دکتر علیاکبر اسدی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: «در دوره ریاست جمهوری ترامپ، روابط ویژهای بین تیم ترامپ و تیم محمد بن سلمان برقرار بود و رئیسجمهور سابق آمریکا برخلاف بسیاری از رویههای ثابت در رویکردهای روسای جمهور آمریکا، اولین سفر خارجیاش را به عربستان انجام داد.»
اسدی با اشاره به اینکه آمریکا در بحث فروش تسلیحات بدون اعمال محدودیتها حجم گستردهای سلاح به این کشور میفروخت، ادامه داد: «لذا در رابطه با جنگ یمن، ترامپ بدون آنکه توجهی به انتقادات داخلی در آمریکا در خصوص وضعیت انسانی و تبعات تداوم جنگ و اقدامات تهاجمی عربستان داشته باشد همچنان از بنسلمان در این جنگ حمایت میکرد.»
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه در باقی عرصههای سیاست منطقهای نیز دونالد ترامپ بهشدت از محمدبنسلمان حمایت میکرد، گفت: «یکی از مهمترین دلایلی که عربستان و کشورهای متحد آن وارد فاز محاصره قطر شدند، حمایتهای ترامپ بود و چون ریاض حمایتهای ترامپ را پشت سر خود احساس میکرد، خیلی نگرانی از اقدامات خود نداشت.»
اسدی ادامه داد: «در چارچوب کلی سیاست خارجی آمریکا درباره عربستان بهرغم آنکه همکاریهای راهبردی و هماهنگیهایی در بسیاری از عناصر، اجزا و محورهای سیاست خارجی بین دو کشور وجود داشت، اما هیچگاه به معنای حمایت کامل از سیاستهای عربستان چه در داخل و چه در سطح منطقهای نبوده است.»
این استاد دانشگاه در رابطه با سیاست خارجی بایدن در قبال عربستان نیز گفت: «جو بایدن در دوره رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری و حتی پیش از آن مطرح کرده بود که حمایتهای همهجانبه و فراگیر ترامپ از عربستان و محمد بن سلمان، رویکردی نیست که در نهایت بتواند به ثبات و امنیت منطقهای کمک کند و این مسئله باعث شده که سعودیها یک سری رفتارهای تهاجمی داشته باشند که منجر به افزایش ناامنی، بیثباتی و پیچیدگی بیشتر مسائل و تحولات منطقهای شده است.»
اسدی با بیان اینکه نگاه بایدن به منطقه معطوف به نگاه کلان بینالمللی است، تأکید کرد: «بایدن در سطح بینالمللی معتقد است که آمریکاییها باید سطح رهبری خود را در عرصه بینالمللی و هدایت نظم جهانی لیبرال برعهده داشته باشند و معتقد است که ترامپ به آن جایگاه لطمه زده که باید احیا شود.»
به گفته عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بایدن برای احیای این جایگاه باید اثرگذاری کشورش را در جهان گسترش دهد و بهخصوص باید در بحث مهار چین بتوانند سرمایهگذاریهای بیشتر با رویکردهای متفاوتتری داشته باشند.
وی ادامه داد: «در این چارچوب نگاه بایدن به منطقه این است که باید نوعی ثبات و موازنه نسبی در منطقه وجود داشته باشد تا از این طریق چالشها و درگیریها در منطقه برای آمریکا کاهش پیدا کند و این کشور بتواند هزینهها و مسئولیتهای خود را در منطقه تعدیل و به اولویتهای جهانیاش بپردازد.»
اسدی معتقد است «با تداوم رویکرد قبلی واشنگتن در قبال ریاض این مسیری که بایدن در نظر دارد قابل پیمودن نیست؛ لذا بایدن بر این باور است که علاوه بر آنکه باید به ایران فشار وارد آورده و آن را وارد فاز تعاملاتی کند، عربستان نیز باید رفتارهایش را تغییر دهد.»
این کارشناس میگوید از جمله اقداماتی که در وهله نخست مدنظر رئیس جمهور آمریکا است بحث پایان محاصره قطر و همچنین قطع فروش تسلیحات به عربستان است. وی افزود: «آمریکاییها خواستار آن هستند که جنگ یمن پایان پیدا کند و در یک رویکرد جدید بازیگرانی که در منطقه در بحث یمن تأثیرگذار هستند بتوانند وارد روند گفتگوها و فاز سیاسی شوند.»
اسدی تاکید کرد لذا قطع کمکهای تسلیحاتی بیش از هر چیز به جنگ یمن مربوط میشود و عنوانشده است کمکهایی که جنبه قدرت نظامی و تهاجمی عربستان را تشدید میکند، قطع خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: «در چنین شرایطی عربستان باید به جنگ خاتمه دهد و وارد فاز سیاسی شود.»
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نهایت با بیان اینکه تا چند هفته پیش به نظر میرسید شاید بازگشت به برجام اولویت اصلی بایدن در منطقه باشد، ادامه داد: «اما میتوان گفت که بحث جنگ یمن و خاتمه دادن به آن برای رئیسجمهور آمریکا احتمالا اولویت بیشتری نسبت به بحث ایران و بازگشت به برجام دارد و بایدن میتواند خاتمه دادن به جنگ یمن را بهعنوان اولین دستاورد خود در منطقه به شمار آورد.»
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.