترامپ بایستند و از جنگی دیگر در خاورمیانه پیش­گیری کنند. موضع او نیز حداقل در مواضع اعلامی تفاوتی با استارمر و لانگ بیلی ندارد.

دیگر نامزدها: جس فیلیپس (شانس ۵ درصد) همانند نندی بسیار میانه­رو و ضد کوربین، بسیار مسلط بر روابط عمومی و فضای مجازی، ایوت کوپر (شانس ۱ درصد) میانه­رو و رقیب کوربین و از همه نامزدهای فعلی نزدیک‌ترین فرد به تونی بلر، امیلی تورنبری (شانس ۱ درصد) نزدیک به کوربین در رهبری حزب ولی نه به چپ‌گرایی او و بسیار طرفدار اتحادیه اروپا. او به خاطر مواضعش درباره ایران بسیار توسط جناح راست بریتانیا محکوم‌شده و اتهام طرفداری از ایران به او وارد شده است، او به‌عنوان‌مثال خواهان جلسه اضطراری شورای امنیت پس از ترور شهید سلیمانی شده بود. نهایتاً کلایو لوییس (شانس ۱ درصد) چپ‌گراترین نامزد حاضر در انتخابات و یک اقلیت نژادی است که معتقد است مشکل کوربین این بود که به مقدار کافی رادیکال نبود.

پیش­بینی روند آینده حزب کارگر

با توجه به‌احتمال بسیار بالای پیروزی استارمر در انتخابات رهبری حزب کارگر و با توجه به ترکیب جدید حزب در پارلمان و دیگر مسائل دخیل در حزب، به نظر می­رسد که گزینه­های زیر برای آینده حزب کارگر صحیح باشد:

  1. تقریباً قطعی است که حزب کارگر گردش‌به‌راست خواهد داشت و به میزان کوربین چپ‌گرا نخواهد بود. درعین‌حال بسیار بعید است که حزب آن­چنان به راست گردش کند که به زمان بلر بازگردد؛ بنابراین به نظر می­رسد که در آینده حزب کارگر همچنان یک حزب چپ‌گرا اما میانه­روتر از کوربین باشد.
  2. حزب کارگر در موقعیتی نیست که در سیاست برگزیت تغییر عمده­ای ایجاد کند. اگرچه حزب کارگر بیش‌ازپیش به اتحادیه اروپا نزدیک­تر خواهد شد، اما در عمل قادر به کاری برای جلوگیری از برگزیت نخواهد بود. در حال حاضر به نظر می­رسد که برنامه حزب کارگر در زمینه برگزیت انتظار برای پیامدهای منفی برگزیت و در مرحله بعد استفاده تبلیغاتی برای تضعیف حزب محافظه­کار است. این امر توسط برخی از افراد نزدیک به حزب توصیه شده است[۱۶]؛ بنابراین به نظر حزب کارگر تلاش خواهد کرد که مسئولیت برگزیت کاملاً بر عهده حزب محافظه­کار.
  3. حزب کارگر در سیاست خارجی فاصله عمده­ای با کوربین نخواهد گرفت و احتمالاً به ترامپ نزدیک­تر نخواهد شد و به‌عنوان یکی از منتقدین سیاست ترامپ و امپریالیسم باقی خواهد ماند، اگرچه از شدت این مسئله از زمان کوربین کاسته خواهد شد و از مواضع بسیار بحث­برانگیز خودداری خواهد شد و ازلحاظ لحن به جریان اصلی سیاست خارجی غربی نزدیک خواهد شد.

آینده شخص کوربین و جمع‌بندی

آینده سیاسی جرمی کوربین به‌عنوان یک فرد در حزب کارگر به پایان خود رسیده است. او ممکن است با اظهارنظر در رسانه­ها به خبرسازی بپردازد، اما احتمالاً همواره به‌عنوان مسئول بزرگ‌ترین شکست حزب کارگر در تاریخ آن شناخته خواهد شد و بنابراین شخصاً جدی گرفته نخواهد شد و قادر به اثرگذاری سیاسی و هدایت مجدد حزب نخواهد بود، امری که درباره دیگر رهبران شکست‌خورده حزب کارگر صادق است؛ افرادی همچون گوردون براون و اد میلیبند که پس از شکست حزب در انتخابات به تاریخ پیوستند و کوربین نیز احتمالاً تنها در حاشیه و نه متن سیاست بریتانیا مطرح خواهد بود؛ اما سرنوشت «کوربینیسم» با سرنوشت کوربین متفاوت است و حتی در صورت حذف کوربین، جنبش اجتماعی­ای که به ظهور او منجر شد نابود نخواهد شد. این جنبش ریشه­هایی عمیق در پایگاه رأی حزب دارد و در همین لحظه نیز به‌شدت در حال فعالیت است که بگوید که شکست حزب نه به علت سیاست­های سوسیالیستی بلکه صرفاً به علت برگزیت است؛ بنابراین این جناح در حزب کارگر فعال می­ماند و ممکن است با تحولات آینده دوباره با فرد دیگری رهبری حزب را فتح کند.

 

منبع:https://www.eurica.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟