بدین معنا که در فرصت باقی مانده از دوره ترامپ، بخشی از دولتها دوران انتظار روی کار آمدن دموکراتها را سپری میکنند و از هر گونه تصمیم در سیاست خارجی خود امتناع میورزند و در مقابل برخی از کشورها این فرصت را غنیمت شمرده و اقداماتی را اجرایی کردهاند که در طول حیات سیاستخارجیشان بیسابقه بوده است.
اتفاقاً این چرخش سیاستها در منطقه غرب آسیا که منافع ملی جمهوری اسلامی در آن تعریف شده بشدت در حال وقوع است. موضعگیریهای اخیر کشورهای منطقه در برابر رژیم اسرائیل حاکی از تحول منطق الگوی دوستی و دشمنی میان دولتهای منطقه است که خبر از تغییر نظم امنیتی- سیاسی غرب آسیا با محوریت رژیم صهیونیستی و در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دارد.
بازگشت رژیم اسرائیل به موضوع اول منطقه خاورمیانه اینبار پرشتاب و در زمانی اندک و در چارچوبی متفاوت رخ داده است. تمایل عجیب و شدید کشورهای منطقه در عادیسازی روابط و گسترش روابط در حوزههای گوناکون نشان از درک کشورهای منطقه از تهدیدی است قریبالوقوع که با توجه به رویکرد و موضعگیریهای جدید ایالات متحده رخ خواهد داد.
از منظر جمهوری اسلامی ایران نیز ائتلاف دو گروه از کشورهای خصم اتفاق خوشایندی نیست چرا که رژیم اسرائیل را به عرصه سیاستگذاری مستقیم سیاسی و امنیتی غرب آسیا باز میگرداند. به لحاظ تاریخی تلاش جهت شکلگیری یک موجودیت یهودی در منطقه به نام رژیم اسرائیل گرچه با استقبال کشورهای اروپایی و امریکا و ناشی از فضای پس از جنگ جهانی دوم روبرو شد اما کشورهای خاورمیانه نارضایتی خود را با عدم به رسمیت شناختن چنین موجودیتی ابراز نموده و حاضر به برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با تلآویو نشدند.
این نارضایتی فراتر از رقابتهای ایدئولوژیک ناشی از تهدیدی راهبردی برای بقای کشورهای منطقه درک میشد. به همین سبب ایران پیش از انقلاب نیز با وجود برقراری روابط با این موجودیت در ذیل چتر امریکا اما حاضر به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل نشد این موضوع برای ایران که به لحاظ ماهوی ظرفیت یک قدرت بزرگ را داراست نیز به معنای پذیرش تهدید وجودی از جانب رژیم اسرائیل است.
پس از انقلاب اسلامی و به سبب ماهیت فرهنگی و ارزشی جمهوری اسلامی مضاف بر درک تهدیدات امنیتی از سوی اسرائیل و خصومت ذاتی اسرائیل با ایران بزرگ و قدرتمند، حمایت از مستضعفان و نهضتهای آزادیبخش به عنوان یک اصل سیاست خارجی، موجب تعمیق خصومت رژیم اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران شد. گرچه تحلیل نزدیکتر این است که با وقوع انقلاب اسلامی، این رژیم به این دریافت رسید که منطق قدرت بزرگی ایران در خاورمیانه کامل شد و جمهوری اسلامی، ایران نظامی است که توان بهرهگیری از ظرفیت ایرانِ ژئوپولیتیک و استراتژیک، را جهت قدرت برتری منطقهای و اثرگذاری بر مناسبات و معادلات امنیتی و سیاسی منطقه غرب آسیا را داراست. به همین سبب به موازات شکلگیری جمهوری اسلامی، ناخودآگاه مناسبات سیاسی و امنیتی میان دو کشور ماهیتاً تغییر کرد.
برای تلآویو تهدید ایران زمانی مرتفع میگردد که کشور تجزیه شده و به مناطق کوچکی تبدیل شود. در این چارچوب معنایی اگر نظم سیاسی جمهوری اسلامی هم حاکم نباشد، رژیم اسرائیل با هر حکومتی که بر ایران یکپارچه حکمرانی کند، مساله اساسی سیاسی امنیتی خواهد داشت.
پیامد چنین تفکری و پذیرش چنین تهدیدی از جانب رژیم اسرائیل، سبب شده تا اقدامات ضدامنیتی فراگیری از سوی این رژیم در سطوح مختلف علیه ایران پیگیری شود. حمایت از گروههای اپوزیسیون، فشار لابی اسرائیل بر تصمیمات و تحریمهای امریکا بر ایران، بهرهگیری از تروریستهای منطقهای، ترور اشخاص تاثیرگذار نظامی و علمی، اقدامات خرابکارانه در تاسیسات راهبردی نظامی و غیر نظامی و….. راهبرد کلان این رژیم در برابر ایران بوده است.
البته به دلیل مشکلات داخلی رژیم صهیونیستی و نبرد با فلسطینیان و شکل نگرفتن یک وضعیت با ثبات، منطق رفتاری این رژیم در برابر سایر کشورهای عربی منطقه و ایران، همواره بر مدار موضوعات امنیتی و سیاسی بوده است و فرصت شکلدهی به چالشهای مستقیم امنیتی کمتر فراهم بوده است. لیکن پس از توافقنامه برجام، این نگرانی برای مقامات اسرائیلی نسبت به بیشینهسازی قدرت ایران در منطقه بوجود آمد.
گرچه در دوران ترامپ و اقدامات سرسختانه امریکا در بازگشت به تحریمها و خروج از برجام اندکی از نگرانیهای تلآویو را کاهش داد اما دورنمای بازگشت دموکراتها به عرصه قدرت و البته اختلافات داخلی افراطیون و اعتدالیون درون این رژیم سبب شده تا اینبار تلآویو در فرصت باقیمانده از حمایت مستقیم ترامپ برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران بهره ببرد و از مسیر تشکیل اجماعی از کشورهای منطقه علیه ایران در پی اقدام جمعی راهبردی برای مسدودسازی مسیرهای استراتژیک زمینی، دریایی و حتی دیپلماتیک و فضای کنشگری ایران در منطقه باشد. بنابراین تغییر سیاستها و مشیهای کشورهای منطقه و رژیم اسرائیل را میتوان در درون عوامل ذیل جست.
جمعبندی
ترس ناشی از قدرت و تهدیدکنندگی ایران از سوی رژیم اسرائیل موجب شده است تا این رژیم نسبت به هر کنش کلامی از جانب مسئولین ایرانی در ضدیت با این رژیم عکسالعمل جدی و خصمانهای در عرصه واقعی نشان دهد. از این رو به نظر میرسد اولویت قرار دادن برنامه های اطلاعاتی – امنیتی در پیشبرد سیاست خارجی ایران در برابر رژیم صهیونیستی میتواند مانع از اقدامات ضد امنیتی رژیم اسرائیل حداقل در برابر ایران شود. از سوی دیگر و به شکلی ایجابی ایران میتواند در راستای مذاکرات آتی با طرفهای اروپایی و امریکایی، با افزایش موضوعات امنیتی و سیاسی(ارائه شروطی جهت کاهش نفوذ رژیم اسرائیل در منطقه) جهت کسب دستاوردهای بیشتر اقدام نماید و قدرتیابی رژیم اسرائیل را از مسیر کشورهای اروپایی و امریکا مهار نماید.
منبع:https://tisri.org
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.