نزدیک به یک ماه پس از اعلام آمادگی عادیسازی روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی در تاریخ ۲۳ مرداد، اخیراً نیز بحرین از عادیسازی کامل روابط دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی خبر داد. در این خصوص در تاریخ ۲۱ شهریورماه در بیانیه مشترک آمریکا، بحرین و رژیم صهیونیستی درباره عادیسازی روابط بحرین و رژیم صهیونیستی آمده بود: «رئیسجمهور دونالد ترامپ، اعلیحضرت پادشاه حمد بن عیسی سلمان آل خلیفه از پادشاهی بحرین و نخستوزیر بنیامین نتانیاهو از اسرائیل امروز با یکدیگر گفتگو کردند و به توافق رسیدند که روابط دیپلماتیک کامل میان اسرائیل و پادشاهی بحرین برقرار شود.»
حال که این دو کشور کوچک حوزه خلیجفارس اقدام به برقراری روابط عادی دیپلماتیک با رژیم اسرائیل کردهاند این پرسش مطرح میشود که پیامدهای آن برای ابوظبی، منامه و رژیم صهیونیستی چه خواهد بود؟
در خصوص امارات باید توجه داشت که عادیسازی روابط این کشور با رژیم اسرائیل درصحنه تبلیغاتی و همچنین در رسانههای همسو با سیاستهای ابوظبی، یک سلسله از تحولات را ترسیم کرده که از دیدگاه اکثریت کارشناسان نهتنها در حال حاضر، بلکه در آینده نیز تحقق آن امکانپذیر نیست؛ یعنی دقیقاً همان سرابی که در برقراری روابط بین مصر و اسرائیل در 4 دهه پیش ترسیم شد و هیچ نقشی در شرایط اقتصادی، سیاسی و نظامی مصر ایفا نکرد؛ اما برخلاف مخالفان عادیسازی روابط که پیامدهای بسیار منفی را برای امارات پیشبینی میکنند، دیدگاههای واقعبینانهای هم در این خصوص ارائهشده است که به یک سلسله از پیامدهای سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی اشاره دارد.
چنانکه بر اساس این دیدگاهها، عادیسازی روابط امارات و اسرائیل زمینه امنیتی شدن فضای سیاسی امارات را فراهم میکند و لذا در حیطه تبادلات تجاری و فعالیتهای اقتصادی، بخشی از اقدامات در سایه کنشها و واکنشهای امنیتی، سیری افولی و قهقرایی را طی خواهد کرد. این دیدگاه مبتنی بر فرمول مشهور مناسبات میان فعالیتهای امنیتی و اقتصادی است که افزایش هر یک را زمینهساز کاهش دیگری میداند. در این خصوص صاحبنظران به تعمیم این فرمول در روابط تجاری خارجی امارات نیز اشاره دارند و بر این اعتقاد هستند که حساسیتهای افکار عمومی منطقه نسبت به عادیسازی روابط با اسرائیل سبب کاهش سطح تبادلات تجاری امارات با دیگر کشورها خواهد شد.
این نقصان همان چیزی است که بهرغم تبلیغات پرحجم رسانهای در عرصههای امنیتی و نظامی امارات هم تحقق پیدا خواهد کرد. روشن است که حضور عناصر امنیتی یا نظامی اسرائیلی در امارات هزینههای زیادی را متوجه دولت ابوظبی خواهد کرد و ضمن ایجاد سوءظن به هر نوع تحرک امنیتی و نظامی امارات، در میان نیروهای امنیتی و نظامی این کشور عربی نیز سبب افتوخیزهای فراوانی خواهد شد. چنانکه برخی از تحلیلگران معتقد هستند که نیروهای امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل هیچگاه جرات حضور در خاک امارات را پیدا نخواهند کرد، چراکه چنین حضوری ممکن است با تسویهحسابهای خونین و اقدامات مسلحانه مخالفان روبرو شود؛ بنابراین این موضوع که روابط اسرائیل و امارات سبب بالا رفتن میزان امنیت و افزایش توانمندیهای نظامی امارات خواهد شد، سخنی است که تنها بر روی کاغذ امکانپذیر است.
در خصوص عادیسازی روابط بحرین و اسرائیل نیز نهتنها آنچه در رابطه با پیامدهای منفی این روابط با امارات گفته شد تحقق پیدا میکند بلکه به دلیل انسجام بیشتر مردم بحرین و همچنین حساسیتهای فراوانی که نسبت به روابط با اسرائیل دارند، این مسئله میتواند زمینهساز بروز تنشها و تشنجهای پیدرپی اجتماعی در این کوچکترین کشور غرب آسیا شود. کما اینکه در حال حاضر نشانههای این مخالفت با عادیسازی روابط در میان مردم بحرین و همچنین اتباع بحرین که مقیم خارج هستند بهوضوح مشاهده میشود.
گمان مقامات امارات و بحرین و همچنین مقامات اسرائیلی آن است که با این عادیسازی و به راه انداختن تبلیغات پرحجم در خصوص آن توانستهاند فضای سیاسی و تبلیغاتی در منطقه را به نفع خود تغییر داده و در مقابل شکستهای متعددی که طی دو دهه گذشته مقامات تلآویو و رژیمهای ارتجاعی همسو با آن متحمل شدهاند، موفقیتی را کسب کنند؛ آنهم بر این اساس که با جلب حمایتهای واشنگتن موفق شدهاند به نظامهای سیاسی خود قوام بخشیده و تداوم حکمرانی خود را با جلب حمایتهای آمریکا تضمین کنند؛ اما نگاهی به موازنههای نظامی موجود در منطقه از یکسو و مشاهده بیم و هراس سازشکاران از افکار عمومی منطقه از سوی دیگر بیانگر آن است که چنین گمانی نیز چند صباحی باقی نخواهد ماند و آنچه تعیینکننده شرایط و معادلات مهم در منطقه هست و خواهد بود، توانمندیهای دفاعی و نظامی است که اطمینانبخشترین بازدارندگی را در کشورهای محور مقاومت ایجاد کرده و امکان هرگونه تهدید نظامی را حتی از جانب آمریکا سلب نموده است.
بهخصوص که این بازدارندگی اینک براثر سیاستهای سازشکارانه کشورهای مرتجع عربی از پشتیبانی گستردهتری از سوی افکار عمومی برخوردار شده و در مسیر ایجاد محدودیتهای بیشتر برای اجرای طرحهای واشنگتن قرارگرفته است.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.