سکوت بلند؛ اسرائیل و جنگ در قره باغ کوهستانی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
 نزاع میان ارمنستان و جمهوری قره­باغ کوهستانی (جمهوری آرتساخ، NKR) در یک سو و جمهوری آذربایجان در سوی دیگر بر سره قره­باغ بیش از یک ماه به درازا انجامید. طی این مدت مراکز قدرت منطقه­ای و جهانی در شکل­های گوناگونی درگیر اقدامات نظامی شدند. یکی از کشورهایی که نقش بسزا و مهمی در این منطقه ایفا می­کند، اسرائیل است.

 
برای اسرائیل، موفقیت آذربایجان فرصت و شرایط بهتری نسبت به موفقیت طرف ارمنی در منطقه ایجاد می­کند. بنابراین علی­رغم موضع گیری یکسان و رسمی، می­توان از وجود منافع طرف اسرائیلی در این سناریو صحبت به میان آورد. ثانیاً، با وجود آنکه آذربایجان نقش و جایگاه مهمی در استراتژی جدید سیاست خارجی اسرائیل دارد، اما سیاستِ ارتباط با باکو از دریچه تهدیدات مرتبط با ایران (که پایگاه و اساس استراتژی پیرامونی اسرائیل است) بررسی می­شود. بنابراین همکاری در حوزه­های استراتژیک جدید، به استثنای واردات منابع انرژی و تامین و تحویل تسلیحات، هنوز در دستور کار روزانه قرار نگرفته است.

   حضور اسرائیل در جنگ: مخالفت ائتلاف­ها
     از زمان آغاز اقدامات نظامی و جنگی، رهبری اسرائیل به طور رسمی به موضع برابر و بی‌طرف خود ادامه داده و هیچ حمایت رسمی از هیچ یک از طرفین نداشته است. علی­الخصوص، در طی یک مکالمه تلفنی میان رئیس جمهور ارمنستان، آرمن سرکیسیان و رئیس جمهور اسرائیل، رووین ریولین تاکید داشت که همکاری اسرائیل با آذربایجان در جهت مخالفت و علیه هیچ یک از طرفین نیست. درک این مسئله مهم است که هر دو طرفِ درگیر جنگ، این تقابل را نه تنها مانند یک درگیری در سطح بین دولت­ها می­دانند، بلکه آن را به عنوان رویارویی و تقابل میان کشورها تلقی می­کنند. این امر واکنش شدیدا تند باکو را نسبت به ابراز صریح حمایت دیپلماتیک پاریس از ارمنستان به عنوان ریاست مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) در پی داشته است.
     از دیگر کشورهای اروپایی، یونان نیز حمایت خود را از ارمنستان اعلام کرده است. این بیانات و اظهارات اساسا در سطح دیپلماتیک باقی مانده و هیچ تاثیری بر روند جنگ و اقدامات نظامی و نیز بر حل و فصل مناقشات نداشته است، آنچه نمی­بایست در مورد روسیه گفت، برای روسیه­ حفظ موضع بی طرفانه و پایبندی به تعهدات همپیمانی خود در قبال ارمنستان دارای اهمیت زیادی است. بنابراین، ائتلاف رسمی ارمنستان متشکل از نمایندگانی از آرتساخ، ارمنستان و متحدانی همچون روسیه که طبق گفته­های نخست وزیر ارمنستان به تمامی تعهدات خود عمل کرده است، می­باشد.

    از سوی دیگر، می­توان شاهد تشکیل یک ائتلاف دیگری متشکل از آذربایجان، ترکیه و گروه­های طرفدار ترکیه که توسط افرادی از سازمان­های تروریستی اداره می­شود، باشیم. آنکارا از آغاز دور جدید مناقشات، نه تنها حمایت آشکار دیپلماتیک و نظامی خود را نسبت به باکو اعلام کرده است (تدارکات نظامی بی وقفه از تسلیحات ترکیه و مشارکت ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه در برنامه­ریزی و اجرای عملیات)، بلکه در زمینه دستیابی طرفین به آتش­بس نیز با بیان اینکه در طی مرحله فعال نظامی، اعلام آتش بس ممکن و پذیرفته نخواهد بود، نقش مخربی داشته است. علاوه برآن، حضور تجهیزات و تسلیحات نظامی و سربازان ترکیه (که پس از تمرینات نظامی مشترک در خاک آذربایجان باقی مانده‌اند) که در درگیری­های نظامی حضور و مشارکت دارند، ترکیه را به یک طرف پرارزش و تمام عیار در درگیری­ها تبدیل کرده است.

     در پس زمینه و بستر(در مقایسه با) فعالیت ترکیه ، اسرائیل طرف برجسته و قابل بیانی در درگیری نیست. پس از گذشت بیش از یک ماه از جنگ، هیچ موضع رسمی از طرف بالاترین مقام سیاسی-نظامی اسرائیل بیان نشده است. با این حال، اسرائیل تنها کشوری است که در جنگ شرکت نداشته، اما در طی این جنگ و نزاع ادامه­دار، بیش از پنج (مطابق با شمارش نویسنده) محموله نظامی به آذربایجان تحویل داده است. طرف ارمنی، اقدامات اشاره شده را همچون مشارکت غیرمستقیم با آذربایجان در مناقشه ارزیابی می­کند. بر این اساس، ایروان و استپاناکرت اطمینان دارند که همکاری دو کشور علیه طرف ارمنی معطوف شده است.

     شایان ذکر است که انتقال محموله­ها و تسلیحات نظامی از اسرائیل به وسیله هواپیما، و از طریق حریم هوایی ترکیه در زمان درگیری­های نظامی انجام شده است.  در همان زمان، روسیه محموله­های نظامی خود را از طریق آسمان دریای خزر به ارمنستان ارسال کرده است، علی رغم آنکه طول مسیر از طریق ترکیه به طور محسوسی کوتاه‌تر بوده است.

منافع اسرائیل در این مناقشه  
     با گسترش روابط میان اسرائیل و آذربایجان، دولت یهودی به عنوان یک بازیگر مهم خارج از منطقه در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. بر اساس استراتژی جدید اسرائیل با نام«استراتژی نوین پیرامونی اسرائیل»، نظریه­ سیاست خارجی این کشور مبتنی بر تشکیل اتحادیه­هایی برای تامین امنیت است. در این موضوع، ایران نقش مرکزی و مهمی دارد. سطح بالای همکاری­های جنگی و فنی-نظامی میان آذربایجان و اسرائیل موید این موضوع است.

نه به ترتیب اولویت، اما می­توان منافع متعددی که اسرائیل در آخرین تشدید مناقشه در منطقه قره باغ دنبال می‌کرد را نشان داد و تفکیک کرد. اولا آذربایجان به دلیل داشتن جایگاه و موقعیتی پیشرو در میان کشورهای واردکننده تجهیزات نظامی از اسرائیل، صادقانه و با وجدان، تعهدات و وظایف پیمانی و قراردادی خود را اجرا کرده است. لذا، در این شرایط بحرانی اسرائیل نمی­توانست نیازهای متحد خود را نادیده بگیرد. تحویل محموله­های فوق­الذکر در زمان جنگ، می­تواند مربوط به تعهداتی بوده باشد که مربوط به قراردادهای امضا شده پیشین بوده  و یا طبق یک قراردادی جدید بوده است که تا قبل از آمادگی آذربایجان برای جنگ منعقد گردیده است. سطح بالای تجهیزات نظامی اسرائیل که به منصه ظهور رسیده است، به طور طبیعی می­تواند تقاضا در بازار جهانی را افزایش دهد.

   ثانیاً، حوادث قره باغ، اولین درگیری گسترده و فراگیرِ میان دو ارتش منظم در طی دهه­های اخیر را به نمایش گذاشته است. بنابراین، این درگیری فرصت بی نظیری را برای اسرائیل فراهم آورد تا اسلحه­های خود را در طی مناقشات نظامی آزمایش کند. این امر به ویژه در مورد اقدامات مرتبط با آماده سازی فعالانه در پیش­بینی تشدید اوضاع در “جبهه شمالی” صادق است.

    سوم، نتایج جنگ حاکی از این است که اسرائیل یکی از ذینفعان این مناقشه شده است. این امر نه تنها به این دلیل است که آذربایجان قراردادهای جدیدی با اسرائیل برای تحویل دریافت تسلیحات نظامی منعقد خواهد کرد، تسلیحاتی که در زمان جنگ، بخش اعظمی از آن­ها از رده خارج شده بودند، بلکه از چشم انداز مثبت این امر برای تل­آویو، می­توان به تقویت حضور او در آذربایجان اشاره کرد که اهمیت ویژه­ای در رویارویی غیر مستقیم با تهران دارد. 

چشم­اندازها و پیامدها برای اسرائیل
     تحویل تسلیحات جدید. مهم­ترین دستاورد این موضوع را می­توان نمایش سطح بالای مجتمع صنایع نظامی اسرائیل در زمان درگیری­ها نام برد. هواپیماهای بدون سرنشین که توسط شرکت­های اسرائیلی «ALA» و «Elbit» تولید شده­اند، اثربخشی خود را نمایش داده­اند، از جمله دربرابر تسلیحات روسی / شوروی که توسط کشور ارمنستان مورد استفاده قرار می­گرفته است. عمدتا به همین دلیل، برتری تکنولوژیکی طرف آذربایجانی تامین و تضمین شد. در نتیجه، در پایان جنگ، مجتمع عظیم اسرائیلی IAI از امضای توافق­نامه­ی جدیدی به ارزش 100 میلیون دلار برای تامین پهباد انتحاری “هاروپ” به یکی از کشورهای آسیایی خبر داد. با این حال، پیش­بینی می­شود شرکت IAI سفارش بزرگ­تری به ارزش بین 200 تا 300 میلیون دلار از آذربایجان در ازای تسلیحات نظامی استفاده شده در زمان جنگ، دریافت کند.

     پروژه­هایی در مرز ایران. علاوه بر توافق­نامه­های جدید در زمینه تأمین سلاح، آذربایجان می­تواند به اسرائیل پیشنهاد دهد تا در اجرای پروژه­های زیرساختی در مناطقی از  قره باغ که تحت کنترل باکو قرار گرفته است، مشارکت داشته باشد. این موضوع می­تواند اهمیت ویژه­ای برای تل­آویو، داشته باشد، چرا که بخشی از این سرزمین­ها در مرز با ایران قرار دارند. تشدید درگیری­ها تهران را مجاب به تقویت مواضع خود در بخش شمالی کشور کرد، چرا که در طی حملات نظامی، بخشی از گلوله­ها به خاک ایران اصابت کرده بودند، بخشی از پهبادهای اسرائیلی حریم هوایی جمهوری اسلامی را نقض می­کردند و در این راستا اقداماتی در جهت خنثی سازی آن صورت پذیرفت.

     رشد احساسات ضد اسرائیلی. سکوت دولت اسرائیل در مورد مسئله حمایت نظامی از آذربایجان، به طور مبهمی در ایروان و استپاناکرت پذیرفته شد. سرگردانی و حیرت ناشی از پیوستن حقیقی به ائتلافی که ترکیه در آن حضور داشت و نیز حضور تروریست‌هایی از خاورمیانه که برای اسرائیل حداقل تهدیدی در سطح اعلامی داشتند، به وجود آمده بود. این مسئله رشد احتمالی احساسات ضد اسرائیلی را در ارمنستان و قره باغ، نشان می­دهد، این در حالی است که قبلا چنین احساسی نسبت به اسرائیل وجود نداشته است.

     عامل ایران. تماس­های روسیه و ترکیه در زمان درگیری­ها نشان دهنده ناتوانی گروه مینسک در سازمان امنیت و همکاری اروپا در انجام وظایف خود بوده است. اعلام آتش بس با میانجگری روسیه و ایجاد یک مرکز نظارت مشترک روسی-ترکی موید این واقعیت است که ایران تا حد زیادی از روند حل و فصل خارج شده است. این مسئله به وضوح کاهش تأثیر ایران در مورد فرآیندهای موجود در قفقاز جنوبی را نشان می­دهد. علاوه بر آن حضور نظامی ترکیه در شمال جمهوری اسلامی، مشکلاتی از قبیل پیدایش یک رقیب برای رهبری منطقه برای این کشور ایجاد می­کند. همچنین، اجرای پروژه­های پان­ترکیست آنکارا  که در روند درگیری­ها منعکس گردید، با مخالفت تهران مواجه خواهد شد. بنابراین تضعیف نفوذ ایران حتی در حواشی خاور­میانه همراه با پیدایش عوامل جدید منفی، شرایط مثبتی را برای اسرائیل به همراه داشته است.

عامل ترکیه. در عین حال، تقویت ترکیه، می­تواند چشم­اندازهای مختلفی برای اسرائیل به همراه داشته باشد. از یک سو، با در نظر گرفتن آنکارا به عنوان مخالف گسترش نفوذ اسرائیل، موقعیت اسرائیل را به عنوان یکی از مراکز منطقه­ای قدرت تقویت می­کند. به هنگام مرحله فعال اقدامات نظامی در منطقه قره باغ، وزیر دفاع اسرائیل، بنی گانتس، اظهار داشت که ترکیه دارای تاثیرات بی ثبات کننده­ در منطقه است، در وهله اول می­توان سیاست تهاجمی این کشور در حوزه مدیترانه شرقی را مورد توج قرار داد. رفع موانع ارتباطی پیش­بینی شده در بند 9 بیانیه مشترک 10 نوامبر 2020، به آنکارا اجازه می‌دهد تا به قطب اصلی تدارکات بین آسیا و اروپا تبدیل شود. در این زمینه ، می توانیم در مورد ظهور پیش شرط‌های جدید تسلط ترکیه در مدیترانه شرقی صحبت کنیم. از سوی دیگر، با در نظر گرفتن آنکه، ترکیه و اسرائیل بالفعل در یک ائتلاف قرار دارند، می­توان نتیجه گرفت که مقدماتی برای خروج از وضعیت منجمد شده گفتگوی سیاسی بین طرفین ایجاد شده است. در حال حاضر، نشانه­هایی از آمادگی متقابل برای این مرحله، وجود دارد: انتصاب سفیر جدید ترکیه در اسرائیل که دوران تحصیل خود را در دانشگاه اورشلیم گذرانده است، و همچنین توصیه­های کارشناسان موسسه مطالعات و بررسی امنیت ملی برای رهبری سیاسی اسرائیل در رابطه با عادی سازی روابط با ترکیه که در درجه اول با هدف کاهش نفوذ ایران است. در این راستا، آذربایجان که همواره در طول جنگ مورد حمایت طرفین بوده است، می­تواند به پلی طبیعی برای قرابت و نزدیکی میان متحد و شریک استراتژیک خود تبدیل شود. این مسئله را می­توان به طور کامل در منطق گزارشات مبتنی بر ایجاد یک کانال مخفی برای گفتگو و مذاکره میان اسرائیل و ترکیه با هدف ترسیم یک نقشه برای توسعه روابط دو جانبه میان طرفین گنجاند.

     در پایان، مهم است که برخی جزئیات مهم و ویژه مورد اشاره قرار بگیرد. اولا، برای اسرائیل، موفقیت آذربایجان فرصت و شرایط بهتری نسبت به موفقیت طرف ارمنی در منطقه ایجاد می­کند. بنابراین علی­رغم موضع برابر و رسمی، می­توان از وجود منافع طرف اسرائیلی در این سناریو صحبت به میان آورد. ثانیاً، با وجود آنکه آذربایجان نقش و جایگاه مهمی در استراتژی جدید سیاست خارجی اسرائیل دارد، اما سیاستِ ارتباط با باکو از دریچه تهدیدات زیاد مرتبط با ایران (که پایگاه و اساس استراتژی پیرامونی اسرائیل است) بررسی می­شود. بنابراین همکاری در حوزه­های استراتژیک جدید، به استثنای واردات منابع انرژی و تامین و تحویل تسلیحات، هنوز در دستور کار روزانه قرار نگرفته است.

 

منبع:http://iras.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟