علیرغم اینکه رهبران این دو کشور نفتخیز و ثروتمند عربی درخصوص پروندههای متعددی نظیر جنگ یمن، محاصره قطر، دشمنی با ترکیه و برقراری روابط ویژه با «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا با یکدیگر تفاهم دارند اما به دلیل تعارض منافع و اختلاف در اهداف، شکاف موجود میان دو کشور رو به گسترش و تعمیق نهاده و روشنتر از پیش شده به ویژه که به نظر میرسد امارات در مسائل سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی از «محمد بن سلمان»، ولیعهد کمتجربه سعودی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده؛ امری که سعودیها را وادار به مطرح کردن این سوال کرده است که به راستی کدام کشور رهبری حقیقی این ائتلاف را در دست دارد؟
در بخش نخست این گزارش به بررسی اختلافات عربستان و امارات در دو پرونده یمن و ایران پرداختیم، و در این گزارش نیز به بررسی سه پرونده دیگر مورد اختلاف ریاض و ابوظبی خواهیم پرداخت.
اختلافات در شورای همکاری
پس از چند سال محاصره قطر به رهبری عربستان و امارات به نظر میرسد که پس از میانجیگیری موفق کویت و سفر ثمربخش «جراد کوشنر»، مشاور رئیس جمهوری امریکا به منطقه برای حل اختلاف میان شورای همکاری، ریاض عزم خود را برای مصالحه و آشتی با قطر جزم کرده است.
تلاشهای میانجیگرانهای که مورد استقبال عربستان قطر قرار گرفته است، میتواند یخ روابط دو کشور را آب کند و آن را از سطح تنشآلود کنونی به مرحله عادی بدل کند، در این میان، علیرغم اینکه هدف اصلی امریکا از این میانجیگری، محروم کردن کردن از درآمد سالانه 100 میلیون دلاری تهران بابت عبور هواپیماهای قطری از آسمان ایران و تشدید هر چه بیشتر حلقه فشار بر این کشور است، اما این مساله بر روابط ریاض و ابوظبی تاثیر خواهد گذاشت و مسلما ریاض پس از عادیسازی روابط با دوحه، حمایت خود از امارات در دشمنیاش با قطر را پس خواهد کشید و در این راه ابوظبی را تنها خواهد گذاشت.
در همین چارچوب، سکوت طولانی و استقبال کمرنگ این کشور از توافق آشتی عربستان و قطر نشان داد که ابوظبی از اقدام عربستان راضی نیست اما در عین حال یارای مخالفت با تلاشهای ترامپ در این باره را هم ندارد.
در این میان، قطر امیدوار است که با عادیسازی روابطش با عربستان بتواند رفته رفته دیگر کشورهای محاصرهکننده نظیر مصر و امارات را به این روند بکشاند به ویژه که با توجه به حضور شمار قابل توجهی از کارگران مصری در قطر و با فشار دولت امریکا و تنها احساس کردن خود، قاهره به احتمال زیاد ناچار به عقبنشینی از سیاستهای خصمانه خود علیه دوحه خواهد شد.
ترکیه
پرونده ترکیه یکی از پیچیدهترین پروندههای مورد اختلاف دو کشور عربستان و امارات از منظر اقتصادی، سیاسی و حتی دیپلماتیک به شمار می رود به طوری که تعامل ابوظبی با آنکارا مبتنی بر پیشزمینههای صرفا سیاسی است و امارات، ترکیه را حامی اصلی قطر و گروه اخوان المسلمین به عنوان نماینده اسلام سیاسی و فعال در بسیاری از کشورهای عربی میداند، این در حالی است که عربستان برای حفظ رهبری مورد تهدید خود در منطقه شورای همکاری در حال تلاش است.
از همان آغاز اختلافات، امارات اینگونه ترویج و تبلیغ کرده است که نقشآفرینی فزاینده ترکیه در منطقه، خطری مقدم بر تهدید ایران به شمار میرود و باید نخست با آن مقابله کرد، دلیل این سیاستورزی امارات را میتوان در روابط تنگاتنگ ترکیه با اخوان المسلمین در تونس، مصر، لیبی و دیگر کشورها و خطر آن بر امارات و ائتلاف آنکارا با دوحه جست.
گرچه عربستان با امارات در این موارد همسو است به ویژه که شدت تنشها میان دو کشور پس از قتل «جمال خاشقجی»، منتقد سعودی در کنسولگری این کشور در استانبول به نقطه اوج خود رسید و جنگ رسانهای، سیاسی و تجاری شدیدی میان دو کشور شکل گرفت اما تقویت و افزایش نقش منطقهای و بینالمللی ترکیه نشان داد که همگرایی امارات و عربستان درقبال این پرونده شکننده و غیر مستحکم است و شکاف موجود میان دو در حال گسترش است.
قطع هماهنگی و ارتباط میان امارات و عربستان درخصوص ترکیه در حال روی دادن است، آنکارا به خوبی میداند که اختلافاتش با ریاض علیرغم پیچیدگی و هجمههای رسانهای برخلاف امارات قابل مهار است چرا که ریاض برنامهای جدی برای خدشه وارد کردن به ثبات اقتصادی و یا امنیت داخلیاش از طریق حمایت از کوتای سال 2016 میلادی ترکیه و یا نفوذ منطقهاش از رهگذر حضور پررنگ در پرونده لیبی و تلاش برای حذف نفوذ ترکیه در این کشور و یا حمایت از ارمنستان در جنگ علیه آذربایجان به عنوان متحد ترکیه نداشته است، این در حالی است که امارات در همه این پروندهها به شکلی کاملا مستقیم با ترکیه شاخ به شاخ شده است.
از زاویه دیگر، همگرایی عربستان و قطر میتواند بر مناسبات ریاض با آنکارا هم تاثیرگذار باشد و یخ مناسبات دو کشور را رفته رفته آب خواهد کرد و امارات را رودررویی با ترکیه تنها و بدون پشتیبان رها خواهد کرد.
منبع:https://mdeast.news/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.