«دنیس راس»: «نتانیاهو» از فرصت تاریخی سخن می گوید اما خطرها را نمی بیند

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
«دنیس راس»، دیپلمات امریکایی و دستیار ویژه باراک اوباما در امور خاورمیانه در مقاله ای به مخاطرات تصمیم نخست وزیر اسرائیل برای اقدام جهت انضمام بخش هایی از کرانه باختری به اسرائیل پرداخت.

او در این مقاله می نویسد یک شب که مذاکرات درباره آنچه بعدتر «پروتکل خلیل» نام گرفت تا دیروقت طول کشیده بود، «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل، رو به من کرد و گفت: «همان کاری را می کنم که بن گوریون کرد». می دانستم که او شاگرد مکتب «اصلاحی» و دشمن سرسخت دیوید بن گورین است، برای همین گفتم: «منظورت مناخیم بگین است؟». گفت: «نه، بگین نه، بن گوریون. کارهای بزرگ را او کرد».

وقتی سعی می کردم بفهمم چرا نتانیاهو تا این حد در انضمام اراضی کرانه باختری که در طرح رئیس جمهور امریکا مطرح شده مصمم است، یاد همین مذاکرات افتادم. نتانیاهو سیاستمداری است که هیچ چیز جلودار وی نیست هرچند در زمان حکومتش هرجا که پای امنیت ملی در میان بود از خطرکردن پرهیز می کرد.

وقتی پادشاه اردن می گوید که عملیات انضمام کرانه باختری باعث «درگیری فراگیر» می شود و «محمود عباس» می گوید که همه توافقات با اسرائیل متوقف خواهد شد و «جوزپ بورل»، رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نسبت به پیامدهای اقدام اسرائیل هشدار می دهد و «جو بایدن»، نامزد دموکرات ریاست جمهوری امریکا در ابراز مخالفت خود با این طرح تردید نمی کند، باز هم به نظر می آید که نتانیاهو عزم خود را برای اجرای این طرح جزم کرده است.

بن گوریون با وجود مخالفت امریکا و اطمینان از حمله کشورهای عربی، تشکیل دولت مستقل اسرائیل را اعلام کرد. او می دانست که هزینه گزافی برای این کار می پردازد اما این را فهمیده بود که اگر به محض پایان حضور نیروهای بریتانیایی تشکیل کشور اسرائیل را اعلام نکند دیگر بهانه و مجوز برای این کار را نخواهد یافت. اسرائیل هزینه سنگینی از این بابت پرداخت، 6 هزار اسرائیلی یعنی یک صدم یهودیان آن زمان منطقه جان خود را از دست دادند، اما بن گوریون عزم خود را جزم کرده بود که به 2 هزار سال آوارگی یهودیان پایان دهد و فکر می کرد که اگر چنین نکند یهودیان هزینه سخت تری خواهند پرداخت.

امروز نتانیاهو نیز فکر می کند که لحظه بن گوریونی وی هم فرارسیده است. او معتقد است که دولت ترامپ به او اجازه می دهد که مرزهای شرقی را ترسیم کند و مناطقی را که برای امنیت اسرائیل مهم تشخیص می دهد حفظ کند و پایه های تازه ای برای هر مذاکره ای در آینده با فلسطینیان تعیین کند. دیگر محور مذاکرات بعدی نه مرزهای 1967 که مرزهایی خواهد بود که در طرح ترامپ آمده، یعنی 70 درصد کرانه باختری و نه 100 درصد آن.

نتانیاهو مانند بن گوریون معتقد است که «فرصت تاریخی» به دست آمده اما برخلاف بن گوریون که می دانست هزینه سنگینی باید بپردازد، نتانیاهو به نظر نمی آید که متوجه خطرات باشد.

وقتی ترامپ می خواست سفارت امریکا را به قدس منتقل کند یا زمانی که امریکا حاکمیت اسرائیل بر جولان را به رسمیت شناخت و زمانی که ترامپ می خواست طرح صلح خود را ارائه کند هشدارها و تهدیدهای بسیاری مطرح شد اما هیچ اتفاقی نیفتاد.

به نظر نتانیاهو  تهدیدهای محمود عباس درباره توقف همه همکاری میان تشکیلات خودگردان فلسطینی با اسرائیل پوچ است چون همکاری امنیتی با اسرائیل است که تشکیلات خودگردان را دربرابر حماس و دیگر گروه های مسلح تضمین می کند و عباس و متحدانش نخواهند گذاشت که تشکیلات خودگردان فروبپاشد چون اینگونه همه چیز را از دست خواهند داد.

درمورد اردن هم این کشور بیش از هر زمان نیازمند کمک های مالی امریکاست و نمی تواند از این کمک ها چشم پوشی کند. دیگر سران عرب هم بدون سروصدای زیاد ترجیح می دهند به اسرائیل دربرابر نفوذ ایران و اخوان المسلمین کمک کنند و این موضوع برایشان از فلسطین مهم تر است. اتحادیه اروپا هم تصمیمات خود را به صورت اجماعی می گیرد و مطمئنا مجارستان مانع از هرگونه تحریم اسرائیل خواهد شد.

با وجود همه اینها، به نظر من نتانیاهو در همه این موارد اشتباه می کند.

اولا اگر بایدن پیروز انتخابات باشد و او طرح ترامپ را منتفی اعلام کند دیگر مرز جدید معنا نخواهد داشت، به خصوص که هیچ کشوری در سطح بین المللی اقدام اسرائیل را تأیید نکرده است.

دوم اینکه نتانیاهو از این نکته غافل است که واکنش های محدود به اقدامات ترامپ درباره قدس و جولان و طرح صلح همگی بدان علت بود که پای امریکا در میان بود اما اکنون این اسرائیل است که می خواهد به تنهایی وارد عمل شود. فلسطینی ها خود را به عدم پذیرش این طرح ناچار می بینند و دستگاه امنیت فلسطین هم عملکرد خود را اینطور توجیه خواهد کرد که در پی تحقق آمال ملت فلسطین و نتیجه چیزی جز آشوب نخواهد بود. ضمن اینکه با توجه به بحران های اقتصادی، هیچ تضمینی وجود ندارد که تشکیلات خودگردان از هم نپاشد.

سوم اینکه شاید ملک عبدالله، پادشاه اردن، گزینه های چندانی پیش رو نداشته باشد، اما او به واکنش ناچار خواهد شد و ممکن است معاهده صلح با اسرائیل را به تعلیق درآورد.

چهارم اینکه شاید اتحادیه اروپا برای تنبیه اسرائیل اجماع نداشته باشد اما از سوی دیگر برای ادامه برنامه های اقتصادی اش در اسرائیل هم اجماع نخواهد داشت و معلوم نیست پروژه «پژوهش و خلاقیت» که نقش مهمی در توسعه و پیشرفت اسرائیل دارد دوام بیاورد.

خطر احتمالی دیگر این است که دولت جدید امریکا در شورای امنیت از عملیات انضمام اسرائیل حمایت نکند و دادگاه جنایی بین المللی از این موضوع برای افزایش فعالیت علیه اسرائیل استفاده کند.

چه بسا هم نتانیاهو درست بگوید و حرف من اشتباه باشد. اما یک فرق مهم در کار است. اگر او درست بگوید اسرائیل چیزی را از دست نمی دهد. اما اگر اشتباه بگوید خسارت های اسرائیل جبران ناپذیر خواهد بود.

منبع:https://mdeast.news/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟