بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل هیچ علاقه ای به بحث در مورد استراتژی اسرائیل در مقابل کشورهای عربی ندارد. با این وجود بسیاری از اعراب با سکوت و هجوم سریع خود به سمت عادی سازی، به چشم انداز و استراتژی نتانیاهو در منطقه کمک می کنند و اهداف روزانه آن را تحقق می بخشند. برای نمونه اسرائیل با امارات متحده عربی و اردن به توافقات جدیدی دست یافته است. نخستین توافق نامه برای شروع همکاری فرهنگی می باشد. دومین توافق نامه صادرات نفت از امارات به اسرائیل می باشد و سوم این است که اردن همانند عربستان سعودی به هواپیماهای اسرائیلی اجازه دهد تا از فضای هوایی آن ها عبور کند تا از این طریق زمان پرواز بین منطقه خلیج فارس و اسرائیل کاهش یابد. این توافقات نه تنها عادی سازی را تسهیل می بخشد بلکه در چارچوب بزرگتر استراتژی «ادغام اسرائیل به عنوان یک بازیگر اصلی در منطقه» نتانیاهو قرار دارد.
تمام توافقات متعاقب توافقات جعلی «صلح» به نفع پروژه صهیونیستی است. بنابراین حمایت از توافق نامه عادی سازی امارات و بحرین با اسرائیل ضروری نیست، زیرا حفظ هر گونه مناسبات با تل آویو نه تنها به اجرای توافق نامه آبراهام کمک می کند بلکه به معنای پذیرش آن ها به عنوان بازیگر اصلی در منطقه است. چگونه اردن می تواند از یک سو انحلال آرمان فلسطین و الحاق مناطق کرانه باختری توسط اسرائیل را رد کند و از سوی دیگر توافق نامه ای با تل آویو امضا کند که ادغام این کشور در منطقه را تسریع می بخشد؟ علاوه بر این، تمام توافقات عادی سازی اقتصادی امضا شده بین امان و تل آویو، اردن را به پلی برای عادی سازی با خلیج فارس و سایر کشورهای عربی تبدیل کرده است.
استراتژی بنیامین نتانیاهو «غفلت از فسطینی ها و واداشتن هر کشور عربی به برقراری ارتباط جداگانه با اسرائیل» می باشد. در صورت اجرایی شدن این استراتژی نقشه سیاسی منطقه به تدریج تغییر خواهد کرد به طوری که اسرائیل به یک بازیگر «بومی» تبدیل می شود و فلسطینی که مردمانش در محاصره هستند چاره ای جز تسلیم ندارند. البته این استراتژی کاملا جدید نیست بلکه مدت هاست که در واشنگتن در مورد حذف مسئله فلسطین از مرکز گفتمان عرب تلاش شده است و اکنون در حال تکمیل پروژه صهیونیستی «انقیاد فلسطینی ها» در قالب شعار «همزیستی و صلح» هستند. دولت های آمریکا عموما سعی کرده اند مسئله فلسطین را نادیده بگیرند. آن ها برای مقابله با سازمان آزادی بخش فلسطین از واژه «تروریست ها» استفاده می کنند و از رژیم های عربی می خواستند برای «مهار» آن ها تلاش کنند. این تلاشی برای از بین بردن ساف بود و همین امر منجر به حمایت از اسرائیل در حمله به لبنان و محاصره بیروت 1982 شد. آن ها درصدد نابودی مقاومت فلسطین بودند. موضع ایالات متحده آمریکا حتی پس از آن که تحت فشار قیام فلسطین با سازمان آزادی بخش گفتگو کرد، اساسا تغییر نکرد. حتی پس از توافقنامه 1993 اسلو و برقراری روابط با سازمان آزادی بخش فلسطین، ایالات متحده به این نتیجه رسید که درگیری تنها با راه حل مسئله فلسطین پایان می یابد، اما هنوز حقوق ملی و تاریخی مردم فلسطین را به رسمیت نمی شناخت.
با این حال استراتژی امریکا بر مقهور کردن ملت فلسطین تحت چتر «فرایند صلح» متکی بود، در حالی که اشغال و استعمار رژیم صهیونیستی در فلسطین همچنان ادامه داشت. اسلو به اسرائیل اجازه داد تا انزوای جهانی که با آن روبرو بود را بشکند و با کشورهایی که قبلاً آن را به رسمیت نمی شناختند رابطه برقرار کند. فشارها از طرف آمریکا بر کشورهای عربی و از طریق آنها بر فلسطینیان برای پذیرفتن شرایط اسرائیل اعمال شد، اما احساس می شد که واداشتن فلسطینیان برای امضای توافق نامه برای پایان دادن به درگیری و تأمین خواسته های آنها کلید اصلی است. برای حذف روایت فلسطینیان و از بین بردن حقوق آنها، چارچوبی برای مذاکرات اسرائیل و فلسطین و عرب مورد نیاز بود. تمرکز بر روند صلح بین اسرائیل و فلسطینیان با این دانش تقویت شد که معاملات صلح بین اسرائیل و مصر و اردن با شور و شوق کمی از سوی مردم روبرو شد. بیشتر اردنی ها و مصری ها هنوز اسرائیل را دشمن می دانند. به همین دلیل است که جناح راست آمریکا بر خلیج فارس و ثروت مهم آن تمرکز کرده است تا بتواند با استفاده از آن اردن و فلسطینیان را تحت فشار قرار دهد تا همه خواسته های اسرائیل را بپذیرند و از روابط پنهان و حتی آشکار به سمت عادی سازی کامل حرکت کنند.
توافقات جدید امارات و اسرائیل با غفلت از مسئله فلسطین و تصویر کشیدن سایر دستاوردها مانند ایجاد انجمن گاز در خاورمیانه باعث حضور اسرائیل در اتحاد مصر، اردن، یونان و قبرس شده که این معادله را تغییر و استراتژی نتانیاهو را تقویت خواهد کرد. این در حالی است که اعضای اتحاد فوق همگی حامیان پرشور فلسطینی ها بوده اند. نتانیاهو به لطف سکوت و همدستی رسمی اعراب توانسته عادی سازی با هر کشوری از جمله آن هایی که هنوز به آرمان فلسطین پای بند هستند، توجیه نماید. آنچه که همه آنها فراموش می کنند این است که فلسطینی ها حرف آخر را خواهند زد و قیمت این تسلیم تدریجی می تواند برای همه بسیار سنگین باشد.
منبع:https://rahbordemoaser.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.