دوره اول؛ دوره ای است که چین به عنوان یک بازیگر ناقض قواعد نظم مستقر یا یک بازیگر(Broker) شناخته میشد و این دوره از سال 1949 تا 1976 تداوم داشته است. مهمترین ویژگی این دوره را میتوان تاکید بر “خوداتکایی ” و توسعه منهای ارتباط نظاممند با جهان خارج دانست. دوره دوم تحول و تکامل حیات سیاسی چین را میتوان از سال 1979 تا سال 2001 دانست دورهای که چین به سمت ” افق گشایی ” در سیاست خارجی و اقتصادی خود حرکت کرد و با آموختن از تجارب گذشته و همچنین در نتیجه نیاز فزاینده به دانش، سرمایه و تکنولوژی، به سمت بازکردن درها و گسترش تعامل با جهان خارج حرکت نمود. در واقع چین در این دوره یک بازیگر (Taker) بود و مدل رفتاری توسعه + ارتباطات را نیز دنبال میکرد. چین جدید بر مبنای انباشت و بلوغ قدرتی که در این دوره کسب کرده بود به آرامی وارد دوره سوم حیات سیاسی خود یعنی دوره ای که تمایل چین به وارد کردن آرام و تدریجی ثروت و قدرت انباشت شده به دستورکارهای نرم سیاسی را افزایش داد. این دوره که تقریبا از سال 2001 تا 2012 را شامل میشود را می توان دوره چین به عنوان یک بازیگر(Shaper) یا شکلدهنده به مناسبات منطقه ای و بین المللی نالم نهاد و تم اصلی مدل رفتاری چین در این دوره هم ادامه دوه دوم یعنی مدل رفتاری توسعه + ارتباطات بود. اما آنچه امروز به خوبی مشخص است، آن است که چین وارد دوره چهارم و حساسترین دوره حیات سیاسی خود یعنی دوره چین به عنوان یک بازیگر “سازنده ” یا (maker)شده است. در این دوره علاقهمندی چین به فرمول و قاعده سازی منطقه ای و بین المللی افزایش چشمگیری یافته است و مدل رفتاری چین نیز به پیگیری همزمان الگوی توسعه+ ارتباطات+ نفوذ تبدیل شده است. ابتکار یک کمربند یک راه یکی از سازه های مهم و جدید چین برای تحقق این مهم است. به بیان دیگر ملت ها در میان جهان پیچیده شونده امروز برای رسیدن به بلوغ به سه مسئله اساسی یعنی ” کیفیت “، ” ایده” و ” فهم نقش زمان در کنش های استراتژیک ” نیاز مبرم دارند و اساسا مفهوم “پیروزی” در جهان جدید می بایست از مسیر این سه گذرگاه مهم و اساسی عبور نماید. ابتکار یک کمربند یک راه “ایده ای” راهبردی است که قریب به ده سال برای ادبیات روابط و سیاست بین الملل محتوای راهبردی تولید کرده است و همچنین باعث پیروزی نظام تولید ایده در چین بر ایده های رقیب دیگر در اسیا شد. در واقع ایده و ابتکار یک کمربند یک راه تقریبا نقطه مهم انتقال منطقه گرایی در آسیا از ” پلتفرم ژاپنی ” به ” پلتفرم چینی ” است. پلتفرم ژاپنی و البته با بازوان کمکی ( استرالیایی، کره ای و امریکایی ) منطقه گرایی تقریبا از دهه 1970 و 80 تا سال 2003 یا 2004 نرم افزار اصلی اجرایی برنامه های همکاری منطقهای در اسیا بود. این پلتفرم از سال 2004 تا 2012وارد مرحله رقابت و کشاکش ایده ای با چین شد و در سال 2013 با مطرح شدن ایده ابتکار یک کمربند یک راه که در واقع ادامه استراتژی going out چین بود توانست به پیروزی ایده ای و غلبه گفتمانی در اسیا دست یابد. البته این غلبه هنوز به صورت کامل تکمیل نشده و باید در ارزیابی نتایج ان کمی صبورتر بود. بر خلاف آن چیزی که در ایران این ایده را به عنوان یک ایده ساده اقتصادی دانسته و گاها از آن به عنوان یک ” طرح جهادی ” هم یاد شده است، باید گفت که این ابتکار یک ابتکار کاملا حساب شده و در عین حال پیچیده است. و حتی اگر بخواهم اغراق هم بکنیم باید گفت که اگر چین باستان اثر ارزش مندی به نام ” هنر جنگ ” سون تزو داشت چین جدید هم یک اثر ارزشمندی به نام ” ابتکار یک کمربند یک راه ” به عنوان هنر شی جین پینگ دارد.
علاوه بر آنچه بیان شد، همچنین ایده یک کمربند یک راه، ایده ای است که با فهم درست و مناسبی از نقش زمان در کنش استراتژیک و ارائه ایده در نظام بین الملل از طرف چین مطرح شد. به این معنی که این طرح در بهترین زمان وضعیت و حیات اقتصادی چین و در بدترین زمان وضعیت و حیات اقتصادی آمریکا، اروپا و برخی از شرکای اسیایی آنها یعنی در اوج بحران و اختلال در نظم اقتصادی جهانی ارائه شد. چینی ها از وجود اختلال در نظم اقتصادی جهانی به عنوان یک فرصت مناسب برای ” افق گشایی ” متناسب با منافع خود استفاده کردند و ابتکار یک کمربند یک راه را به عنوان یک ایده نظم سازی و پلتفرم چینی برای همگرایی و همکاری به منطقه و نظام بین الملل معرفی کردند. در نتیجه وجود این اختلال در ساختار اقتصاد جهانی و همچنین افزایش نیازهای منطقه ای و بین المللی به سرمایه برای بازسازی خود در حوزه های مختلف، میزان جذابیت برای اتصال به این ابتکار را افزایش داد. در واقع فهم این زمان مناسب و تلفیق آن با نیازهای استراتژیک منطقه ای به سرمایه و نهایتا ترکیب این دو با یک کار هنرمندانه یعنی تلنگر به حافظه تاریخی اسیایی کشورها از جاده ابریشم باستانی، باعث تولد ابتکار یک کمربند یک راه به عنوان یک فرزند چینی برای نظم سازی منطقه ای شد. و در نهایت باید گفت ایده و ابتکار یک کمربند یک راه نماد یک “کیفیت ” جدید در بوروکراسی ملی چین برای تصمیم سازی قوی تر و پیچیده تر در چهارمین دوره حیات سیاسی و استراتژیک خود است.
ایران و ابتکار کمربند و راه
علی رغم همه آنچه بیان شد میبایست به این نکته اشاره کرد که ابتکار یک کمربند یک راه از زمان مطرح شدن تا کنون دو تحول اساسی را پشت سر گذاشته است به گونه ای که می توان گفت ما در حال حاضر دو ابتکار کمربند و راه چینی داریم. یک ابتکار، طرحی بود که اقای شی در سال 2013 ارائه داد و تا سال 2017 به خوبی تداوم پیدا کرد. این دوره هم دوره “شکوفایی ” این طرح بود و هم دوره ” اشتیاق ” کشورهای منطقه ای به آن. دوره دوم این طرح را می توان از سال 2017 تا کنون دانست که در واقع این دوره را می توان دوره ” فشار ” ، ” توقف و سکون “(فترت) ابتکار یک کمربند یک راه دانست. یکی از مهم ترین اتفاقات این دوره که در عین حال بلوغ و تکامل هرچه بیشتر ابتکار یک کمربند یک راه را با مشکل مواجه کرده است آن است که ” ماهیت و متن روابط چین و آمریکا دچار تغییر جدی شده و روابط دو کشور وارد دوره ” رقابت استراتژیک فراگیر” شده است. این رقابت استراتژیک فراگیر همه عرصه های روابط چین و آمریکا را شامل شده و آمریکایی ها را بر ان داشته است تا به صورت جدی پیشروی های صورت گرفته توسط چین در یک دهه گذشته یعنی دهه ای که نظم اقتصادی جهانی با اختلال مواجه شده بود را سد نموده و آن را مهار نمایند. این امر در ارتباط با ابتکار یک کمربند یک راه هم به خوبی مشخص است. به بیان دیگر آمریکایی ها از موضع تدافعی نسبت به این طرح به موضع تهاجمی در حال حرکت هستند. اجلاس شانگری لا در سنگاپور در سال گذشته و گنجاندن بند مقابله جدی با این استراتزی به خصوص در بخش زیرساخت ها در بیانیه اعلامی این نشست، تصویرسازی از این طرح به عنوان “دام چین” برای تسلط بر کشورهای کوچک و ضعیف، ارائه طرح ایندوپاسفیک برای مهار چین، فعالتر شدن بانک توسعه اسیایی در امور زیرساختی در اسیا، مطرح نمودن ایده توسعه کیفی زیرساختی و انتقاد از این طرح به عنوان طرحی که از ” فقر کیفیت ” رنج می برد، انتقاد جدی به کشورهای همراه با این طرح و در نهایت همراهی اروپا با آمریکا در این زمینه و تلقی از چین به عنوان ” رقیب و تهدید استراتژیک ” در اروپاو …. همه و همه نشان دهنده آن است که این طرح دوره شکوفایی خود را پشت سر گذاشته است و وارد دوره ” احتیاط” شده است.
لذا اولین مسئله ای که ما باید در کشور به اون توجه کنیم آن است که در حالیکه ما هنوز با همان تصویر و خط کش سال 2013 به این طرح نگاه میکنیم این طرح دوره “شکوفایی” را پشت سر گذاشته و وارد دوره “احتیاط” شده است. این به این معنی است که پلتفورم های تصمیم سازی درکشور نتوانست در زمان مناسب، تصمیم مناسب را بگیرد و از ثمرات دوره شکوفایی این طرح استفاده نماید و این در نظام های تصمیم سازی امروزین یعنی باخت. به بیان دیگر، نظام تصمیم سازی درکشور در حال حاضر با مشکل ” جمع بندی” مواجه است. توان ما در بستن و به نتیجه رساندن به موقع پرونده های باز کاهش پیدا کرده است و این می تواند برای کشوری که می بایست روز به روز توان problem solving خود را افزایش دهد، خطرناک است. امروز اعتبار دولت ها از حیث توانایی و ظرفیت آن ها در ” حل مسئله ” است و کشورهایی که نتوانند منابع لازم برای حل مسئله و هم سرعت لازم برای حل آن را به خرج دهند یقینا سهم کمتری از کیک های موجود خواهند برد. لذا درحالیکه چینی ها و طرح یک کمربند یک راه وارد دوره احتیاط شده است ما وارد دوره اشتیاق شده ایم.
نکته دوم و بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد آن است که ابتکار یک کمربند یک راه از یک سطح بندی استراتژیک خاصی برخوردار است. به این معنا که میزان تمرکز استراتژیک چین متناسب با این سطوح و لایه ها دچار کاهش یا افزایش می شود. سطح اول تمرکز استراتژیک چینی ها در ابتکار یک کمربند یک راه کشورهایی است که هم م یتواند امکان “دسترسی” Access یعنی فراهم کردن امکان حضور و اتصال چین به بخش های تجاری و اقتصادی را خود را بدهند و هم امکان در اختیار قرار دادن “پایگاه”( Base) را دارند. این دسته در واقع کشورهایی هستند که می توان تقریبا نام انها را ” دولت های ضعیف ” نام نهاد یعنی دولت هایی که به لحاظ مثلث اقتدار، توانمندی و مشروعیت دچار مشکل هستند و همراهی با این طرح را به مثابه راهی برای بهبود این وضعیت در حوزه های مختلف تلقی می کنند. به بیان دیگر نیازهای استراتژیک این دسته از بازیگران به گونه ای است که هرگونه انتخاب استراتزیک دیگر را از این بازیگران سلب میکند. این لایه در حال حاضر مهم ترین لایه تمرکز استراتژیک چین است و چین از عزم راهبردی مناسبی برای گسترش همکاری و یا تعمیق همکاری با آن برخوردار است. سطح یا لایه دوم تمرکز استراتژیک چین، جوامع و کشورهایی است که تنها میتوانند امکان ” دسترسی ” را برای چین فراهم نمایند. چین این سطح را هم به دو بخش تقسیم میکند یعنی یک سطح که به آن باشگاه 100 تایی ها یا کشورهایی است که سطح روابط تجاری و اقتصادی چین با انها 100 میلیارد دلار یا بالاتر است و سطح دوم سطحی است که روابط تجاری و اقتصادی چین زیر 100 میلیارد دلار و حتی زیر 50 میلیارد دلار است. چین در این سطح به تعامل نرمال ادامه خواهد داد. سطح و لایه سوم تمرکز استراتژیک چین کشورهایی است که نه امکان ” دسترسی ” و نه امکان قرار دادن” پایگاه ” را در اختیار چین قرار دهند. به نظر می رسد که ایران در حال حاضر در این دسته قرار می گیرد و طبیعی است تا زمانی که شرایط به این شکل هست، چین در ارتباط و اتصال با ایران ، احتیاط را در دستور کار قرار می دهد. طبیعتا رفع و کاهش تحریم ها میتواند فرصت ها برای ” دسترسی ” هرچه بیشتر چین به ساختارهای تجاری و اقتصادی ایران را افزایش دهد و به نظر می رسد که چین و مقامات این کشور مجددا در حال ارزیابی این دوره جدید هستند.
نتیجه گیری
1. این از ابتکار کمربند و راه به عنوان یک ابتکار برونگرایانه به ابتکار چرخه دوگانه به عنوان یک ابتکار درون گرایانه تغییر جهت داده است. این تغییر جهت چین بر چگونگی اینده ابتکار کمربند و راه و نوع همکاری دیگر کشورها با آن اثرگذار خواهد بود.
2. چین وارد دوره احتیاط شده است و ما وارد دوره اشتیاق شده ایم. این مسله هم بر اینده و سرعت همکاری های ایران و چین در ابتکار اثرگذار خواهد بود.
3. تحریم امکان ” دسترسی” آسان و فراگیر چین به اقتصاد و تجارت ایران را دشوار کرده است و از اینرو چین در اینده یعنی تا زمانی که امکان حضور و ارتباط با ریسک کمتر با ایران وجود نداشته باشد، بیشتر می توانند یک “شریک در دسترس” باشد تا یک” شریک جامع”.
منبع:http://iras.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.