ابتدا یک اعلامیه با نام توافق ابراهیم به صورت چهارجانبه به امضای بنیامین نتانیاهو، ترامپ و وزیران خارجه بحرین و امارات رسید. گرچه در طول سالیان دراز اصلی ترین مانع بر سر راه اعراب برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی قضیه فلسطین بوده است، اعلامیهای که دو کشور عرب حوزه خلیج فارس آن را به امضا رساندند کوچکترین اشارهای به مساله فلسطین نداشته و فقط به حفظ و تقویت صلح در منطقه تاکید کرده است.
عبدالله بن زاید، دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و عبداللطیف الزیانی
تنها جایی که به قضیه فلسطین اشاره شده اکتفا به عبارت «تعهد به ادامه اقدامات در جهت رسیدن به یک راه حل عادلانه، جامع، واقع بینانه و پایدار برای درگیری فلسطینی- اسرائیلی» در متن توافقهای جداگانه امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی است. عبدالطیف بن راشد الزیانی به عنوان نماینده منامه در کاخ سفید تحت نظارت ترامپ تنها به امضای یک اعلامیه صلح یک صفحهای با نتانیاهو بسنده کرد. به گفته برخی منابع آگاه هیات بحرینی خواهان آن بوده تا پیش از امضای توافق مزبور از محتوای اعلامیه آگاهی حاصل نماید. شاید موضوع بی اطلاعی هیات بحرینی را بتوان به حواشی امضای توافق همکاری بین صربستان و کوزوو با وساطت آمریکاییها و بی اطلاعی الکساندر ووسیچ رئیس جمهوری صربستان از انتقال سفارت کشورش به قدس در ذیل توافق گره زد؛ با این تفسیر که واشنگتن قصد داشته خواستههایش را به منامه تحمیل نماید.
کاریکاتور روزنامه یدیعوت اخرونوت از توافق صلح ابراهیم در کاخ سفید
اما شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات به نمایندگی از رئیس دولت در محوطه خارجی کاخ سفید معاهده صلح هفت صفحهای را با نخست وزیر رژیم صهیونیستی امضا کرد که شامل همکاری در زمینههای مالی و سرمایه گذاری، هواپیمایی، روادید و خدمات کنسولی، تجارت و روابط اقتصادی، خدمات درمانی، علوم و فناوری و استفاده صلح آمیز از فضا، گردشگری و فرهنگ و ورزش، انرژی، محیط زیست، مخابرات و پست، امنیت غذا و کشاورزی، آب و همکاری قضایی میشود. در حالی که امارات یکی از شروط خود را برای امضای توافق صلح با رژیم صهیونیستی را به توقف الحاق بخشهایی از کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی مشروط کرده بود اما تل آویو در این توافق هیچ گونه تضمینی را برای توقف طرح خود ارائه نکرد، تا جایی که پس از مراسم توافق تاریخی، گیلعاد آردان سفیر رژیم در سازمان ملل بار دیگر با صراحت از موضع تل آویو در پیشبرد طرح مزبور دفاع کرد.
بنابراین همانطور که انتظار میرفت اقدام ایجابی حتی بر روی کاغذ در راستای تلاشهای مستمر به منظور توقف طرح الحاق صورت نگرفت و منامه و ابوظبی دست کم بر روی کاغذ هم قادر به کسب تضمین تشکیل کشور مستقل فلسطینی و یا لغو طرح الحاق از جانب واشنگتن نشدند. اصولا قضیه مردم فلسطین و تشکیل کشور مستقل سالهاست اهمیت خود را در نگاه حکام و دولتهای عربی از دست داده و با وجود اهرم فشار واشنگتن اکنون به رسمیت شناختن اسرائیل به اولویت اصلی کشورهای مزبور مبدل شده تا جایی که انتظار میرود در سالهای پیش رو اقدامات فلسطینیها در تقابل با صهیونیستها در نزد حکام عربی محکوم شود، همانطور که مشاهده کردیم هفته گذشته کشورهای عربی مانع ارائه پیش نویس قطعنامه تنظیم شده فلسطینیها برای محکومیت عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی در اتحادیه عرب شدند.
همزمان مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی از امکان حصول توافق صلح با چند کشور دیگر عربی نیز سخن به میان آورده اند، به طوری که ترامپ مدعی شده است که در دیدار با یک هیات کویتی آنها برای پیوستن به توافقهای صلح با اسرائیل مشتاق بودند و به زودی کویت به کشورهای بحرین و امارات در عادی سازی روابط با اسرائیل خواهد پیوست. این در حالی است که کویت به طور سنتی همواره در زمره کشورهای عربی حامی حقوق فلسطینیان و مخالف عادی سازی روابط با رژیم بازشناخته می شود. از سوی دیگر قطر که یکی از گزینهها برای پیوستن به جرگه کشورهای حوزه خلیج برای عادی سازی به حساب میآید همچنان این گام را مشروط به تشکیل کشور مستقل فلسطینی کرده است. محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر خارجه امارات به روشنی مواضع دوحه را در مورد عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تشریح نمود. همچنین مشعل بن حمد آل ثانی سفیر این کشور در واشنگتن نیز در گفتگو با نشریه نیوزویک بر موضع وزیر خارجه کشورش مهر تایید زد.
رهبران ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی، بحرین و امارات متحده عربی در محوطه کاخ سفید
معاهده صلح و اعلامیه صلح به ترتیب با امارات و بحرین را می بایست در راستای دکترین «صلح در ازای صلح» نتانیاهو تبیین نمود، به نحوی که مساله «زمین در ازای صلح» را به دست فراموشی می سپارد. نکته قابل تامل آنکه دکترین نتانیاهو در عین حال ابتکار صلح عربی سال 2002 را به حاشیه می راند تا پیش شرط صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها را عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی قراردهد. در همین راستا روزنامه هاآرتص با اشاره به اینکه دکترین صلح نتانیاهو در خاورمیانه با یک مانع جدی روبروست، نوشت: «تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل به روشنی نشان میدهد که صلح همیشه هزینهای را در پی دارد. صلح بین امارات و اسرائیل به نظر بر خلاف این نتیجه گیری میآمد اما اینطور نشد. اسرائیل در واقع برای توافق تاوان داد؛ تعلیق (و احتمالا لغو) الحاق کرانه باختری و پذیرش تحویل جنگندههای رادارگریز اف 35 به امارات، هزینه اسرائیل در ازای توافق با امارات است.»
سازمان رسانهای پروژه سندیکا نیز در همین راستا نوشت: «ایده صلح با آمریکا در کنار برقراری صلح با اسرائیل همواره به عنوان محرک اصلی تصمیم اعراب برای آشتی با کشور یهود قلمداد می شده است. سادات توافق صلح سال 1979 را به خاطر تغییر گرایش راهبردی مصر از جانب اتحاد جماهیر شوروی به سمت ایالات متحده امضا نمود و کمک سالیانه به ارزش 2 میلیارد دلار که مصر از آمریکا دریافت میکند ثمره مستقیم همان توافق است. سوریه سر سخت ترین دشمن عربی اسرائیل نیز درست پس از فروپاشی شوروی تمایل به برقراری صلح داشت.»
به نوشته پروژه سندیکا، امارات به پول آمریکا نیازی ندارد بلکه به دخالت مداوم واشنگتن در امور خاورمیانه چشم نیاز دوختهاند و اسرائیل تنها ضامنی است که آمریکا همیشه در منطقه حاضر باشد و همچنین مسیر امارات را در جهت ایجاد توافقهای تسلیحاتی و بستههای مالی به کنگره آمریکا هموار میکند.
استقبال دونالد ترامپ از عبدالله بن زاید وزیر خارجه امارات متحده عربی
حوزههای مختلف همکاری بین امارات و رژیم صهیونیستی براساس انتظارات در آینده نزدیک زمینه ساز شکوفایی بیشتر اقتصادی برای تل آویو خواهد شد و به گفته نتانیاهو صلح با بحرین و امارات میلیونها دلار به اقتصاد اسرائیل تزریق میکند. این مساله شاید در دوره بحران شیوع کرونا و التزام برای اعمال قرنطینه که براساس اعلام وزارت دارایی رژیم در سه هفته آینده اقتصاد را متحمل 1.8 میلیارد دلار ضرر خواهد کرد، راه گریزی در جهت جبران خسارات باشد. در همین راستا، «بانک ملی» رژیم صهیونیستی، یکی از دو بانک بزرگ رژیم اعلام کرد که دو تفاهمنامه همکاری با بانکهای اماراتی ابوظبی و ملی دوبی امضا کرده است. همچنین «دیپی ورلد» شرکت ترابری دریایی امارات با همکاری شرکت «دوور تاور» رژیم صهیونیستی بررسیهای لازم را در جهت بازگشایی یک خط کشتیرانی بین طرفین و پروژه احداث بنادر جدید حیفا و اشدود انجام خواهند داد. به گفته سلطان احمد بن سلیم ایجاد مسیر تجاری بین امارات و اسرائیل تجارت در منطقه را برای مشتریان آنها آسانتر و موثرتر میکند. گفتنی است بندر حیفا و اشدود دو بندر مهم در فلسطین اشغالی هستند که پیش از این قرار بود تا با همکاری پکن توسعه پیدا کنند اما از زمان سفر مایک پمپئو به قدس و ادعای وی مبنی بر همکاری های پنهان امنیتی و اطلاعاتی ایران و چین در جریان حمله سایبری به تاسیسات آب آشامیدنی رژیم صهیونیستی، روند اجرایی طرح مزبور دچار تعلیق شده است
شرکت جهانی بنادر دبی در آستانه ورود به بازار رژیم صهیونیستی
از سوی دیگر این دو شرکت در حال بررسی برای افتتاح یک مسیر مستقیم کشتیرانی بین بندر جبل علی دوبی و بندر دریای سرخ ایلات هستند. گرچه بسیاری آغاز همکاریها بین رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیج فارس را بیشتر برای تکمیل کمربند امنیتی واشنگتن از حوزه خلیج فارس تا دریای مدیترانه میدانند، اما توجه ویژه به فعالیتهای اقتصادی نیز خالی از لطف نیست. در این بین انتظار می رود با راهاندازی خط کشتیرانی ایلات- دوبی، پروژه انتقال نفت خام بحرین و امارات از طریق خط لوله ایلات- عسقلان به سمت اروپا اجرایی گردد و با توجه به پروژه های متناظر همچون انتقال گاز از فلسطین اشغالی، قبرس و یونان به اروپا، رژیم را به قطب بزرگ انرژی در منطقه تبدیل نماید.
در ارتباط با انتقال منابع نفت و گاز در دریای مدیترانه دو راهبرد رقیب پا به پای یکدیگر شکل گرفته است؛ از یکسو ترکیه و قطر مشترکا می کوشند تا انحصار انتقال نفت و گاز را تحت کنترل خود در آورند و از سوی دیگر کشورهای یونان، قبرس و مصر در تلاش هستند تا از طریق خط لوله ایلات- عسقلان، مانع از افزایش نقش و نفوذ ترکیه در بازارهای بین المللی انرژی گردند. در این بین یونان و قبرس نیز خواهان کاهش نفوذ ترکیه در منطقه هستند و مصر به عنوان مخالف برجسته رویکردهای ترکیه در جنگ داخلی لیبی، در مقابل آنکارا قدرتنمایی میکند. به علاوه حمل و انتقال نفت از طریق فلسطین اشغالی میتواند از اهمیت ترانزیتی ترکیه در بازار جهانی نفت خام بکاهد و موقعیت این کشور را تضعیف نماید. به هر روی میتوان گفت که در صورت اجرا شدن پروژه انتقال نفت خام بحرین و امارات متحده عربی از طریق خط لوله ایلات- عسقلان، معادلات اقتصادی و سیاسی مربوط به بازار انرژی تغییراتی جدی را شاهد خواهد بود.
به رغم فراز و نشیب های روزهای گذشته همچنان شبهاتی در خصوص فروش تسلیحات پیشرفته و تحویل جنگندههای اف 35 به امارات وجود دارد؛ رژیم صهیونیستی همچنان با تکیه به قانون مصوب کنگره پس از جنگ یوم کیپور در سال 1973 در مورد ضرورت حفظ برتری نظامی اسرائیل در منطقه با فروش تسلیحات پیشرفته به ابوظبی مخالفت میورزد، اما برخی گزارشهای منتشر شده در رسانه های رژیم بیانگر موافقت ضمنی نتانیاهو با فروش تسلیحات پیشرفته آمریکایی به امارات است.
با وجود گزارشهای ضد و نقیض از تحویل تسلیحات پیشرفته به امارات، اقدام ایالات متحده در این راستا قطعی به نظر میرسد. گرچه قانون مذکور برتری نظامی رژیم در منطقه را با اهمیت میشمارد اما قرارداد سالیانه حمایت تسلیحاتی از مصر پس از توافق 1979 و همچنین فروش جنگنده اف 16 به اردن در پی توافق 1994 اسلو، تقریبا شبههای را در جهت تحویل جنگنده اف 35 به امارات باقی نمیگذارد و فقط به علت برخی ملاحظات زمانبر میشود. در مجموع نبایست این نکته را از نظر دور داشت که با توجه به تعهد واشنگتن به حفظ برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه و آغاز روند عادی سازی مناسبات کشورهای حاشیه خلیج فارس با رژیم به ویژه در سایه حضور ترامپ در کاخ سفید این احتمال که واگذاری جنگنده های مزبور با هدف تقویت قدرت بازدارندگی ابوظبی در برابر تهران و پیشبرد مطامع ارضی امارات به ویژه در موضوع جزایر سه گانه باشد را نبایست از نظر دور نگاه داشت.
امارات در انتظار تحویل جنگنده اف-35
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.