در حوزه شمال آفریقای عربی به نظر می رسد دو کشور مغرب و سودان، هرکدام به دلایل مختلف، در زمره نخستین کشورهایی قرار گیرند که وارد فرایند عادی سازی با رژیم صهیونیستی شوند و ورود کشورهای الجزایر و تونس به این روند در حال حاضر بسیار نامحتمل است.
انعقاد پیمان صلح میان امارات و بحرین از یک سو و رژیم صهیونیستی از سویی دیگر نشان دهنده شروع روند عادی سازی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به منظور ایجاد ائتلافی بین المللی با مشارکت رژیم و کشورهای عربی است که به دنبال ایجاد نظم منطقه ای مورد نظر آمریکا در منطقه غرب آسیا و ایجاد نوعی اهرم بازدارندگی بر ضد جمهوری اسلامی ایران است.
ائتلافی که هسته اولیه آن توسط مصر، عربستان سعودی و امارات پایه گذاری شده است و هم اکنون با عادی سازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی شکل سازمان یافته تر و علنی تری به خود خواهد گرفت. با وجود اینکه کشورهایی همچون امارات و بحرین که سابقه همکاری های امنیتی مخفی با رژیم صهیونیستی را داشته اند اولین کشورهای وارد شده به روند عادی سازی بوده اند، به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا نهایت فشار خود را وارد خواهد نمود تا به دلایل سیاسی و انتخاباتی کشورهای دیگری را وارد فرایند عادی سازی کند.
وهله اول در حوزه شمال آفریقای عربی به نظر میرسد دو کشور مغرب و سودان، هرکدام به دلایل مختلف، اولین کشورهایی خواهند بود که وارد فرایند عادی سازی با رژیم صهیونیستی شوند و ورود کشورهای الجزایر و تونس به این روند در حال حاضر بسیار نامحتمل است.
پادشاهی مغرب به دلیل وجود اقلیتی پرتعداد از یهودیان، وجود مشاوران یهودی در دربار این کشور و سابقه طرفداری از بلوک غرب در جنگ سرد همواره روابط امنیتی و اقتصادی ویژه ای با رژیم صهیونیستی داشته است که مهم ترین سوابق همکاری میان این دو را میتوان مشارکت رژیم صهیونیستی در ترور المهدی بن برکه، مبارز مغربی در سال 1955 میلادی و همچنین جاسوسی این رژیم از اجلاس سران کشورهای عربی در سال 1965 در مغرب با کمک دولت این کشور دانست و تمامی این امور هم اکنون مغرب را به یکی از گزینه های اصلی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تبدیل نموده است. مغرب همچنین می تواند در صورت عادی سازی با رژیم صهیونیستی بر حمایت های سیاسی این رژیم و آمریکا برای حل و فصل مسأله صحرای غربی بر مبنای نقطه نظرات خود حساب کند.
با این وجود عادی سازی میان مغرب و رژیم صهیونیستی با چالش های مهمی روبرو است. مهمترین این چالش ها را میتوان مخالفت های مردمی با عادی سازی روابط از جانب احزاب، اتحادیه ها و تشکل های مردمی دانست چرا که به دلیل وجود چندین حرکت اعتراضی و صنفی در مغرب و حضور حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در رأس کابینه این کشور، عادی سازی علنی با رژیم سبب اتحاد جریان های اپوزیسیون حول یک موضوع مشترک و افزایش اعتراضات مردمی خواهد شد.
چالش دیگر را همچنین می توان واکنش خصمانه الجزایر به عنوان یک کشور رقیب با مغرب و مخالف عادی سازی برشمرد. از جانب دیگر وضعیت اقتصادی مغرب با وجود چالش های پیش رو وضعف های عمده، به حدی از ضعف نرسیده است که نیاز باشد در ازای دریافت امتیازات اقتصادی زیر بار عادی سازی و تبعات آن برود و این کشور همچنین فاقد بلندپروازی های منطقه ای و بین المللی است که این کشور را نیازمند سلاح هایی پیشرفته کند. از این رو به نظر میرسد در صورت عدم وجود فشاری بسیار زیاد بر روی مغرب، این کشور در حال حاضر از ورود به فرایند عادی سازی اجتناب کند.
سودان به دلیل اقتصاد شکننده، فساد گسترده سازمان یافته و همچنین جنگ های داخلی گسترده همواره کشوری آسیب پذیر بوده است. این کشور از زمان روی کار آمدن دولت عمر البشیر در سال 1989 میلادی به دلیل حمایت از گروه های مختلف مقاومت و گروه های تروریستی همواره تحت تحریم بوده است و از سوی آمریکا به عنوان کشوری حامی تروریسم شناسایی شده است.
با وجود تلاش های مقطعی نظام سابق سودان در نزدیک شدن به غرب و دادن یک سری امتیازات، که مهم ترین آن ها موافقت با تجزیه سودان بود، این کشور در لیست کشورهای حامی تروریسم باقی ماند. از سال 2015 میلادی و با چرخش سیاسی سودان به سمت محور سعودی اماراتی، سودان تلاش نمود تا با بازسازی روابط با آمریکا از طریق کشورهای عربی، خود را از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج کند.
پس از کودتای سال 2019 میلادی نیز دولت جدید سودان به دلیل مشکلات عمده اقتصادی، خروج از این لیست را در اولویت قرار داد. با این وجود به نظر میرسد ایالات متحده آمریکا با علم به ضعف اقتصادی و شکنندگی اوضاع داخلی این کشور، عادی سازی روابط سودان با رژیم صهیونیستی و همچنین پرداخت غرامت به بازماندگان برخی حوادث تروریستی در آفریقا را شرط خروج سودان از این لیست قرار داده است.
هم اکنون با وجود مخالفت مردمی با رژیم صهیونیستی در سودان، دولت مردان سودان به راحتی توانایی این را دارند تا عادی سازی را به عنوان تنها راه پایان تحریم ها و نرمال نمودن سودان به مردم عرضه کنند و به نظر میرسد بخش بزرگی از افکار عمومی خسته از کمبود نان و سوخت و مواد اساسی زندگی در برابر این تصمیم سکوت خواهند نمود.
علاوه بر این معاهده صلح جدید سودان میان دولت و بخشی از مخالفان به دلیل ماهیت سکولار این گروه ها و ارتباطات برخی از آنان با رژیم، به خصوص گروه های اهل دارفور و جنوب کردفان، احتمال مقبولیت عادی سازی در میان رهبری سودان را تقویت خواهد نمود.
عادی سازی سودان با رژیم صهیونیستی این کشور را بیش از پیش به دامن محور سعودی اماراتی خواهدانداخت و فرصت های بالقوه جمهوری اسلامی ایران برای هرگونه نقش آفرینی در ساختار سیاسی جدید سودان را کاهش خواهد داد. از جانب دیگر، با وجود قبول مبدأ عادی سازی روابط از جانب شرکای غیرنظامی وسکولار در ائتلاف حاکم در سودان، به نظر می رسد که شریک غیر نظامی از تبعات این امر بر محبوبیت خود همچنین از تقویت بخش نظامی ائتلاف توسط رژیم صهیونیستی، امارات و عربستان واهمه دارد. از اینرو جمهوری اسلامی ایران می بایست در صورت امکان مسیرهای گفتگو را با “تجمع مهنیین الاحرار” و گروه های وابسته به آن باز نگاه دارد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.